eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
791 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گوش سوی حرف من از رحم جانانم نکرد خواست داند درد من دانست و درمانم نکرد 📜 @sheraneh_eitaa
حاج لطفعلی بیگ شاملو (زادهٔ ۱۱۳۴ هجری قمری در اصفهان - درگذشتهٔ ۱۱۹۵ هجری قمری در قم) متخلص به «آذر» و معروف به «آذر بِیگدلی»شاعر و صاحب تذکرهٔ آتشکدهٔ آذر در شرح حال شعرا است که آن را در طی ۳۰ سال به نام کریم خان زند گردآوری و تألیف کرده‌است. وی در ایّام کودکی او به سبب بروز فتنهٔ محمود افغان خانواده‌اش به ناچار از اصفهان به قم مهاجرت کرد؛ و پس از ۱۴ سال زندگی در قم با پدر خود که به حکومت لار منصوب شده بود، به فارس رفت، ولی ۲ سال بعد، پس از مرگ پدر، با عمّ خود عازم سفر حج و زیارت عتبات شد و پس از مراجعت به خراسان رفت. در خراسان به اردوی نادرشاه پیوست و همراه اردوی نادری از راه مازندران به آذربایجان رفت. پس از این سفر، عازم عراق عجم شد و در اصفهان سکنی گزید، و چندی به خدمت دیوانی مشغول شد، لیکن سرانجام از امور دیوانی کناره گرفت و به تصوّف روی آورد و به سلوک پرداخت و در پایان عمر در شهر قم اقامت کرد و در همان‌جا درگذشت و به خاک سپرده شد. آذر در آغاز شاعری «واله» و «نکهت» تخلّص می‌کرد، ولی بعداً تخلّص «آذر» را برای خود برگزید. وی با کسانی چون شعله و مشتاق و هاتف و شاعران دیگری که نهضت بازگشت ادبی را بنیاد نهاده بودند، مصاحبت و همکاری داشت و در شیوهٔ شاعری از «طرز فصحای متقدّمین» پیروی می‌کرد. وی علاوه بر دیوان اشعار، مشتمل بر ده هزار بیت، یک مثنوی به نام یوسف و زلیخا دارد که به شیوهٔ یوسف و زلیخای جامی سروده است. مثنوی دیگری نیز به نام گنجینه به تقلید بوستان سعدی به او منسوب است. 📜 @sheraneh_eitaa
دور از تو جان سپردن، دشوار بود ما را گر بیتو زنده ماندیم، معذور دار ما را من بیگناهم، اول جرمی بگو و آنگه خونم بریز؛ کآخر عذری بود جفا را یک آشنا ندیدم، کز راه آشنایی با آشنا بگوید، احوال آشنا را چون محرمان درگاه، مستند و لا ابالی با پادشه که گوید ظلمی که شد گدا را دردی که با تو دارم، با هیچ کس نگویم؛ ترسم که روز محشر، گویند ماجرا را کردم دعا بجانش، رفتم ز آستانش ؛ کس بود این گمانش، کاین است اثر دعا را؟! گویند: بنده کشتن، بر پادشه شگون نیست؛ بگذر ز خون آذر، ای سنگدل خدا را 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگار وار دارم 🔶یک بیت از غزل جدید رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از  طریق المهدی
📣 اطلاعیه‌ | 🏴 همزمان با ایام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام پیاده‌روی خانوادگی مردم قم جهت عرض تسلیت به محضر امام غائب‌ِحاضر، حضرت بقيّة الله الأعظم ارواحنا له الفداء برگزار می گردد: ⛅️قال مولانا الامام المهدی علیه السلام : كان [الإمامُ العَسكَري عليه‏السلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه‏ُ عزّ و جلّ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعل. ▫️او نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد. او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود. 📖بحار الأنوار، ج53، ص191 🗓 سه شنبه ۲۰ شهریور آغاز پیاده روی: ساعت ۱۶:۳۰ ◽️مکان: بلوار پیامبر اعظم شهر مقدس قم ( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران ) 🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب،یخ، فضاسازی، سیستم صوت و... تمام مسیر:👈 💳|
5892 1070 4515 1308
روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🇵🇸🇮🇷تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ ⛺️ضمناً جهت راه اندازی موکب به صورت خانوادگی و یا گروهی، به @poshtibani پیام دهید. 🚩 🇵🇸 🏴 🎗طراح: برادر شاه رفعتی 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سه‌شنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
تو رسوایی منی و مرا توان پنهان کردنت نيست مثل زخمی خون‌ ريز تو خون منی چگونه پنهانت کنم ؟ چون دريایی خروشان تو موج منی چگونه پنهانت کنم ؟ بسان اسبی سرکش تو شيهه‌ ی منی چگونه پنهانت کنم ؟ چون تپشی هراسان در قلبم چگونه پنهانت کنم و نمیرم ... 📜 @sheraneh_eitaa
موج پوشید روی دریا را پردهٔ اسم شد مسما را نیست بی‌بال اسم پروازش کس ندید آشیان عنقا را عصمت حسن یوسفی زد چاک پردهٔ طاقت زلیخا را می‌کشد پنبه هرسحرخورشید تا دهد جلوه داغ دلها را جاده هرسوگشاده است آغوش که دریده‌ست جیب صحرا را شعلهٔ دل ز چشم تر ننشست ابر ننشاند جوش دریا را آگهی می‌زند چوآیینه مُهر بر لب زبان‌گویا را قفل‌گنج زر است خاموشی از صدف پرس این معما را بیدل ار واقفی ز سرّ یقین ترک‌کن قصهٔ من وما را 📜 @sheraneh_eitaa
می بندم این دو چشم پر آتش را تا ننگرد درون دو چشمانش تا داغ و پر تپش نشود قلبم از شعله ی نگاه پریشانش می بندم این دو چشم پر آتش را تا بگذرم ز وادی رسوایی تا قلب خاموشم نکشد فریاد رو می کنم به خلوت و تنهایی ای رهروان خسته چه می جویید در این غروب سرد ز احوالش او شعله ی رمیده ی خورشید است بیهوده می دوید به دنبالش او غنچه ی شکفته ی مهتابست باید که موج نور بیفشاند بر سبزه زار شب زده ی چشمی کاو را به خوابگاه گنه خواند ای آرزوی تشنه به گرد او بیهوده تار عمر چه می بندی ؟ روزی رسد که خسته و وامانده بر این تلاش بیهوده می خندی آتش زنم به خرمن امیدت با شعله های حسرت و ناکامی ای قلب فتنه جوی گنه کرده شاید دمی ز فتنه بیارامی می بندمت به بند گران غم تا سوی او دگر نکنی پرواز ای مرغ دل که خسته و بی تابی دمساز باش با غم او، دمساز... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟ شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای دو چشمت سبب حادثه ی صبح امید پلک بگشا که طراوت بدمد بر تن ما | صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هیچ چیز با تو شروع نشد همه چیز با تو تمام می شود کوهستانهایی که قیام کرده اند تا آمدنت را پیش از همگان ببینند اقیانوسها که کف بر لب می غرند و به جویبار تو راهی ندارند باد و هوا که در اندیشه اند، چرا انسان نیستند که با تو سخن بگویند و تو! سوسن خاموش همه چیزت را در ظرفی گذاشته به من داده ای تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم هیچ چیز با تو شروع نشد همه چیز با تو تمام می شود جز نامم..‌ 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر کوچه باغی است که عطر یادت را به تن زده و هر روز نبودن هایت را قدم می زنم در آن. 📜 @sheraneh_eitaa