eitaa logo
شاعرانه
26.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
813 ویدیو
81 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعۀ موعود همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند اشارات زلالی از طلوع تازهٔ نرگس پیاپی می‌وزد از سمت میقاتی که می‌گویند زمین در جستجو، هر چند بی‌تابانه می‌چرخد ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می‌گویند جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش کنار خیمهٔ سبز ملاقاتی که می‌گویند کنار جمعهٔ موعود، گل‌های ظهور او یکایک می‌دمد طبق روایاتی که می‌گویند کنون از دشت‌های روشن امّید می‌آید صدای آخرین بند مناجاتی که می‌گویند و فردا بی‌گمان این سمت عالم روی خواهد داد سرانجام عجیب اتفاقاتی که می‌گویند 📜 @sheraneh_eitaa
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... 📜 @sheraneh_eitaa
💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸 2روز تا عید یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد چه سرد مانده دل بی حواس آدم ها کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد! چقدر یخ زده آغوش کوچه های سلام کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟ زمین به روی خودش آب می شود، پس کو؟ کسی که دست زمین را به آسمان بدهد بهار مُرده در اینجا، هجوم پاییز ست کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟ کنار پنجره ها پرده پرده می میریم یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد 📜 @sheraneh_eitaa
غم دیدم از آن کس که مرا می باید ببریدم از و تادل من بگشاید نا دیدن او مرا همی بگزاید گرگ آشتیی کنم چه تا پیش آید 📜 @sheraneh_eitaa
با سلام و احترام خدمت همه بزرگواران لینک زیر را مشاهده بفرمایید https://DigiPostal.ir/cupzznm یا علی مدد 📜 @sheraneh_eitaa
وحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ ۵۶۱ هجری قمری در بردسیر (جواشیر) کرمان – درگذشتهٔ ۳ شعبان ۶۳۵ هجری قمری در بغداد) از صوفیان و رباعی‌گویان مشهور ایران در سده‌های ششم و هفتم هجری است. او در جوانی به بغداد رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ شمس‌الدین سجاسی (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و از او خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد شمس تبریزی نیز بود. اوحد از بغداد به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بی‌شمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهاب‌الدین سهروردی که شیخ الشیوخ بغداد بود، درگذشت و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. خلیفه عباسی المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه بغداد به خاک سپردند. اوحدالدین کرمانی یکی از شاعران رباعی گوی ایرانی است که تعدادی از رباعیات او، در زمره زیباترین رباعیات فارسی جای دارد. این رباعیات را مریدان شیخ می‌نوشته‌اند و در حال حاضر، چند مجموعه مستقل از رباعیات او که توسط مریدان شیخ فراهم آمده موجود است. سنت شفاهی در نقل اشعار صوفیان، باعث شده که تعدادی از این رباعیات، با رباعیات دیگر شاعران از جمله خیام، مولوی، باباافضل کاشی، عطار و دیگران در هم بیامی‌زد و اصطلاحاً جزو رباعیات سرگردان قرار گیرد. رباعیات اوحدالدین کرمانی در ایران و ترکیه چندین بار به چاپ رسیده و یکی از استادان دانشگاه استانبول بنام محمّد کانار آن‌ها را به زبان ترکی نیز ترجمه کرده‌است. 📜 @sheraneh_eitaa
در دیدهٔ هرک توتیای تو بود سلطان زمانه و گدای تو بود البّته کمال هیچ کس را نرسد آنجا که جلال کبریای تو بود 📜 @sheraneh_eitaa
«بی هوا» دم به دم هوای تو می کند این دل؛ اصلا خودت بگو بی هوا چگونه می توان نفس کشید؟! 📜 @sheraneh_eitaa
شیعه غم هجـــر امام مُنتظَـــــــــر دارد در چشمها اشگ و به دل سوز جگر دارد باید توسل کرد و گفت «الغوث یامهدی» مولا ازاین درد و پریشـــانی خبـــر دارد وقت سحر برخیز استغفار کن جانم تـــوبه بــرای درد بی درمان اثر دارد باور کن از درد وبلا دور است عبدی که حال مناجات و دعا ،اشگِ سحــــر دارد اصلا خبر داریم ؟سبکِ زندگیِّ ما... بهر امامِ عصـرِ ما خونِ جگــر دارد اصلا خبر داریم ؟ باتیرِ گناه ما... گاهی زبانم لال، قلبش زخم بردارد اصلا خبر داریم؟ مولا درنماز شب... بهر خطای شیعیان اشگِ بصر دارد ای وای بر حال رعیت که به جای خِیر بهــــــرِ ولیِّ نعمتِ خود دردِ سر دارد یک بار از دل بر ظهـــور او دعا کردیم؟! مولا که از ما فِی الضمیر ما خبر دارد... «عَجّل لِمُولانَا الفرج» گردیده تشریفات کو عاشقی که واقعا دیده به دَر دارد؟! تازه دعای حضرت مهدی ا ست ،حِرزِ ما ورنه گنـــــــــاهِ ما عـذابِ بیشتـــــر دارد دائم بگو «مولاتی یازهــرا اغیثینی» زهرا به احوال حسینی ها نظــر دارد 📜 @sheraneh_eitaa
این جهان بی‌وفا را بر گزیدو بد گزید لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی هر که او را دیو دنیا جوی در پهلو خزید دیو پیش توست پیدا، زو حذر بایدت کرد چند نالی تو چو دیوانه ز دیو ناپدید گر مکافات بدی اندر طبیعت واجب است چون تو از دنیا چریدی او تو را خواهد چرید بس بی‌آراما که بستد زو بی‌آرامی جهان تا بیارامید و خود هرگز زمانی نارمید گر همیت امروز بر گردون کشد غره مشو زانکه فردا هم به آخرت او کشد که‌ت بر کشید آن ده و آن گوی ما را که‌ت پسند آید به دل گر بباید زانت خورد و گر ببایدت آن شنید چون نخواهی که‌ت ز دیگر کس جگر خسته شود دیگران را خیره خیره دل چرا باید خلید ور بترسی زانکه دیگر کس بجوید عیب تو چشمت از عیب کسان لختی بیاید خوابنید مر مرا چون گوئی آنچه‌ت خوش نیاید همچنان؟ ور بگوئی از جواب من چرا باید طپید؟ خار مدرو تا نگردد دست و انگشتت فگار از نهال و تخم تتری نی شکر خواهی چشید؟ برگزین از کارها پاکیزگی و خوی نیک کز همه دنیا گزین خلق دنیا این گزید نیکخو گفته‌است یزدان مر رسول خویش را خوی نیک است ای برادر گنج نیکی را کلید گر به خوی مصطفی پیوست خواهی جانت را پس بباید دل ز ناپاکان و بی‌باکان برید چون همیشه چون زنان در زینت دنیا چخی گرت چون مردان همی در کار دین باید چخید؟ پرت از پرهیز و طاعت کرد باید، کز حجاز جعفر طیار بر علیا بدین طاعت پرید بررس از سر قران و ، علم تاویلش بدان گر همی زین چه به سوی عرش بر خواهی رسید تا نبینی رنج و، ناموزی زدانا علم حق کی توانی دید بی‌رنج آنچه نادان آن ندید صورت علمی تو را خود باید الفغدن به جهد در تو ایزد نافریند آنچه در کس نافرید در جهان دین بر اسپ دل سفر بایدت کرد گر همی خواهی چریدن، مر تو را باید چمید گرچه یزدان آفریند مادر و پستان و شیر کودکان را شیر مادر خود همی باید مکید گر طعام جسم نادان را همی خری به زر مر طعام جان دانا را به جان باید خرید لذت علمی چو از دانا به جان تو رسید زان سپس ناید به چشمت لذت جسمی لذیذ جان تو هرگز نیابد لذت از دین نبی تا دلت پر لهو و مغزت پر خمار است از نبید راحت روح از عذاب جهل در علم است ازانک جز به علم از جان کس ریحان راحت نشکفید از نبید آمد پلیدی‌ی جهل پیدا بر خرد چون بود مادر پلید، ناید پسر زو جز پلید از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان ای برادر تا بدانی زرد خار از شنبلید کام را از گرد بی‌باکی به آب دین بشوی تا بدو بتوانی از میوه و شراب دین مزید چون نیندیشی که حاجات روان پاک را ایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید؟ وین بلند و بی‌قرار و صعب دولاب کبود گرد این گوی سیه تا کی همی خواهد دوید؟ راز ایزد این پردهٔ کبود است، ای پسر، کس تواند پردهٔ راز خدائی را درید؟ گر تو گوئی «چون نهان کرد ایزد از ما راز خویش؟» من چه گویم؟ گویم «از حکم خدای ایدون سزید» راز یزدان را یکی والا و دانا خازن است راز یزدان را گزافه من توانم گسترید؟ ابر آب زندگانی اوست، من زنده شدم چون یکی قطره زابرش در دهان من چکید خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زوش چون باید رمید؟ 📜 @sheraneh_eitaa
|شبتون بخیر و امام زمانی(عج) شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو و من قربانی چشم تو می گشتم، فدایِ تو به مژگان می زدم جارو کف کفش تو را امّا به جنت هم نمی دادم، کفی از خاک پای تو برای قلب مجروحم کمی تو روضه می خواندی میان اشک می مردم، به پای روضه های تو دلم می خواست مثل گل شبی بودی در آغوشم از این رو می بردم حسرت همیشه بر عبای تو هوای چشم های من همیشه تا ابد ابری است که دارم در دلم یاد تو و در سر هوای تو به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو الا ای آخرین منجی، امام جمعه دنیا همین جمعه بیاید کاش از کعبه صدای تو 📜 @sheraneh_eitaa