ای دو چشمت سبب و علت پیدایش صبح
دیده بگشا که جهان منتظر آغاز است...
#کبیر_قزوينى #شعر
|صبحتون پر از خیر و برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
مسعود کبیری متخلص به کبیرقزوینی…
در یکم تیرماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و نه در روستایی با نام “شید اصفهان” واقع در بخش مرکزی و فاصله ی15 کیلومتری شهر قزوین در یک خانواده کاملا مذهبی متولد شد.
پس از تحصیلات ابتدای برای ادامه تحصیل و زندگی به اتفاق خانواده به شهر قزوین کوچ نموده و تحصلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه می دهد.
طبع شعر و شاعری، صدای خوش و بلاغت کلام موهبتی خدا دادی است که از پدرانش به ارث رسیده است.
فعالیت های ادبی وی از دوران دبیرستان با حضور در محافل ادبی وقت قزوین اعم از…
انجمن ادبی عبید، سیاوشان و محفل ادبی پاتوق و بهره بردن از محضر اساتید و شاعرانی چون…حضرتی، عاملی، پدرام (تاکستان)و دکتر فرورانفر(تهران) در ابتدا و سپس استاد امیردیوانی و دکتر قافله باشی(هر دو بزرگوار)، دکتر سمیع زاده و سرکار خانم محمودی و خانصنمی(ابهر) شکلی شایسته تر به خود گرفت.
(البته وی در زمینه شعر تاکنون هیچ استادی نداشته و بیشتر با مطالعه و کوشش شخصی در این زمینه قدم برداشته است.)
بیشتر سروده های ایشان در قالب های غزل، ترانه، دوبیتی، مفرد، نیمایی و سپید می باشد و اخیرا پس از آشنایی با سبک “سپکو”و اساتید این سبک(عالیجنابان نعمتی کرفکوهی و دکتر دشتی) مبادرت به سرایش در این قالب می نماید.
هم اکنون دو مجموعه شعر از ایشان آماده چاپ می باشد که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.
#معرفی_شاعر #کبیر_قزوینی
📜 @sheraneh_eitaa
رد پایی مانده و یک جای خالی، رفته ای
روی آتش کتری چای ذغالی، رفته ای
دست از دستم کشیدی، دست در دستان باد
قاصدک، از این دیار و این حوالی، رفته ای
در صراط عاشقی پایت مگر لغزیده بود؟
اینچنین در دوزخ غم دست خالی، رفته ای
باورم هرگز نمی گردد نباشی در دلم
باورم هم گر شود فرض محالی، رفته ای
کاش می دیدم زمان رفتنت را، با غرور
روی لب لبخند و شاد و خوب و عالی، رفته ای
منکه خواهان تو بودم کاملا، اما شما…
بی تفاوت آمدی با بی خیالی، رفته ای
#کبیر_قزوینی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa