eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
761 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد عرفان‌پور ۱ بهمن ۱۳۶۷ در شیراز متولد شد. او کارشناس‌ارشد سیاست‌گذاری فرهنگ و ارتباطات، دانشجوی دکترای خط‌مشی گذاری عمومی و عضو بنیاد ملی نخبگان است. او از نوجوانی سرودن را آغاز کرد و شهرتش را مدیون رباعی‌هایش است. عرفان‌پور از برندگان سرو زرین جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر است. فعالیت در دفتر شعر موسسۀ شهرستان ادب در قالب دبیر دوره‌های سالانه شعر جوان انقلاب (آفتابگردان‌ها) و تدریس ادبیات در دانشگاه از سوابق او است. وی به ترانه‌سرایی نیز گرایش دارد و مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری تهران است. «شمعدانی‌ها»، «ناخوانده»، «راه‌بندان» و «تماشایی» بخشی از آثار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
کی می‌شود از مهر تو، شرمنده نشد؟ یا بنده‌نوازی تو را بنده نشد؟ از خشم تو بندۀ گنه‌کار گریخت اما به کسی جز تو پناهنده نشد اشک آوردم، آتش آه آوردم هم نامه و هم روی سیاه آوردم هرکس به تمنای تو چیزی آورد من هیچ نداشتم، گناه آوردم با آن‌که دمی نبوده خرسند از من هرگز نبریده است پیوند از من از این همه عیب‌پوشی‌اش حیرانم انگار حیا کرد خداوند از من! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای میلاد عرفان پور در محضر رهبر انقلاب شعری که تکان‌ داد مرا‌ چشم‌ تو بود... 📜 @sheraneh_eitaa
به چه می‌اندیشی؟ نگرانی بیجاست. عشق اینجا و تو اینجا و خدا هم اینجاست. 📜 @sheraneh_eitaa
سرم سودایی جام حسین است همیشه بر لبم نام حسین است دلم گر چون کبوتر پر بگیرد اقـــامتگاه او بام حسین است 📜 @sheraneh_eitaa
همه مهتاب بِجویند به تاریکی شب من به دنبال هلال رُخ تو میگردم. 📜 @sheraneh_eitaa
پروردگارا دفتر دلمان را 🌸💫 به تو می سپاریم با دستان مهربانت قلمی بردار... خط بزن غمهایمان را و برایمان دلی رسم کن به بزرگی دریا... شبتون در آغوش امن خداوند🍂🌸💫 📜 @sheraneh_eitaa
مولای من 💚 مهدی جان 💚 آدینه آذرماه 🌸 عالمی منتظر دیدن روی ماه شماست💚 تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا💚 آه از جمعه بی تو گله داریم آقا💚 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏 صبح آدینه تون بخیر و شادی 🌸🍂 📜 @sheraneh_eitaa
آمــد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید یا تو به دم صبح سلامی نسپردی یا صبح‌ دم از رَشـک سلامـت نرسانید 📜 @sheraneh_eitaa
💚السلام علیــــــک یا بقیه الله هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا(: من ندانم چه شود عاقبت کار بیا💔 خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم خواندمت خسته ام ای یار بیا😢 ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هم به دل دریا برد جام صهبا زکجا بود مگر دست که بود که به یک جلوه دل و دین زهمه یکجا برد خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که درین بزم بگردید و دل شیدا برد خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام با برافروخته رویی که قرار از ما برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) 📜 @sheraneh_eitaa
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه... درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من، مرگ مثل تمرین است عروس و داماد، این‌جا حنا نمی‌بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند که مرگِ سرخ «بِه» از زندگی ننگین است هزاربار سرِ از تن جدا شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ‌ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ! بعضی‌ها خواب‌شان چه سنگین است شهادت است دعامان، به چشم ما موشک نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن که آن چه به پاخاست، آه مظلوم است بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است بزن که تلخ‌تر از قبل می‌شود کامت بزن که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی‌ست همین آه اگر خداست خدا لوای ظلم می‌افتد اگر که دین دین است 📜 @sheraneh_eitaa
سيدحبيب نظاری سال ۱۳۵۱ در آبادان متولد شد. وی سالیانی است در قم زندگی می‌كند و سابقۀ مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم را بر عهده داشته است. اشعار او از اوايل دهۀ ۷۰ در مجلات منتشر شد و رباعی قالب مورد علاقۀ او است. از آثار او می‌توان به «بگو تا صبح چند آدینه مانده است»، «از این دست»، «تنها برای تو می‌بارد» و «خدا تسبیحی از گنجشک دارد» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو ولی نه، مانده از چشم‌انتظاری فقط یک ندبه تا برگشتن تو زلال محض، باران نجابت! حضور مطلق نور و اجابت! بیا تا بندبندِ ندبۀ ما بگیرد رنگ و بوی استجابت! فراتر از تمام نام‌هایی نسیم دل‌کش الهام‌هایی عدالت، عشق، یک‌رنگی، کرامت رسولِ بهترین پیغام‌هایی تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ به ما کی می‌رسد پیغامی از تو نسیمِ تازۀ الهامی از تو چرا در ذهن سرد کوچه‌هامان نمی‌پیچد طنین گامی از تو؟ کناره پنجره، گلدان خالی شکوه عشق با دستان خالی بیا، چشم‌انتظار میهمان است صفای سفره‌ای با نان خالی! جهانِ ما و دردی سخت سنگین ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین بیا از مشرق آدینه‌ای سبز بتاب، ای آفتابِ آل یاسین! بمان ای جلوۀ گم با دل ما به شوق یک تبسّم با دل ما ببین در غیبت باران چه کرده است خزانِ بی‌ترحّم با دل ما! دل ما و غم سرخ حسینی دوباره ماتم سرخ حسینی سوار پرخروش دادگستر! بیا با پرچم سرخ حسینی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | این شعر حماسی رو بشنوید یه کم حال دلتون خوب بشه... 📜 @sheraneh_eitaa
چشم به راه عشق در فاصله ها چشم به راهت مانده... رفتی و عاشق بی پشت و پناهت مانده... و زمان پر شده از ماتم بی بودن تو... و زمین، داغ و عطشدار نگاهت مانده... 📜 @sheraneh_eitaa
🍁 بخند بر شب ، بر روز ، بر ماه بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره بر این پسربچه‌ی کم‌رو که دوستت دارد اما آن‌گاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم آن‌گاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند نان را ، هوا را ، روشنی را بهار را از من بگیر اما خنده‌ات را هرگز تا چشم از دنیا نبندم 📜 @sheraneh_eitaa
با آن که دلم از غم هجرت ،خون است شادی ،به غم تو‌‌‌ام ز غم ، افزون است اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب! هجرانش چنین است، وصالش چون است !؟ 📜 @sheraneh_eitaa
هر شب کمی با خودت، دلت و خدا خلوت کن؛ 🍂🌸 کمی فکر کن، روزت را مرور کن! ذهنت را، دلت را سبک کن و آرام بخواب...🍂🌸 شب‌تون بخیر🌙✨ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📜 @sheraneh_eitaa
🍁💗اول هفته تون عالی 🍁💫از خدا میخوام بهترین 🍁💗هفته رو پیش رو داشته باشید 🍁💫و سهم 🍁💗امروزتون اززندگي 🍁💫فراواني نعمت 🍁💗سلامتي ،عشق 🍁💫آدمهاي خوب 🍁💗اتفاقات لذت بخش 🍁💫حرفهای امیدوارکننده 🍁💗وسورپرايز ﺷﺎﺩكننده باشه 🍁💫روزتون زیبـا و در پناه خدا 📜 @sheraneh_eitaa
صـــبــح اســت همه عاشقی آغاز کنید در تــــار زمـــیـــن شعر و غزل ساز کنید خـــورشــیــد بـــه تکرار لبش می خندد ای مــنــتــظــران پـنـجـره را بـاز کـنـیـد روزتون پراز خیر و برکت 📜 @sheraneh_eitaa
می‌کوش دمادم از خدا یاد کنی با مهر، دل شکستگان شاد کنی گر بندۀ خود کنی تو نَفسِ خود را بهتر که هزار بنده آزاد کنی! 📜 @sheraneh_eitaa
نوای نینوا دارد بسیجی صدای آشنا دارد بسیجی درون جبهه می بینی که در سر هوای کربلا دارد بسیجی * بسیجی دیدۂ بیدارعشق است بسیجی پیر میدان دار عشق است اگرچه کوچک و کم سن و سال است ولیکن در عمل ،سردار عشق است * حسین،ای درس آموز شجاعت بسیجی از تو آموزد شهامت به روی سینه و پشت بسیجی نوشته: یا زیارت ، یا شهادت * شب حمله شب دیدار مهدی است به سنگر سَر کشیدن کار مهدی است چراغ محفل سنگر نشینان فروغ روشن رخسار مهدی است یاد و خاطرات آن روزهای اخلاص و جهاد و شور شهادت، و یاد همه شهیدان ، نیز ایام «هفته بسیج»، بر همه بسیجیان و ایثارگران گرامی باد! 📜 @sheraneh_eitaa
مرغی نهاد روی به باغی ز خرمنی ناگاه دید دانه ی لعلی به روزنی پنداشت چینه‌ایست، به چالاکیش ربود آری، نداشت جز هوس چینه چیدنی خواندش گُهَر به پیش؛ که من لَعل روشنم روزی به این شکاف فتادم، ز گردنی چون من نکرده جلوه‌گری، هیچ شاهدی چون من نَپَرورانده گُهَر، هیچ معدنی ما را فکند حادثه‌ای، ورنه هیچگاه گوهر چو سنگریزه نیفتد به بَرزنی با چشم عقل گر نگهی سوی من کنی بینی هزار جلوه به نظّاره کردنی خندید مرغ و گفت که با این فروغ و رنگ بفروشمت اگر بِخَرَد کس، به اَرزنی چون فرق دُرّ و دانه تواند شناختن آن کو نداشت وقت نگه، چشم روشنی پروین، چگونه جامه توانَد بُرید و دوخت آنکس که نخ نکرده به یک عمر، سوزنی 📜 @sheraneh_eitaa
ایرانشان ایرانشان (ایرانشاه) ابن ابی الخیر از شاعران اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری و هم‌عصر با سلطان ملکشاه سلجوقی بود. گویا ایرانشان بیش از سال ۵۱۱ ه. ق. نزیسته باشد. وی داستان بهمن بن اسفندیار را در قالب بحر متقارب در حدود سال ۵۰۰ هجری قمری یا اندکی پس از آن به نظم درآورده است. قدیمی‌ترین اشارات به نام شاعر، در دست‌نوشته‌های مجمل التواریخ و القصص است؛ در مجمل التواریخ و القصص، نسخهٔ کتابخانهٔ فؤاد کورپولو در ترکیه، نام شاعر «انشاه» و در نسخهٔ هایدلبرگ آلمان، نام وی «ایرانشاه» و در دست‌نوشته‌های پاریس و چستربیتی از مجمل التواریخ و القصص، «ایرانشان» ضبط شده‌است. پیرامون زادگاه وی اگرچه جلال متینی مصحح کوش‌نامه، در مقدمهٔ آن دربارهٔ زادگاه «ایرانشان» سخنی به میان نیاورده‌است؛ اما رحیم عفیفی در پیشگفتار بهمن‌نامه، برپایهٔ شواهدی چنین پنداشته‌است که شاید ایرانشان، برادر «شهمردان بن ابی‌الخیر» نویسندهٔ نزهت‌نامهٔ علایی برادر و در نتیجه رازی (اهل ری) بوده‌باشد. دو اثر منظوم ایرانشان، بهمن‌نامه و کوش‌نامه است. بهمن‌نامه پیش از کوش‌نامه سروده شده‌است. 📜 @sheraneh_eitaa