eitaa logo
شاعرانه
21.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نام دلگشای تو عنوان کارها خاک در تو، آب رخ اعتبارها خورشید و مه دو قطره باران فیض تو مدی ز جنبش قلمت روزگارها باشد شفق ز بیم تو هر شام بر فلک رنگ پریده‌ای ز رخ لاله‌زارها انگشتی از برای شهادت شود بلند سروی که قد کشد ز لب جویبارها از بهر خواندن رقم قدرتت بهار اوراق گل شمرده به انگشت خارها لطفت برات روزی مردم نوشته است با خط سبز بر ورق کشتزارها دیوانه خیال تو هرجا که پا نهد ریزد ز شور عشق تو، طرح بهارها جان داده‌اند راهروان بس که در غمت هر سنگ در رهت شده سنگ مزارها موج سراب نیست، که در جستجوی تو افتاده اند از پی هم بی‌قرارها با خامه کی توان ره وصف تو قطع کرد؟ منزل کجا و، رهروی نی سوارها؟! راه ثنای ذات تو را چون روم؟ که من دارم به دوش از گنه خویش بارها! گر بایدم کشید ندامت به قدر جرم خوش کوتهست مدت این روزگارها چون آوری به حشر من روسیاه را از نسبتم شوند خجل شرمسارها! واعظ اگر چه نیست امیدم به خویشتن دست من است و، دامن امیدوارها 📜 @sheraneh_eitaa
جان سوخت، چو آمد سخن لعل تو بر لب دل رفت، چو دیدیم رخ ماه تو درشب 📜 @sheraneh_eitaa
vaez.gif
حجم: 8.1K
میرزا محمد رفیع ملقب به رفیع‌الدین مشهور به واعظ قزوینی (زادهٔ ۱۰۲۷ هجری قمری در قزوین، درگذشتهٔ ۱۰۹۰ هجری قمری در قزوین) فقیه و ادیب ایرانی است که به لحاظ شهرتش در وعظ و خطابه به واعظ قزوینی مشهور شد و همین تخلص را در اشعارش برگزید. وی علاوه بر دیوان شعر صاحب آثار دیگری همچون ابواب الجنان، الموعظة و الحملة الحیدریة می‌باشد. 📜 @sheraneh_eitaa
تا چند ای ستمگر تاراج مال و جان‌ها؟ برخود بزن دو روزی ای برق خان و مان‌ها چون ناوک فغانم، هردم ز دل نخیزد؟ قد از کشاکش چرخ، گردید چون کمان‌ها باز سفید پیری اینک رسید ز آن رو مرغان عقل و حس رم کردند از آشیان‌ها موی سفید نبود، ما را به سر ز پیری بهر سفید گوییست در پند ما زمان‌ها ما را نماند در کام، دیگر اثر ز دندان این سفره را فشاندیم، زین خورده استخوان‌ها چون پیریم شکسته است در یکدگر ببینید چندین به خود مباشید مغرور ای جوان‌ها واعظ مدار صحبت، اکنون به هرزه‌گوییست در عهد ما خموشی حرفیست بر زبان‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
عشق میگردد دوا زخم دل غم پیشه را مومیایی میشود آتش، شکست شیشه را 📜 @sheraneh_eitaa
درد دل خسته را، نگفتن چه کند؟ این رنگ شکسته را، نهفتن چه کند؟ خندیدن من، کدورت از دل نبرد داغ دل لاله را، شکفتن چه کند؟! 📜 @sheraneh_eitaa
هرگه آن گلزار خوبی، یاد می آرد ز ما همچو باران بهاری فیض می بارد ز ما هستی ما تشنه پاشیدنست از یکدگر وای اگر شیرینی غم دست بردارد ز ما ما همه چون مشت خاکیم و، نفس چون تندباد میوزد این باد، تا یک ذره نگذارد ز ما تا نگریم زار زار، آن شوخ گل گل نشکفد گلشن رخسار خود را تازه میدارد ز ما برق جولانیم در میدان معنی ما اگر واعظ ما نیز پای کم نمی آرد ز ما 📜 @sheraneh_eitaa
نیست غیر از خط بطلان دفتر ایام را میکند هر دور گردون حلقه چندین نام را گشته قیل و قال دنیا جانشین حرف مرگ نشنود ز آن گوش هوشت این صلای عام را در دل هر سنگ بنگر، نقش چندین کوهکن از لب هر گور بشنو حرف صد بهرام را سده دلگیری آرد، دوستان را ناگهان می‌کنی در کار دل‌ها چند حرف خام را؟ 📜 @sheraneh_eitaa
ز شوق گفتگویش، نیست هوشی در شنیدن‌ها ز جوش مدعا، چیزی که پیدا نیست، گفتن‌ها بهر سو ناوک او رو گذارد، می‌دود از پی نگاه حسرتم، چون رشته، از دنبال سوزن‌ها خیال قد رعنای تو، گویا جا در او دارد که می‌گردد به گرد خاطرم، از خویش رفتن‌ها کدامین آفتاب امروز می‌آید برون یارب که گل‌های چمن دارند رنگ و بو به دامن‌ها؟ اگر خواهی برآید مطلب، اول ترک مطلب کن گذشتن بیشتر باشد در این ره از رسیدن‌ها مهیای همان شو کز برای خلق می‌خواهی گریبان چاکی مقراض باشد از بریدن‌ها نمی‌گردد ز حق پر، تا ز خود خالی نمی‌گردی که پرنورند، تا از خود تهی گشتند روزن‌ها فشار تنگی احوال کیفیت دهد دل را شود واعظ، شراب ناب، انگور از فشردن‌ها 📜 @sheraneh_eitaa