eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini فصل سبز هدایت است ربیع نخل فیض ولایت است ربیع سفره ای بی نهایت است ربیع و بهار عنایت است ربیع یا ربیع الأنام ادرکنی رحمت مستدام ادرکنی نقطه نقطه تجلی ایزد حرف حرف از تعالی بی حد واژه واژه تغزل ممتد جمله جمله تولد احمد خبرش اتحاد و هم عهدی است مبتدایش امامت مهدی است دست حق، شمع جمع مردم شد خبر آمد که سامری گم شد سامرا هم‌ پیاله ی خم شد نهمین شب، غدیر دوم شد بعد «تبت یدا» خوش این «والعصر» وعدهٔ «فتح» و بانگ «جاء نصر» همه عالم چو‌ در نیاز آید ماهِ در پشت ابر، باز آید سوره ی فتح از حجاز آید پرچم دین به اهتزاز آید می نگارد قلم به دست ظهور مرگ تاریکی و تولد نور به امیدت نشسته یک‌ عالم تا گذاری به زخم ها مرهم در رکاب تو خضر و عیسی هم شهدا و مدافعین حرم پرچمت پرچم رسول الله نقش آن هست «بیعة لله» ای جهان سفره ی کرامت تو ای قیامت قیام قامت تو ای عدالت خوش از زعامت تو ای فدای تو و امامت تو سوره نصر ما بنفسی انت ولی عصر ما بنفسی انت این جهان غرق ظلم و جور و خطاست زر و تزویر و زور حکمرواست شیعه، اسلام، نه بشر تنهاست بانگ الغوث هر کجا بر پاست همه گویند یا اباصالح جان زهرا بیا ابا صالح زنده کن باز دین داور را سنت و سیره ی پیمبر را گردش ذوالفقار حیدر را و بگیر انتقام مادر را وارث شاه سر جدا بر گرد طالب خون کربلا برگرد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آخرین دردانۂ زهرا(س) بنفسي أنت یابن الحسن یابن الحسن آقا بنفسي أنت می آیی و با شوق می آیم به استقبال فریاد خواهد زد همه دنیا: بنفسي أنت در جمکرانت صبح جمعه تا که خواندم عهد پرچم تکانی خورد گفتم تا: بنفسي أنت با «لیتَ شعري» میشوم دلتنگ و بیتابت میگیرد آرامش وجودم با «بنفسي أنت» بر کاغذ آوردم تمام آرزویم را تنها ظهورت را بزن امضا...بنفسي أنت هر روز دارم دست بیعت میدهم با تو ذکر لبم هر لحظه و هر جا بنفسي أنت برگرد و مانند علی(ع) در صحنۂ صفین قدری بچرخان ذوالفقارت را بنفسي أنت گردن بزن این فتنه ها و این بلایا را تا حق شود با دست تو برپا بنفسي أنت عصیانِ من سدّ ظهورت شد، حلالم کن برگرد جان مادرت زهرا(س)؛ بنفسي انت 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مژده به دلها دهید موسمِ شادی رسید وز شبِ هجران و غم صبحِ سعادت دمید نور دل و دیده و تاج سر عسکریست نازم از این گل که از گلشنِ پیغمبریست صورتِ او از نبی سیرتِ او از علی آینه ی ذاتِ حق شد به جهان منجلی وز نفسِ جاریش نور ولایت دمید جاءَ اَناالحقّ او بر همه عالم رسید قطره ای از رحمتِ نورِ امامِ مبین کرده چنان بیقرار سینه یِ اهلِ زمین پرده بیفکن دمی از رخِ زیبای خود مست نما دیده را، مستِ تماشای خود هشتم این مَه بوَد موسمِ عنبر فشان خوشتر از این عید نیست از نظر ِعاشقان شد ز طلوعت زمین آینه ی کهکشان چشم جهان را بیا غرق تماشا نشان حکمِ قضا و قدَر تابعِ فرمانِ توست منتظران را به جان نغمه ی قرآنِ توست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اعجاز رسالتت مبارک باشد ایام عنایتت مبارک باشد در عرش خدا فرشتگان میگویند آغاز امامتت مبارک باشد... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سفره ی لطفِ علی تا اینکه برپا می شود واژه ی احسان و نیکی خوب معنا می شود در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود چون خدا را میدهم با نام زیبایت قسم روزهایم با عنایات تو فردا می شود لطف مولایم همیشه شامل حال من است تا که گویم یا علی این دل چه شیدا می شود از فضیلت های حیدر هرچه بنویسم کم است گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرا به شور کشید ست شهد انگورش مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش حَلاوت عَسَل اَصل را نجف ‌‌‌‌دیدیم شراب می چکد از دست رنج زنبورش «شنیده ایم» کرامات عاشق لالش «ندیده ایم» به جز روشنایی از کورش اگر که ماه تَرَک خورد و شَمس بر می گشت به حکم دست یدالله بود و دستورش بپرس از دَرِ خانه، مراتب صبرش بپرس از دَرِ خیبر، مراتب زورش شنیدم از دو لب ذوالفقار، می فرمود: نوای هو هوی باد صباست ماهورش دوباره خالی ام از خویش و پُر شدم از عشق دوباره سرخوشم از شعر های مشهورش... «علی امام من ست و منم غلام علی» هزار جان گرامی فدای دستورش علی ست مظهر «لایدرکٌ و لا یُوصَفْ» نمی توان به دو تا جمله کرد محصورش علی ست شاخص تشخیصِ خالِص و مُخلص قسم به روز حساب و به نفخه ی صورش علی فراتر از اِدراک ما زمینی هاست خدا به دلبری از خلق کرده مأمورش تَبوک را علی از دور حَل و فصلش کرد و رومیان همه خواندند امپراطورش کسی که تشنه ی پندش ملائکه بودند به چاه کوفه چه گفت?! و چه بود منظورش?!! دلی که عاشق مولاست رو نخواهد کرد به جذبه های بهشت و کرشمه ی حورش به شأن آیه ی «کَهْفُ الرَّقیمْ»، پی بردم به محض دیدن عُشّاقِ جور واجورش به دار باقی تمار و یاری عمار نگاه کن، به هنر های مست و مستورش همیشه خنده ی جانانه گریه می طلبد به اشک خوانده مرا شعر های پُر شورش سلام کرده ام از وادی السلام به او به شوق وعده ی شیرین لحظه ی گورم... 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini برقِ چشمانِ تو بر ظلمت میدان تابید کوه لرزید و به یُمْنِ قَدمت ویران شد خوب فهمید خودش تیغ علی یعنی چه آنکه از دیدن شمشیر دودم عریان شد! تیغ در مرحله ی آخرِ تعریفِ علیست پدرم گفت از این وصف کمی دلگیر است همه ی زندگی ات بویِ عطوفت دارد چه کسی گفته علی یکسره با شمشیر است؟! . از علی گفتم ویک بند جسارت کردم کاش میشد بزنم از بدنم دستم را کاش قصابِ جوانمردِ تو باشم آقا تا به دستم بزنی خوب ترین مرهَم را پدرم گفت خدا را به خدا در عالَم آنکه اول به تو رو کرد فقط میفهمد شانه ی زخمی ات از عشق حکایت دارد پینه ی دست تورا مَرد فقط میفهمد پدرم گفت همانندِ پیمبر هستی جان خود میدهی و مال امانت را نه پدرم گفت چه بسیار یَلان از دستت تیغ خوردند ولی زخم زبانت را نه هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید پدرم گفت نبی در شب معراج شنید که شبیه تو خداوند سخن میگوید پدرم گفت پس از مرگ پیمبَر دیگر هرکسی مُدعیِ دین پیمبر شده بود فصل افراط شد و خانه نشینت کردند از علی هرکسی انگار علی تَر شده بود پُشت هم زخمِ زبان خوردی و ساکت ماندی چقَدَر خوبی ناگفته به مَردم کردی چقَدَر حرف که پشت سرتو گفتند و صبر کردی و به یک شهر تَبَسُم کردی پدرم روزِ پدر گفت برایَم از تو تا از این پس پسرش هم پیِ راهَش باشد پدرم زندگی ام بوده و من میخواهم که فقط دست خودَت پشت و پناهَش باشد... 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
زبس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد تیمّم با غبار معبرش شأن وضو دارد به دربار کسی رو کرده‌ام دل را که از عزّت سگ کوی غلامش نیز حقّ جستجو دارد کدامین دِین برخیزد زجا بی اذنِ شمشیرش؟ به هر گردن که دیدم، قامت از بهر گلو دارد زبس سامان جوهر کرده تیغش از شراب ناب لحد را گر شکافی، عَبدوَد در کف سبو دارد ثواب مؤمنان چرکی‌ست بر روح شریف این‌جا نجف، شیرخدا حوضی برای شستشو دارد صدایی دارد آن مافوق هستی کز شنیدن‌ها به هرگوشی که دیدم، پرده از ننگ رفو دارد به حسّ ما و من او را تعلّق نیست ای غافل مثال است این که می‌گویند حضرت رنگ و بو دارد خیال حاشیه بر متن تقدیسش ندارد راه کدامین شانه از آن زلف، شرحی مو به مو دارد؟ خیالست این که با مولاعلی محرم شوی“معنی” تو لاغر لهجه‌ای و شیر حق با نعره خو دارد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اولین بار علی گفتم و جانم دادند با علی در رگ غیرت ضربانم دادند یا علی گفتم و معیار نشانم دادند با تماشای نجف جان جهانم دادند لب من تا که به انگور ضریح تو رسید لرزه افتاد به جان و ز سرم عقل پرید اسم اعظم همه جا نام علی بود علی مظهر لطف خداوند جلی بود علی در شب جهل چراغ ازلی بود علی به خدا در همه افاق ولی بود علی قبل از ایجاد علی نقش به دلها می زد بر گِل شیعه چه با حوصله امضا می زد هر که از جام تو نوشید خدا باور شد هر که سودای جهان داشت تو را نوکر شد رند ان بود که دنباله روی قنبر شد حرف سلمان شد و دیدم ز ملک سرتر شد حب حیدر شده مبنای مسلمانی ما از علی بوده مسلمانی ایرانی ما نوکرت نزد تو ارامش فردا دارد بی نیاز است هر ان کس که علی را دارد ملکوت نجفت ارزش دنیا دارد هر که از عشق تو دیوانه شود جا دارد معنی دست خدا دست توانای علی ست بهترین نام جهان نام دل ارای علی ست بی علی هیچ نمازی به خدا واصل نیست قبله یک لحظه به بدخواه علی مایل نیست جز علی شیعه امیری به جهان قائل نیست بی علی دعوت یک عمر نبی کامل نیست نفسی از تو اگر وقت حسابش برسد به همه خلق خداوند ثوابش برسد دم تو معجز عیسای مسیحا میشد روشنایت ید بیضایی موسا میشد به خلیل عشق تو بردأ و سلاما میشد گره نوح به یک ناد علی وا میشد یار شبهای حرایی محمد بودی مثل زهرا ز همه خلق سرامد بودی مظهر قهر خدا تیغ دو ابروی علی می وزد از شب معراج نبی بوی علی تکیه زد پرچم اسلام به بازوی علی اُحد انگشت به لب مانده ز نیروی علی ذولفقار تو خدا را به تغزل اورد جبرییل ایه برایت عوض گل اورد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آنکه را حُبِّ علی نیست به دل، از ما نیست هرکه شد شیفته ی عشق علی، تنها نیست سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم جز علی هیچکسی بر دل ما مولا نیست مدد از حیدر کرار فقط می جوییم أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا آنکه بر لوح دلش حُبّ علی پیدا نیست! ما مسلمان شده ی مکتب آل اللّهیم زندگی بی علی و آل علی زیبا نیست 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با جامِ نامِ خود دهانم را شراب‌آلود کن در «عین و لام و یا» الفبای مرا محدود کن یک‌دم، اگر دَم مرتضی و بازدم حیدر نشد با دستِ خود راهِ نفس‌های مرا مسدود کن هر شب طوافت می‌کنم؛ پروانه‌وار، اسپند‌وار هر شب مرا دورِ سرِ شمعِ خیالت دود کن از آسمان انداختم خود را به شوقِ دیدنت این قطره را تا مرزِ دریایت سوار رود کن درگیر کن بود و نبودم را به بودن پای تو آنی، اگر فعلم "نبودن" شد مرا نابود کن غسلِ شهادت کردم از بس مدحِ باده گفته‌ام مثل مناره اشهدم را ایستاده گفته‌ام ای کاش جبرائیل با صد مثنوی نازل شود تا بیتی از مدحِ عبایت لااقل کامل شود هر شاعری که دفترش خالی‌ست از نام علی هذیان‌سرایی می‌کند، حتی اگر دِعبل شود یک ذره بغضِ قنبرت هم در دلی باشد اگر ... کافی‌ست، تا هر چه عبادت می‌کند باطل شود باید بیاموزد الفبای گدایان تو را ... هر کس که می‌خواهد بیاید در حرم سائل شود باید دهان را پاک، با خاکِ کفِ پایت کنم آنقدر اشکم را بنوشم تا گِلِ من دل شود دورم؛ زمین تا آسمان از دستِ عالم‌گیرِ تو باید دخیلم را ببندم بر دَمِ شمشیرِ تو نامت گره می‌خورد، در جنگاوری با ذوالفقار دم «یاعلی» می‌شد مسیحِ بازدم «یاذوالفقار» هر تشنه‌ی دستِ نوازش آمد و سیراب شد از دست‌های چاه‌آلودِ تو، حتی ذوالفقار از بس نمی‌شد گفت از تو از دَم شمشیر تو گفتیم: "هذا حیدر کرار"، "هذا ذوالفقار" گفتیم: بعد از «قل‌هوالله‌احد» این آیه را «قل لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» نامِ مرا بنویس، پای دفترِ قربانیان دستی بکش بر گردنم؛ بنویس، «امضا ذوالفقار» ذبحِ منایت کن مرا؛ هر چند قابل نیستم وقتی که مالک می‌شود قربانِ تو؛ من کیستم ؟! من چیستم ؟! خاری نشسته در گلستان نجف یک سنگ‌ریزه زیر کوهی در بیابان نجف من چیستم ؟! شاید غباری روی بالِ بادها ای کاش بنشینم به کاشی‌های ایوان نجف من چیستم ؟! بذری که دور افتاده از دستِ کویر با التماس افتاده‌ روی پای باران نجف من چیستم ؟! کفری که پنهان بود پشتِ دین خود سلمان به من آموخت، تا باشم مسلمان نجف من چیستم من کیستم ؟! در حدّ گفتن نیستم حتی به لب‌های غلامانِ غلامان نجف جَلد توام؛ افتاده‌ام از بام، دستم را بگیر بابای دنیا! یا ابالایتام! دستم را بگیر ! 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: ___________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini