از کنار دل مـن دور نشو ، همنفسم
ماه شو ، جلوه نما در شب زیبایی من
صبر کن جان دلم ،تا که به سامان برسد
قصـه ی پـر شــرر عشـق زلیخـایی من
شبتون در پناه حق
#شهناز_صمدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دلا چه دیده فروبستهای؟ سپیده دمید
سری برآر که خوش عالمیست عالمِ صبح
| صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
از فرقت آن سیمتن ماه جبین
شد همچو قلم جسم من ز ارحزین
مسطرزده نامهٔ نوشتم سوی دوست
یعنی تنم از هجر تو گردیده چنین
#شعر #حکیم_سبزواری
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کی دم پستی و بلندی بزنیم
از حادثه درد دردمندی بزنیم
بنشین به بساط تا نشاطی بکنیم
بر خیز برندی که برندی بزنیم
#شعر #جیحون_یزدی
📜 @sheraneh_eitaa
ای که به کوی مهوشان بار فتاده در گلت
تا نرهی از این خطر وا نرهد غم از دلت
دعوی عاشقی تو، باور دوست کی فتد
ناله زار تا چو نی نشنود از مفاصلت
روی چو آفتاب او در خم زلف بنگری
چون من تیره بخت اگر تار نگشته محفلت
ای که به محمل اندری از پس زلف همچو شب
مطلع آفتاب را، دیدم و بود محملت
من بشر و پری بسی، دیده ام و نیافتم
هیچ پری مشابه و هیچ بشر مماثلت
عارض آفتاب را ماه چو خود کلف نهد
روز طرب در انجمن بیند اگر شمایلت
ای مه سرو قامتم، چیست و کیست تا شود،
سرو چمن برابر و ماه فلک مقابلت
#شعر #افسر_کرمانی
📜 @sheraneh_eitaa
دوستت دارم با افتخار
و سری بالا گرفته
همچون گنبدهای دمشق...
و چون منارههای مصر...
#نزار_قبانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خانم عاطفه جوشقانیان شاعر غزلسرای اهل قم است.
«صبح تازه دم» نام اولین اثر عاطفه جوشقانیان می باشد.او دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد نهجالبلاغه است.
#معرفی_شاعر #عاطفه_جوشقانیان
📜 @sheraneh_eitaa
ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار
نم نم قدم به خلوت دریا گذاشتی
باران حضور گرم تو را مژده می دهد
ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟
خود را میان دشت پراکندی و گلی
از هرکجا که رد شده ای جا گذاشتی
حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم!
ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی
ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها!
بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی
گل های فرش گرم پذیرایی ات شدند
ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی...
#عاطفه_جوشقانیان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی طلبه شاعر سرکار خانم جوشقانیان با موضوع اهدای طلا و جواهرات زنان جهادگر به جبهه ی مقاومت
📜 @sheraneh_eitaa
به جهان غم مخور از کهنه و نو نیکی کن
گر گذاری سر و جان را به گرو نیکی کن
گندمت میندهد کشته جو نیکی کن
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
#شعر #بلنداقبال
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا عشق و خوشا دارندهٔ عشق
خوشا آن کس که باشد زندهٔ عشق
زقید خود پرستی گشت آزاد
هر آن کس گشت از جان، بندهٔ عشق
نمی ماند نشان ظلمت آنجا
که تابد اختر تابندهٔ عشق
تجلی گر نکردی حسن معشوق
کجا عاشق شدی جویندهٔ عشق
فضای قلب عاشق، گشت روشن
عجب دندان نما شد خندهٔ عشق
ره عشق است بس راهی خطرناک
به منزل کی رسد ترسندهٔ عشق
بحمدالله که شد ز اغیار خالی
دل «ترکی» که شد آکنده عشق
#شعر #ترکی_شیرازی
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از ایران همدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #خبر_همدلی | دعوت حاج محمود کریمی از مردم برای حضور در چیذر و کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان
🔹حاج محمود کریمی: پنج شنبه، ساعت ۴ عصر، نمایندگان دفتر آقا در قالب پویش #ایران_همدل و برای کمک به محور مقاومت در چیذر حاضر خواهند شد؛ برای دریافت طلا و وجه نقد.
🔸دوستان با جیب سنگینتر بیایند تا باری از جبهه مقاومت برداریم. طوری بیاییم که روز قیامت جواب داشته باشیم بدهیم. از ما سوال میکنند که دستتون به جهاد مستقیم نمیرسید، به جیبتون که میرسید. بسمالله، آبروی هیئت رایةالعباس رو بخرید.
🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت:
6037998200000007شماره شبا:
Ir320210000001000160000526کد دستوری: #14* پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
با کاروان عشق تو چون همسفر شدم
پای هوا شکستم و ره را به سر شدم
بر کهربا ز جزع نشاندم عقیق ناب
چو لعل ز عشق تو خونین جگر شدم
دادم چو دل به ابرو [و] چشم سیاه تو
تیغ جفا و تیر بلا را سپر شدم
بستم نظر ز ملک دو عالم به مسکنت
تا خاک راه مردم صاحب نظر شدم
در لوح سینه نقش غمت را نگاشتم
از سوز عشق و راز محبت خبر شدم
از بس که تیر غم به دلم جا گرفته است
سر تا قدم چو مرغ همه بال و پر شدم
این قسمتم ز خوان محبت نصیب شد
الهامی ار به رندی و مستی سمر شدم
#شعر #الهامی_کرمانشاهی
📜 @sheraneh_eitaa
عزیزا با غمت پیوسته خرسندم
از این رو، جان خود در غصه افکندم
نمی خواهم من از دنیای فانی خیر
فقط بر وصل تو من آرزومندم ...
با سلام، شعر فوق از کیست و چقدر ارزش شعری دارد و آیا نقص وزنی هم دارد یا خیر، متشکرم
✍️سلام شاعرش را نمی شناسیم ولی اشکال وزنی ندارد. یک شعر معمولی است.
📜 @sheraneh_eitaa
بنشین !
مرو !
که در دلِ شب، در پناه ماه...
خوشتر ز حرفِ عشق و سکوت و نگاه نیست
شبتون در پناه حق
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
یڪ صبح بہ بام آے و ز رخ پردہ برانداز
آوازہ بہ عالم،زن و خورشید برانداز
|صبح پاییزیتون پر امید🌸🍃
#محتشم_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من در واقع چیز زیادی ندارم
به تو بدهم
چای هست اگر مینوشی
من هستم اگر عشق میورزی
راه هست اگر رهگذری.
#عاشیق_ویسل #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر چند ز بهر چون تو جانانی را
در عشق تو کم گرفته ام جانی را
لیکن تو روا مدار بی فایدتی
خون ریختن چو من مسلمانی را
#جمال_الدین_عبدالرزاق #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بنده ى خوب خدا مادر زن
ذکر خیرش همه جا مادر زن
خنده رو، مثل مربا شیرین
بهتر از باقلوا مادر زن
از دخالت متنفر، دلسوز
منطقی، راه بیا مادر زن
زندگى با زن و فرزند که نه
بلکه شیرین شده با مادر زن
از ششم هفتم هر برج به بعد
بهترین حامى ما مادر زن
صاحب صندوق قرض الحسنه
گره از کار گشا مادر زن
خانه اش خانه که نه رستوران
صبح تا شب سرِ پا مادر زن
گسل زلزله با او آرام
باعث دفع بلا مادر زن
طفلکى حضرت آدم که نداشت
مثل من، مثل شما مادر زن
بس که خوب است دلم مى خواهد
نه یکى، بلکه سه تا مادر زن
#شعر #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
طلایی را که با سختی خریدم
ولی از آن چه راحت دل بریدم
چه می شد کودک لبنان و غزه
برایت امنیت را می خریدم؟
از آن روزی که دیدم گریه کردی
عزیزم روز خوش را من ندیدم
شود پیروزی ات را من ببینم
خدایا می رسم آیا به عیدم؟
نشد من در دل پیکار باشم
طلای زرد کردی روسفیدم
میان این نبرد حق و باطل
عجب حس قشنگی من مفیدم
به امر رهبرم اینجا رسیدم
نه با پایم که با دل پرکشیدم
طلای من کنون آب حیات است
طلای من شدی تنها امیدم
#فاطمه_عباسی #ایران_همدل #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سیده کبری حسینی بلخی شاعر ادبیات آیینی مهاجر افغانستانی است. خانواده سیده کبری بلخی در ۱۳۶۵ به ایران مهاجرت کرده اند. او تا سال ۱۳۹۷ در شهر قم زندگی میکرد و سپس به مشهد نقل مکان کرد و تا کنون در آنجا سکونت دارد .
کبری بلخی درباره ی روی آوردنش به ادبیات آیینی در مصاحبه هایش گفته : “برادر مرحوم سید شهاب الدین حسینی بلخی شاعر بود. پس از فوت ایشان به ادبیات و شعر علاقهمند شدم، از ۱۶ سال به اینسو در فضای ادبیات فعالیت می کنم در طول این مدت گاهی اوقات مسایل و خم و پیچ روزگار حرکت و سرعتم را کند کرده است اما روی همرفته آهسته و پیوسته به مسیرم ادامه داده ام.
سال ۹۵ اولین مجموعهی شعرم را به اسم (مشتی پر وبال) منتشر کردم و بعد از آن نوشتن را کمی جدیتر گرفتم و الان هم یکسالی میشود که به شعر آیینی رویآوردهاَم .”
و در ادامه گفته :” البته من از ابتدا هم فاصلهای با ادبیات آیینی نداشتم و گهگاه شعر آیینی مینوشتم. در سال ۸۸ هم چند شعر آیینی نوشتم منتها اینقدر جدی نبود. آشنایی با بعضی از اساتید مرا دغدغهمند کرد که با اهتمام بیشتری به سمت ادبیات آیینی حرکت کنم.
فعلا دوست دارم اگر زندگی مجال دهد و عمری باقی باشد مجموعه های مستقل شعر آیینی منتشر کنم
#کبری_حسینی_بلخی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
قلم مى رقصد از تكرار یک انشاى تنهایی
شبيه بچه_آهويى كه در صحراى تنهایی
شبيه دختر تنها و زيباى سمرقندى
خريدارى ندارد جز خودش سوداى تنهايى
من از اين شهر دلگیر دریغ و درد ، بيزارم
به فريادم برس اكنون، كجايى؟ هاى! تنهايى!
اگر آغوش تنهايى تعارف مىكند لبخند
چرا مىترسى از امروز و از فرداى تنهايى
"دمى صحبت غنيمت دان كه بعد از روزگار ما"
قلم بر دفتر شعر است رد پاى تنهايى
#کبری_حسینی_بلخی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | لیک ایران وطن دوم این آواره است
گرم در خویش گرفته است، چنان پیرهنم
شعرخوانی خانم سیده کبری حسینی بلخی
📜 @sheraneh_eitaa
پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی
کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی
چاهها آرامش من را تمنّا می کنند
نخلها تنهایی من را تماشا می کنند
هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر
شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر
کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم
از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق میکنم
آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است
چشم کمسویت دوباره راه را گم کرده است
پُشت چادر چهرهی خورشید را مخفی مکن
ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن
ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی
چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی
قامت مانند سروت این اواخر دال شد
این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد
پر نداری که..، سبکبالی نمی آید به تو !
سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو !
مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا
لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا
ول کن این دستاس را ، آئینهگردان علی!
از تنور گرم دوری کنی ، تو را جانِ علی
درس سختی را علی از رنج تو آموخته
طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته
دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟!
فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست
صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد
چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد
شیشهی عمر علی بین در و دیوار رفت
فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت
از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت
دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت
بعدِ کوچه هیچکس مانند من کمرو نشد
دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد
گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش
کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش
باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم
می شود قدری بمانی ، التماست می کنم
زود از پیش علیجانت نرو ، جان حسین
رحم کن بر خشکی لبهای عطشان حسین
تشنهای که بی صفتها منع آبش می کنند
آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند
دور این بیکس به غیر از لشکر ابلیس نیست
پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست
راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند
سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند
#بردیا_محمدی #شعر #فاطمیه
📜 @sheraneh_eitaa
ای بهشت از نور رویت، دلپذیر
خوبیات در هر دو عالم بینظیر..
از دعایت ابر غفران، اشکریز
از دعایت، بحر رحمت، موجخیز
کن دعا، تا مردمان، یکرو شوند
تا ملائک، جمله آمینگو شوند
کن دعا، ای عرش اعلیٰ پایهات
پیش از اهل خویش، بر همسایهات..
گر نمیگفت از تو همسر یا پدر
کس نبود از حَسب حالت، با خبر..
چون پیمبر را به رو، در، وا کنی
شرم از مهمان نابینا کنی
تاول دستان کاری، پند تو
خطِّ بند مشک، گردنبند تو
روح ایمان دیدۀ بیدار توست
با یتیمان مهربانی کار توست...
در جهان، تسبیحت ای نیکوسرشت
خلق را یک در، ز درهای بهشت
از غمت ای پیش حق، با آبرو
ابر بغضی تلخ، دارم در گلو
بغضم آیا از حدیث کربلاست
یا ز یادِ دردِ پهلوی شماست؟
در دلم این بغض غوغا میکند
آخرِ این شعر، سر، وا میکند
#محمدجواد_محبت #شعر #فاطمیه
📜 @sheraneh_eitaa