eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
805 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
«دست حق پشت و پناهت اي پسر دين و ايمان تكيه گاهت اي پسر» آن بسيجي نبض فردا را گرفت نبض فردايي فريبا را گرفت رفت تا در جبهه ها زيبا شود نيمه گم گشته اش پيدا شود خاك ايران را حمايت مي نمود خونفشاني را روايت مي نمود «تكه اي از آسمان مال من است راه پرواز من از اين روزن است» جبهه درها را به رويش باز كرد او خودش را تا خدا آغاز كرد بوي باروت و مسلسل، بوي خون جانفشاني هاي پي در پي، جنون واحد پول جنون پروانگي است شعله هاي آتش و ديوانگي است يورش دشمن، شقايقهاي سرخ عشق تا اوج دقايقهاي سرخ تانكها ناگاه پيدا مي شوند بي خدا يي ها هويدا مي شوند جز اسارت چاره اي ديگر نبود نوجوان اما پر از دلدادگي است او پر از انگيزه آزادگي است داخل دستان او نارنجكي است واي! اين با زندگي بيگانه كيست؟ او كه اين سان مست و بي پروا شده او كه اين سان عاشق و شيدا شده سنگر خود را رها كرد و پريد پرده هاي خواب و رويا را دريد تانك دشمن ناگهان آتش گرفت نقشه گردنكشان آتش گرفت يك كبوتر از ميان شعله ها 📜 @sheraneh_eitaa
لبخندِ من آغشته به بغضی ست که هرگز راهی به جز از صبر برایش ننوشتم... 📜 @sheraneh_eitaa
عشق روی تو نه در خورد دل خام منست کاولِ حُسنِ تو و آخرِ ایامِ منست از تو دارم هوسی در دل شوریده، ولی راه عشقت نه به پای دلِ در دام منست مگرم عقل شکیبی دهد از عشق، ارنه بس خرابی کند این جرعه، که در جام منست من حذر می‌کنم از عشق، ولی فایده نیست حذر از پیش بلایی، که سرانجام منست آفت سیل به همسایه رساند روزی سخت باریدنِ این ابر که بر بام منست روزگار از دل محنت کش من کم مکناد! درد عشق تو، که قوُتِ سحر و شام منست نامه سهلست نبشتن به تو، لیکن از کبر هرگز آن نامه نخوانی، که درو نام منست گرد عاشق شدن و عشق نگردد دیگر اوحدی، گر بچشد زهر، که در کام منست... 📜 @sheraneh_eitaa
تقی پورمتقی سال ۱۳۴۰ در شهرستان خشکبیجار از توابع رشت چشم به جهان گشود. او تحصیلات کلاسیک را تا مقطع دیپلم ادامه داد و سپس به تحصیل در حوزۀ علمیه روی آورد. زمانی که در دبیرستان بود سرودن را آغاز کرد. حیطۀ‌ تخصصی او شعر کودک و نوجوان است و در این زمینه با نشریات مختلفی همکاری کرده است. «گل باد باران»، «آوازهای ارغوانی»، «ابرهای دوره‌گرد شاعرند» و «چشم در چشم سکوت» از آثار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
«چالش» ای عقل! به عشق او گرفتار شدی با عشق، قدم قدم قدم یار شدی در چالش عشق‌ و‌ عقل سردار شدی زین روست که سربلند اعصار شدی. 📜 @sheraneh_eitaa
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | تنهایی مرا به تماشا گذاشتی وقتی مرا در آینه تنها گذاشتی شعرخوانی آقای احمد شیروانی 📜 @sheraneh_eitaa
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیده‌ست یا دیده و بعد از تو به رویی نگریده‌ست گر مدعیان نقش ببینند پری را دانند که دیوانه چرا جامه دریده‌ست آن کیست که پیرامن خورشید جمالش از مشک سیه دایرهٔ نیمه کشیده‌ست ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید فرهاد بدانی که چرا سنگ بریده‌ست رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد آنکس که سخن گفتن شیرین نشنیده‌ست از دست کمان مهرهٔ ابروی تو در شهر دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیده‌ست در وهم نیاید که چه مطبوع درختی پیداست که هرگز کس از این میوه نچیده‌ست سر قلم قدرت بی چون الهی در روی تو چون روی در آیینه پدید است ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده‌ست با این همه باران بلا بر سر سعدی نشگفت اگرش خانهٔ چشم آب چکیده‌ست 📜 @sheraneh_eitaa
4271.mp3
3.94M
🎙 | خوانش: محسن لیله کوهی افسوس بر آن دیده که روی تو ندیده‌ست یا دیده و بعد از تو به رویی نگریده‌ست ... 📜 @sheraneh_eitaa
من خسته ام از جان و دلم محو کسانی ست که در خلوت خود هم یادِ منِ دلخسته ندارند... 📜 @sheraneh_eitaa
به یاد شهید آرمان علی وردی 🌹🌹🌹 کیست آن یار و یاور جانان قهرمان بزرگ دین داران آنکه جان را فکنده در معرض پایمرد و دلیر و با ایمان با خدا و دلاور و محبوب ناخدای شجاع مظلومان غیرت و همتش بجوش آمد آرمانش به ما شده رخشان آنکه با عشق حضرت سلطان یا علی گفت و رفت از این ویران عاقبت بین ناکسان افتاد شد شکنجه بدست نامردان مرد و مردانه سوی داور رفت در دل فتنه های بی سامان جان پاکش بسوی داور رفت جسم پاکش فتاده در تهران شیر مرد دلیر این خط ها شاهد شاخص همه دوران مدفنش در بهشت زهرا شد پایگاه عزیزمان ایران امتی سوگوار جانش شد خسته و دلشکسته و نالان یاد او زنده مانده در دلها نام او شد هماره جاویدان تا ابد بین عاشقانش ماند اسوه ی پاک مردم ایران 📜 @sheraneh_eitaa
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است دل‌بریدن گاه تنها راه عاشق‌ماندن است خود به چاه انداختم خود را مگر باور کنی آن‌چه باقی مانده از یوسف همین پیراهن است گریه‌ها کردم ز شوق آن شب که سوزاندی مرا سرنوشت شمع جان‌سوز است اما روشن است هر کسی از عشق با خود یادگاری می‌برد آن‌چه من بردم تنی بی‌روح و روحی بی‌تن است من غمم! جای مرا با شادمانی پر مکن هر کجا چشمی بگردانی نشانی از من است شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
در قانون عشق صبحی که از محبوبت صبح بخیر نشنوی تا اطلاع ثانوی شب باقیست... | صبحتون بخیر و پر عشق 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa