eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
مژده ای دل عالمی امشب چراغانی شده کهکشان تا کهکشان یکسر درخشانی شده کز فروغِ روی ثارالله، نورِ عالمین از زمین تا آسمان بزمِ گل افشانی شده! 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است مرد شبهای مناجات علی بن حسین ای برآورده ی حاجات علی بن حسین نوه ی مادر سادات علی بن حسین ذکر ما در همه اوقات علی بن حسین ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت ای علی بن حسین بی علی میخوامت شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو اثر خوف خدا هست به پیشانی تو و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است پسر بانوی ایران نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده - به سجاده ارادت داری به روی شانه ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا قسمتت بود پیام آور قرآن باشی دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را برد خنده های سر بازار دلت را آزرد 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرا در هوای نجف آفرید مرا حق برای نجف آفرید خدا خواست عاشق شوم پس مرا به یا مرتضای نجف آفرید ستونهای این آسمان را خودش زِ گلدسته‌های نجف آفرید خدا خواست دنیا بهشتش شود که ایوان طلای نجف آفرید رُطب های آنجا مرا مست کرد مرا چاییِ کربلا مست کرد تو دامادِ ایرانیِ ما شدی تو مهمان مهمانیِ ما شدی تو زیباترین جلوه‌های خدا مناجات شعبانیِ ما شدی گرفته است بوی تو این سرزمین دلیل مسلمانیِ ما شدی  اگر خاک ما خاک عشق علی است خودت آمدی بانیِ ما شدی به ایران صفا را تو آورده‌ای امام رضا را  تو آورده‌ای زمین پُر شد از عطر گلخانه‌ات که بوی حسن می‌دهد خانه‌ات علی هستی همسرت فاطمه* کَرَم در کرم داشت کاشانه‌ات پس از تو رسیدند تا مجتبی کریمان زِ فیض کریمانه‌ات اگر هشت معصوم ما می‌رسند به بیتِ حسن بیت فرزانه‌ات زِ تو بر حسین و حسن منتصب حسن زاده‌اند و حسینی نصب نسیمی مرا سمتِ سجاده‌ات سحر می‌برد تا سرِ جاده‌ات هوای زیارت سرم زد ربود دلم را سرِ زُلف اُفتاده‌ات خدا را در این خانه دیدم فقط من از برکت سفره‌ی ساده‌ات میانِ علی‌اکبر و اصغری که تا دل بری از دو دلداده‌ات پدر گفت تاج سرم آمده علیِ علی اکبرم آمده تو جام بلا با بلا می‌زدی تو قالوبلا با رضا می‌زدی اگر جلوه می‌کردی آقا خودت سرِ لشکرِ کینه را می‌زدی  بنا این نبود و خدا این نخواست اگر نعره یا مرتضی می‌زدی علمدار محوِ تو می‌شد فقط به تیغِ علی ضربه تا می‌زدی زمین می‌شود خاک طوفان زده که فرزند حیدر به میدان زده تو پنهان به حجِ خدا می‌روی به دنبال جامانده‌ها می‌روی تو خود کعبه‌ای مکه‌ای زَمزمی برای زیارت کجا می‌روی تو بر دوشتان بارِشان می‌کشی شبیهِ شبِ مرتضی می‌روی تو بر زخمِ زنجیر نان می‌بَری کنارِ فقیر و گدا می‌روی کریمی به بیتت حرامی نشست** سر سفره‌ی تو جذامی نشست مرا می بَری تا ملاقات خود به سوی خدا با مناجات خود مرا مسجد و کعبه و دِیر کن ببر تا تماشایِ میقاتِ خود بیا فارغ از قیل و قالم نما مرا پُر کن از نورِ اوقات خود صحیفه گشودم به درکَت رِسَم لبم آشنا کن به سوقات خود بیا جان من سر به راهم نما ابوحمزه خوان و نگاهم نما الهی وَ رَبی نعیمی نعیم و نحن المُسیئونَ جُرمی جَحیم وَ اِن کانَ ذَنبی عظیمُ کبیر و عفُّک قدیم و لطفک عظیم و ابکی علی ضیغ قبری و حشر تَرَحَّم علی عبدک یا رحیم وَ غَفِّر ذنوبی و سَتِّر عیوب وَ حَقِّق رجایی اَلا یا‌کریم فقط آمدم با سری سربِزیر امیری حسین فنعم الامیر 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ما که هستیم؟ انتخاب حسین از دعاهایِ مستجابِ حسین گَردِ راهی در آفتابِ حسین پرِ کاهی در التهابِ حسین گِلی از خاکِ بوترابِ حسین ما که هستیم؟ یک صواب حسین دورِ مَجنون گذشت،نوبتِ ماست قرنها می‌شود که صحبتِ ماست چهارده قرن حرف حیرتِ ماست قصه یِ قِدمَتِ رفاقتِ ماست عشق فرمود آنکه قیمتِ ماست نیست غیر از دلی خرابِ حسین در میانِ دلم حرارتِ کیست؟ شده ام عاشق، این عنایت کیست ؟ سوختم آتشِ محبت کیست ؟ بویِ سیب است بویِ تربتِ کیست ؟ محشرِ کیست این،قیامتِ کیست کیست ارباب جُز جنابِ حسین ای تمامییتت تمامِ علی پدر سه علی امام علی نور ای نورِ مُستدامِ علی می تپد سینه ات به نام علی چیست روی لبت سلام علی جز علی نیست در کتابِ حسین رنگ سبزِ سیادت زهرا عطر و بوی قداست زهرا نورِ صبح عبادت زهرا آفتابِ سعادت زهرا جان حسین است عادت زهرا خود زهراست بازتابِ حسین کیست زینب جز انعکاسِ علی کیست زینب همه حواسِ علی کیست خانوم؟ انبعاث علی باغبانِ حسین یاسِ علی کیست زینب علی شناسِ علی حضرت فاطمه به قابِ حسین جلوه ی اعتبارت عباس است جذبه ذوالفقارت عباس است سایه ی اقتدارت عباس است در شب بعد کارَت عباس است همه ی کارو بارت عباس است مستم از ساقیِ شرابِ حسین سر سال است و این شبِ جمعه آمدم با یقین ،شبِ جمعه تا شَوَم خوشه چین شبِ جمعه حاجتم را همین شبِ جمعه داد ام البنین شبِ جمعه مادری از بَنی کِلابِ حسین ذکر ما کربلا امام رضاست لطف آقایِ ما امام رضاست اثرِ ذکر یا امام رضاست دستِ ما نیست با امام رضاست کَس و کارِ گدا امام رضاست گفته ام بارها رضا به حسین از دعایِ نماز مادرها حَرَمَت پُر شد از کبوترها خوشبحال من و پیمبر ها سجده داریم رویِ مرمرها ما که بُردیم صد برابرها تاکه رفتیم در حسابِ حسین از تو داریم سَروَری ها را آبروها و نوکری ها را بین روضه برادری ها را بشمارید آخری ها را نتکانید پادری ها را کُلُّ خیر است تا به باب حسین جلوه ات تا نصیبِ غیر تو شد سائلی آمد و زُهیر تو شد جُون شد عابِسَ و،بُرِیر تو شد وَهَبَت شد،حبیبِ دِیرِ تو شد حُر شد و عاقبت بخیر تو شد همه سر داده در رکاب حسین می کُشیَم سزایِ دل این است پشتِ در دستهایِ مسکین است حاجتم گیرِ یک ، دو آمین است پایِ شش گوشه گریه تسکین است وایِ من نامِ تو چه شیرین است می چکد از لبم گلابِ حسین آه از شام هول آور قبر ما و تنهایی مقدر قبر در شب تنگی و مکدرِ قبر بینِ تاریکی مکررِ قبر در سوال نکیر و منکر قبر ما چه داریم جز جواب حسین منم و این سلام و این تسلیم تو و زلفی گشوده دست نسیم منم و باز هم هوای قدیم گوشه ای در حرم کنارِ کریم کاش می شد شبیه ابراهیم می شدم در شبی مُجابِ حسین پایِ ایوانِ تو خلیل اُفتاد پشت سر باز جبرئیل اُفتاد پدری پیر آمد و  عَلیل اُفتاد مادری خسته با دخیل اُفتاد در شفایش چه قال و قیل اُفتاد چایِ روضه است یا شرابِ حسین تشنه بودی بگو که آبت داد؟ آب گفتی کسی جوابت داد؟ آب بر کودکِ ربابت داد؟ کمکی وقتِ اضطرابت داد؟ یا که با چکمه ای عذابت داد گریه ام هست از آب آبِ حسین 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به صبح واقعه در خیل دوست دارانش به ظهر حادثه در جمع بی قرارانش غروب بر سر نی باز بین یارانش "به ذکر و زمزمه چاووش سربدارانش امیر لشکر انبوهِ نی سوارانش" چه باک اگر سر نی زلف او رها مانده است چه باک اگر که سر از پیکرش جدا مانده است قرار بود خدا مانَد و خدا مانده است "سری به شیوه رها از تنی که جا مانده است کنار پیکر معدودِ بی شمارانش" کسی که روح قدُس کرده بود تأییدش همه ملائکه شاگرد درس توحیدش غروب، زینب از آنسوی دشت می دیدش "به سعی و هروله در پیش، ماه و خورشیدش به اشک و آه به دنبال، باد و بارانش" اگرچه تشنه ولی تشنگان سقّایند اگرچه خسته ولی سربلند و والایند که اهل بیت خدا وارثان زهرایند "به پای تاول و لب های تشنه می آیند پیاده در غل و زنجیر یادگارانش" هزار سال گذشته است و آشکار و نهان هزار سال گذشته است و پیرمرد و جوان هزار سال گذشته است و کودکان و زنان "چو روشنای اذان از چهارسوی جهان به گوش می رسد آوای سوگوارانش"... حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که عشق از حسین دم زده است حسین کیست که بر نون و والقلم زده است قیامتی که به مدحش خدا رقم زده است قصیده ای به بلندای روزگارانش 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باد از جانب صحرا خبری آورده آسمان قید نزولش خدمه باران است ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند و زمین چشم به راه قدم باران  است بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند همه دور سر این ماه پسر می گردند دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند در توان چه کسی هست که با آمدنش خلق را وجه ی او سر به سجود آورده فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده کودکی های علی را به وجود اورده خانه با آمدنش رونق بسیار  گرفت باغ را عطر گل یاس بهاری  کرده سالها منتظر آمدنش زینب بود روی او فاطمه سرمایه گذاری  کرده نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید از دخیل نگهش گَبر مسلمان  گردد دست او پنجره فولاد همه ادیان است او اشاره کند ایران همه سلمان گردد 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشید علی نظر نخوری شهر چشمان خیره سر دارد باب حاجات، كعبه ی خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات ای نسیم پر از بهار علی ماه در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخیصت تا كه تو می رسی كنار علی با تو یك رنگ دیگری دارد شجره نامه ی تبار علی دومین حیدر ابوطالب صاحب غیرت و وقار علی به شما می رسد ذخیرۀ طف همۀ ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسین حضرت حمزه ی سپاه حسین خشکسال قدیم دنیا من جستجوهای پشت دریا من تو بر این خاك ها بكش دستی اگر این خاك زر نشد با من سر سال است مرد مسكینم مكش از دست خالیم دامن چقدر فاصله است ای دریا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبیله ی آبی تو غدیری، فراتی اما من خشكسالم، كویر بی آبم روزگاری است تشنه میخوابم كمرت جایگاه شمشیر است لب تو جایگاه تكبیر است سر ما را بزن همین امروز صبح فردا برای ما دیر است هیچ كس رو به روت نیست مگر آن كسی كه ز جان خود سیر است سیزده ساله حیدری كردی پسر شیر بیشه هم شیر است گیرم افتاده است روی زمین دست تو باز هم علمگیر است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می بارم سر من را اگر بگیری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی دارم بده آن مشك پاره ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نیست گریه ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كفُّ العباسم زلف ما را ز مشك وا نكیند لب ما را از آن جدا نكنید پای ما را به جان خالی مشك در حریم فرات وا نكنید دست بر زیرتان نمی آرد آب ها این همه دعا نكنید تیرها روی این تن زخمی خودتان را به زور جا نكنید تازه طفل رباب خوابیده جان آقا سر و صدا نكنید تا كه از مشك پاره آب چكید رنگ از چهره ی رباب پرید 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا جلوه دارد به پیشانی تو فدای مناجات پنهانی تو شبِ روشنِ کوچه های مدینه است پُر از ریسه های چراغانی تو به لب آوَرَد جان داوودها را نوای تو اَلحانِ قرآنی تو تو بر کوهسارِ معارف نشستی زمین تشنه ی دست بارانی تو حسینیه ای سفره دارد حسینی که هر شب بود شام مهمانی تو فراوانی از تو/ سلیمانی از تو مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو دعاهای روحانی از تو به کعبه رجزخوانی از تو احادیث طوفانی از تو روایات نورانی از تو عنایات سبحانی از تو نَفَسهای رحمانی از تو علی گویی از تو/ علی خوانی از تو دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- طلوع شکوهت برایت ندارد کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد به جایی که یوسف دریده گریبان دل ما نیازی به غارت ندارد از این محشری که به پا کرده پیداست که رنگی به پیشت قیامت ندارد و نادِ علی دارد از تو حکایت بدون تو عطری محبّت ندارد به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت به نامت صلابت/ به دامن سخاوت به بازوت قدرت/ به پای تو همت به دستت کرامت/ پُری از رشادت شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط که از برق چشمت همه غرق حیرت تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت تو قامت قیامت/علی در هدایت علی در عنايت/ علی در قداست علی در مهارت چنان سرفرازی، چنان سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- زتیغت سپاهی دلاور بریزد زِ تو یال و کوپال کافر بریزد میان زمستان هم از دیدن تو عرق از سرو روی لشکر بریزد علی هستی و گر علی را بخوانی فقط در نه،دیوار خیبر بریزد از این هیبت چشمهایت بکاهُ نگاهی نما ترس قنبر بریزد علی گفت هنگام صفین برگرد ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد اگر پرده ریزد/مکرر بریزد نه پر، سر بریزد سراسربریزد/ستمگر بریزد به هم اول،آخر بریزد به گاهی/ سپاهی / چو کاهی به راهی/ ز شاهی چو حیدر بریزد عجب سر فرازی، عجب سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- من از جنس شبهای پر التهابم که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم اگر بر حریم حرم مُستجیرم فقط با نگاه شما مستجابم من و لطف باب الحوائج همین بس بگو با تو باشد حساب و کتابم دعا کن حرم آیم و بر نگردم که این عشق کردست خانه خرابم خراب خرابم/خراب جوابم تویی انتخابم/ که عالیجنابم غم بی حسابم/ ز داغت کبابم و مشکت عذابم/ به یاد ربابم پُراز آب آبم/ که میگفت زینب چه شد با رکابم کجایی سحابم/کجایی نقابم دل زینبیه شده قرص با تو که در سایه ی بیرق آفتابم به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🔸روزه گرفتن 🔸صلوات فرستادن 🔸صدقه دادن 🔸خواندن مناجات شعبانیه 🔸هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود. 🔸هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. 🔸در کل این ماه هزار بار ذکر «لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» گفته شود 🔸در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز اقامه شود؛ که در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام صد بار صلوات فرستاده شود. 🔸هنگام ظهر و نیمه شب، صلوات شعبانیه که از امام سجاد(ع) روایت شده، خوانده شود 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حسین حسین، نو گلِ فاطمه عشقِ تو عشقِ همه عالمه امشب دوباره دلها در شور و شادمانیست در شوقِ نازِ رویِ نوزاد آسمانیست بوسه زنِ قدومِ آقای مهربانیست چون نهضت و قیامش یک نهضتِ جهانیست بیتِ علی و زهرا با گل شده مزیّن بَه بَه پیمبر او را نامیده قرةُ العین خوانده خدای سبحان نامِ گرامش حسین تا راهِ حقّ و باطل با او شود معیّن عالم سراسر امشب بوی صفا گرفته از یمنِ این ولادت عطرِ خدا گرفته مِهرِ امامت او هر سینه جا گرفته نامش نمادِ نامِ کرببلا گرفته بَه بَه چه سور و ساتی داره مدینه امشب در بازوانِ زهرا (س) یک کودکِ مقرّب بر گردِ او بگردند کرّوبیان مرتّب حیفه کنار او چون، خالیه جاے زینب  پُر گشته سینه ها از عطرِ دل آرای او جانِ همه عاشقان مستِ تولاے او عالم و آدم همه محوِ مصلّای او چشمِ جهان روشن از پرتوِ سیمای او حسین حسین، ای گلِ فاطمه ست عشقِ شما توی قلبِ همه ست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini  فطرس رسیده جا به کبوتر نمی‌رسد حتی فرشته پیش تو با پر نمی‌رسد   پس با وجود این همه شعبان که رفته است دیگر گناهکار به محشر نمی‌رسد   با یا حسین مست‌ترینم به مقصدش هر قدر کاه گشت سبک‌تر، نمی‌رسد   گاهی برای ما نرسیدن رسیدن است آن جا که دست شاه به نوکر نمی‌رسد   دنیای بی‌حسین اگر آخر غم است دنیای با حسین به آخر نمی‌رسد   کوهی به کوه نه که در این روزگار پست دست برادری به برادر نمی‌رسد   در هیچ لحظه‌ای به جز از لحظه‌ی اخا در نقشه‌ها فرات به کوثر نمی‌رسد   ارث پدر گلوی بریده‌ست لاجرم وقتی که اکبر است به اصغر نمی‌رسد   وقتی که نیستند علی‌های کربلا انگشترت مگر که به دختر نمی‌رسد؟   در آخرین دقیقه به داد گلوی تو حتی نه بوسه‌های پیمبر نمی‌رسد   حق در مثل همیشه به حق‌دار می‌رسد با این حساب شمر به حنجر نمی‌رسد   با این حساب بر تن او پاره هم شود پیراهن حسین به لشگر نمی‌رسد   این شاکلید قصه‌ی صحرای کربلاست سر می‌دهد حسین ولی سر نمی‌رسد 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بی خبر از تمامِ رویاها بی خبر از شروعِ فرداها به کسی رو نزد دلِ ماها بیخیالِ تمامِ دنیاها... عشق یعنی جهان و یک ارباب این گذشتِ زمان و یک ارباب قصّه ی عشق را خدا فهمید غمِ تنهاییِ بَشَر را دید دید آدم ز غصه ای رنجید لطفِ او بر سَرِ جهان تابید آدمیّت گرفته بوی حسین آبرویم ، ز آبروی حسین دوّمین نورِ حیدری آمد وارثِ عشقِ مادری آمد روح و جانِ پیمبری آمد به عجب نورِ محشری آمد به فدایش تمامِ اجدادم به رُخِ دلرباش ، دل دادم به مسیحا ، امام آمده است قرصِ ماهِ تمام آمده است صاحبِ هر زمام آمده است شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است گُل بریزید بر سَرِ زهرا خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا چه کسی هست مثلِ اربابم؟ گریه بر او ، عبادتِ نابم ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم در شبِ تار ، همچو مهتابم او حسینِ بنِ مرتضی باشد زینتِ دوشِ مصطفی باشد فطرس از راهِ دور آمده است غرق در اشک و شور آمده است سوی یک تکّه نور آمده است همچو موسی به طور آمده است بالِ او را مرمّتی بخشید به وجودش چه برکتی بخشید نظری کن به این دلم آقا رفع کن درد و مشکلم آقا همه ی عشق و حاصلم آقا عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا منِ ناقابل و عطای حسین نفسم مانده در هوای حسین تو که از سفره ی کَرَم هستی پسرِ شاهِ محترم هستی صاحبِ بیرق و علم هستی نفس و آهِ مادرم هستی بِبَرم کربلا و دیگر هیچ... من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ... شبِ جمعه کنارِ گودال و... یادِ آن جسم های پامال و... خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و... مادرت هم که رفت از حال و... باز هم شعرتان چه مضطر شد شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد اصلا انگار گریه داری تو مثلِ یک پلکِ بی قراری تو جشن و میلاد هم نداری تو روضه و اشک و گریه زاری... ، تو... شبِ میلادِ تو صفا کردیم باز هم گریه بر شما کردیم اشعار ناب آئينے: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری!  به جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست  عجب دوای عجیبی چه تربتی داری! در آن جمال علی وار و نور زهرایی  عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری! به عشق تو همه عالم شده حسینیه  چقدر مجلس روضه، چه هیئتی داری! بدون این که عتابم کنی، عطا کردی  چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری! چقدر بنده نوازی چقدر آقایی!  چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی! کبوتر دل من پر زده به سوی حرم  مگر که اوج بگیرد دوباره روی حرم خدا کند که بیایم دوباره پا بوست  خدا کند که نمیرم در آرزوی حرم اگر چه خیر ندیدی تمام عمر ز من  وجود من زده لطمه به آبروی حرم .. ...تو را دوباره قسم می دهم به عبّاست تصدّقی سرِ حضرتِ عموی حرم بده اجازه شبی باز زائرت باشم و روی خاک بیافتم به روبروی حرم منی که خاک توام دلبر ثریّایی تویی در اوج، که آقا شبیه زهرایی   در اعتکاف نشستم به پای چشمانت  منی که بوده دلم مبتلای چشمانت هزار بار بگردان مرا به دور سرت  فقط به خاطر درد و بلای چشمانت اشاره ای نه،  نگاهی نه، من دلم راضی ست  به یک بهم زدن پلک های چشمانت تو آمدی و علی و پیمبر و زهرا  شدند زائر کرب و بلای چشمانت تو یک نگاه کن آقا ببین که بعد از آن  هزار بار بمیرم برای چشمانت علی تو را بغلت کرد و مات روی تو شد  صدا زد ای گل بابا فدای چشمانت و خیره ماند روی چشم های رویایی به اشک شوق صدا زد شبیه زهرایی تمام محو تماشا شد عالم ایجاد  دمی که قابله قنداقه را به زهرا داد مدینه سبز شد و خانه سبز و دنیا سبز  و با حضور تو شد این جهان حسین آباد شب تولدت آقا تولد گریه ست  شبی که پرده ز چشمان مادرت افتاد تو را گرفت غریبانه بین آغوشش  به روی دست شریفش تو را تکان می داد و دید لحظه ی تلخ غروب عاشوراست  شکست بین گلوی شریف او فریاد هوا ز باد مخالف چو قیرگون می شد حسین فاطمه از اسب بر زمین افتاد و دید جسم تو را که میان صحرایی به سینه می زد و می گفت: عشق زهرایی 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل به طوفان زدم، بدون حساب باده پنهان زدم، بدون حساب بی حساب و کتاب بخشیدم به خلایق ثواب بخشیدم کسی آمد عذاب را برداشت از محبین، حساب را برداشت او که آتش زده جهنم را بهجتی داده معنی غم را وحیِ من بوده در لباس بشر تا که درکش کند حواس بشر داشت انسان به قهقرا می رفت از مسیر خدا، جدا می رفت آتش معصیت که بر پا شد قطره های گناه، دریا شد و در این بحر، توی طوفان ها دست و پا می زدند انسان ها دختری داشت مصطفی، زهرا کوثری داشت مرتضی، زهرا نیمه شب خلق را دعا می کرد شیعه را یک به یک صدا می کرد دیگ مهرم به جوش آمد و باز عزم من در خروش آمد و باز به علی نور عین بخشیدم و به زهرا، حسین بخشیدم چه حسینی، بشر طفیلی او دامن قدس، مهد طفلی او چه حسینی، چراغ تابنده جلوه ی توأم خدا، بنده چه حسینی، کلام حق، قرآن آیه های ورق ورق، قرآن چه حسینی، نبی، علی و حسن باوری استوار، شیرآهن چه حسینی، ظهورِ جودِ نبی شیره نوش از گل وجود نبی چه حسینی، مهِ سیادت، او وسعت کشتی سعادت، او چه حسینی، که بس گهربار است صد هزاران بحارالانوار است چه حسینی، که نور برزخ شد اشک بر او، مهار دوزخ شد چه حسینی، که نوکرش شاه است زائرش، نیز زائِرُالله است در مقامش بس است این آقا خواهرش هست زینب کبری خواهری نه، که مادری کرده به حسینش برادری کرده این عقیله زنِ تماماً مرد خود، حسین است، بی برو- برگرد شب میلاد شاه و من مستم أشهد أَنَّ زینبی هستم چیست زینب، تجلیِ ثقلین کیست زینب، حسینِ بعدِ حسین شیرزن بود، اسیر شد هر چند بعد گودال پیر شد هر چند پیش ابن زیاد چون حیدر تن به ذلت نداد چون حیدر بی برادر به شهر شام که رفت بین بزم حرام که رفت دلِ از خون کباب او را کشت جام های شراب او را کشت 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است مدیون لب جانان نشدن خوب تر است دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد شاه از در نرسید این همه نوکر آمد دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند سر روی آینه ی تربت راهت دارند ما که هستیم ،تو را قلب خدا میخواهد خوب ها هیچ که هر بی سر و پا میخواهد اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد پشت در هم بروی باز گدا میخواهد چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند وای یکبار شده یار خطابش بکند ای مناجات پر از عاطفه های عرفه دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه تا که شرمنده شود جای به جای عرفه از صدای سخن عشق دعای عرفه خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم از ازل خدمت تو  شد سر و کارم چه کنم تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم همه اجداد من آواره ی آل تو شدند یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند وسط روز دهم زمزمه ی باران بود جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود کار تو منجی انسانیت انسان بود کار تو کار نبوده ست که کارستان بود نور حق از افق خاک تو در می آید فقط از دست تو این معجزه بر می آید داغ چشمان تو گلهای معطر داده کربلا سوخت ولی از نفست بر داده دست هایت به خدا اکبر و اصغر داده به سر نیزه بی حوصله هم سر داده سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست  سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها بعد عریانی تو وای به پیراهن ها خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها تف بر این زندگی مرده  به این آهن ها بعد تو هیچ  نداریم علم را بفرست منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آسمان تا محضرت پرواز کردم این قصه را با نام تو آغاز کردم با نیتت قرآن دل را بازکردم در دفتر دل نکته های ناب آمد اقرا باسم حضرت ارباب آمد از احتمال و شاید و اما حذر کن هر چه گنهکار است را امشب خبر کن فطرس کمی بال و پرت را بازتر کن ما را ببر تا میهمانی شفاعت برپاست آنجا میهمانی شفاعت آن خانه ای که مهبط روح الامین است سر رشته ای محکم تر از حبل المتین است آن خانه ای که جلوه گاه مومنین است آنجا که بال جبرئیلش فرش باشد هرچند روی فرش باشد عرش باشد امشب دلیل بود هر چه هست آمد هر باده ای در پیشگاهش مست آمد لبخند زهرا معنی اش این است... آمد چون روح تازه آمد و جان زمین شد آمد حسین و نور مهمان زمین شد آمد به دنیا ماه دلبند خداوند حتما دلیلی داشت لبخند خداوند در دلربایی هست مانند خداوند دل را به نام او زده پس عاشق اوست حتما احب الله هر کس عاشق اوست آمد زمین تا آسمان روشن بماند آمد که شمع عاشقان روشن بماند والفجر آمد تا جهان روشن بماند در روشنایی بی همانند است آری روشنترین نور خداوند است آری او می رسد تا عشق بی معنا نماند حتی خدا در عشق بی همتا نماند راهی برای عاشق شیدا نماند جز اینکه گوید نیست معبودی به جز تو من عاشق تو هستم اینگونه فزت فزت که شمع عشق را پروانه هستم فزت که تنها نوکر این خانه هستم با هر که شد بیگانه اش بیگانه هستم هرجا که باشم ساکن کوی حسینم پروانه ام پروانه روی حسینم ارباب جان! ای که نگاهت جان پذیر است هر درد سختی پیش تو درمان پذیر است صد معجزه با نام تو امکان پذیر است پیش خدا گریه برایت فرق دارد حتی زمین کربلایت فرق دارد ای کربلا ای دیدنت رویای عاشق یک ذره از خاکت همه دنیای عاشق ای کربلا ای کعبه دلهای عاشق الحق قیاس ناقصی کردم ببخشید اسم تو را با کعبه آوردم ببخشید از کربلا گفتیم دلها سوخت کم کم جان تمام اهل دنیا سوخت کم کم از آتشی که خیمه ات را سوخت کم کم ای جان تو آماده از روز ولادت این شام میلاد است یا شام شهادت؟! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سیاه چشم و کشیده ابرو به قبله مایل ابوالفضائل درخت طوبی و سرو موزون و ماه کامل ابوالفضائل خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضائل کتاب فضل پدر تو بودی که باب فضل پدر تو بودی کسی نگفته تو را ز فضل پدر چه حاصل ابوالفضائل! لبان عطشان شنیده بودم ولی به دریا ندیده بودم رسول باران، امیر طوفان، امام ساحل ابوالفضائل چه دست افشان و پای کوبان و اشک ریزان و مشک خیزان ابوالعجائب، ابوالغرائب، ابوالخصائل، ابوالفضائل... مدافعان حرم کجایند که تا علمدارشان تو باشی که سر نکوبد دوباره زینب به چوب محمل ابوالفضائل!... همینکه ماه من از در آید، خروش از هر طرف برآید ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جمعمان جمع كه تا نقشِ خیالی بزنیم كوچه باغی برویم و پَر و بالی بزنیم پایِ حافظ قَدح از شعر زلالی بزنیم جمعمان جمع بیایید كه فالی بزنیم "شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان" بگذارید از این فاصله بویی بكشیم درِ خُم را بگشاییم و سبویی بكشیم تیغ اَبروی كجش را به گلویی بكشیم صد و سی و سه نفس نعره‌ی هویی بكشیم از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده پسرِ سوم زهراست قیامت كرده ماه و خورشید دو حیران و دو سرگردانند سال‌ها دل سرِ این طایفه می‌گردانند بال در بالِ فرشته غزلی می‌خوانند ما همه بنده و این قوم خداوندانند آمده تا زِ علی تیغِ دودَم را گیرد قد برافرازد و بر دوش عَلم را گیرد جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را محشری كن كه ببینند دل آرایی را بُرده‌ای ارث از این سلسله آقایی را حق بده مات شود چشم ، تماشا داری هر‌چه خوبان همه دارند تو یك جا داری آسمان پیشِ قدم هات به حیرت اُفتاد كهكشان وقتِ تماشات به زحمت اُفتاد موج برخاست و از آن همه هیبت اُفتاد كوه تا نامِ تو را بُرد به لكنت اُفتاد این علی هست خودش هست جنابش آمد خوش به حال دلِ زینب كه ركابش آمد تشنه خاكیم و ترک خورده ولی دریا تو شوره زاری همه با ماست و باران با تو وَ نوشتیم كه یا هیچ پناهی یا تو دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زیرا تو بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم من كفن پاره کنم زندگی از سر گیرم رگِ پیشانی تو تا كه تَوَرم می‌كرد لشگر انگار كه با مرگ تكلم می‌كرد دست و پا را نه فقط راهِ نفس گُم می‌كرد بیرقت در وسطِ دشت تلاطم می‌كرد چقدر سر زِ سرِ تیغِ تو سرگردان است تو سلیمانی و تختت وسطِ میدان است میكِشی تا وسطِ معركه‌ها طوفان را بند آورده نگاهت نَفَسِ میدان را تا كه ارباب بگیرد به سرت قرآن را میدرد نعره‌ی تو زَهره‌ی سرداران را شورِ آن قُله كه آتش فوران كرد تویی آن كماندار كه اَبروش كمان كرد تویی سایه بان دلِ زینب دلِ ما هم با توست حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست ماهِ شب‌هایِ محرم تویی و دَم با توست ای علمدارِ ادب شورِ مُحرم با توست دستِ ما نیست كه در پای غمت می‌گِرییم لطف زهراست كه زیر عَلمت می‌گِرییم بی تو از چشمِ حرم خونِ جگر می‌ریزد خون از ساقه‌ی صد تیر و تبر می‌ریزد وَ رُباب اشك به لب‌های پسر می‌ریزد خیز از خاك و ببین خاك به سر می‌ریزد اَبرویت بندِ دلش بود كه از هم وا شد وای بر حال سكینه كه سرت دعوا شد 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گرچه سرگرمِ کسب و کارش بود نان خورِ رزق کار و بارش بود او که با عالمِ خودش می‌ساخت روز و شب با غمِ خودش می‌ساخت آری این مرد ، ارمنی بود و داستانش شنیدنی بود و سر او گرمِ کارگاهش بود گرچه او معتقد به راهش بود سالها هرچه او به دست آورد خرج بیماری عزیزش کرد سرِ شب تا به خانه بر می‌گشت دردهایش شبانه بر می‌گشت غرق اندوهِ همسرش بود و پسرش بین بسترش بود و چشم را رود نیل می‌بیند  پسرش را علیل می‌بیند نه دگر ناز می‌کند این گُل نه زبان باز می‌کند این گُل پسری ناتوان  گفتن داشت پسرش آرزوی رفتن داشت به امیدش چه روز و شبها رفت هر طرف بر درِ مطب‌ها رفت به مریضش فقط حواسش بود خواهشش بود التماسش بود ولی افسوس غم عذابش کرد رفت بر هر دری جوابش کرد ناگهان بغصِ سالها وا شد چشمهایش هجومِ دریا شد هق هقِ بی امان امانش بُرد عاقبت دردها توانش بُرد مدِّ چشمش به آسمان می‌خورد شانه‌هایش فقط تکان می‌خورد کاش با هیچ کس چنین نشود مردی اینقدر شرمگین نشود چه جوابی به همسرش بدهد؟ چه امیدی به دخترش بدهد؟ گفت با زخمِ این جگر چه کنم گفت با خود که بی پسر چه کنم خویش را کنج خانه‌اش حِس کرد دستی آنجا به شانه‌اش حِس کرد یک نفر گفت غم اگر سخت است گرچه بیماریِ پسر سخت است غم اگر سخت تر ز الماس است کارِ عالم به دست عباس است هرکه از درد بود جان به لبش دست خالی نرفته از مطبش گفت با او که کو کجا بریم؟ گفت باید به کربلا برویم نام او جانِ تازه‌اش بخشید تازه جان بر جنازه‌اش بخشید بار خود را گرفت بر دوشش پسرش بود بینِ آغوشش ناگهان بی اراده راهی شد همره خانواده راهی شد رفت...با آه و اشک ، کرببلا رفت میدانِ مشک کرببلا چه هوایی در آن غروبی داشت سر به آن دربهای چوبی داشت همه با احترام می‌رفتند همه غرق سلام می‌رفتند گرچه او خواهشی فراوان داشت حس آرامشی فراوان داشت نذرهایش شنیدنی بودو ارمنی بود و دیدنی بودو بِین زوارِ بی قرارِ ضریح با پسر رفت تا کنارِ ضریح یک نفر الدخیل می‌گوید یک نفر یا کفیل می‌گوید یابنَ حبل‌ُالمتین کسی می‌گفت یا‌بنَ ام‌ُالبنین کسی می‌گفت با مریض و علیل آنجا رفت تا ضریحِ بلندِ آقا رفت تا که می‌خواست شرح حال کند قبل از آنیکه او سوال کند پسرش را که دید غوغا کرد پسرش حرف زد زبان وا کرد در کنار ضریح جایش بود باورش نیست روی پایش بود  یک مسیحی دوباره درمان شد ارمنی آمد و مسلمان شد محترم رفت و محترم برگشت ساعتی بعد  از حرم برگشت  رفت تا خانه‌ی پُر از یاسش رفت او با امیرعباسش 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باد از جانب صحرا خبری آورده آسمان قید نزولش خدمه باران است ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند و زمین چشم به راه قدم باران  است بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند همه دور سر این ماه پسر می گردند دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند در توان چه کسی هست که با آمدنش خلق را وجه ی او سر به سجود آورده فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده کودکی های علی را به وجود اورده خانه با آمدنش رونق بسیار  گرفت باغ را عطر گل یاس بهاری  کرده سالها منتظر آمدنش زینب بود روی او فاطمه سرمایه گذاری  کرده نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید از دخیل نگهش گَبر مسلمان  گردد دست او پنجره فولاد همه ادیان است او اشاره کند ایران همه سلمان گردد 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سیاه چشم و کشیده ابرو به قبله مایل ابوالفضائل درخت طوبی و سرو موزون و ماه کامل ابوالفضائل خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضائل کتاب فضل پدر تو بودی که باب فضل پدر تو بودی کسی نگفته تو را ز فضل پدر چه حاصل ابوالفضائل! لبان عطشان شنیده بودم ولی به دریا ندیده بودم رسول باران، امیر طوفان، امام ساحل ابوالفضائل چه دست افشان و پای کوبان و اشک ریزان و مشک خیزان ابوالعجائب، ابوالغرائب، ابوالخصائل، ابوالفضائل... مدافعان حرم کجایند که تا علمدارشان تو باشی که سر نکوبد دوباره زینب به چوب محمل ابوالفضائل!... همینکه ماه من از در آید، خروش از هر طرف برآید ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز آمدم بر درگهی که فیضِ عام است صاحب کرم ،زیباتر از بدرِ تمام است باز آمدم سائل شوم چیزی بگیرم.. از دستِ آقایی که جُودِ او بنام است بگرفتن از غیرِ اباالفضلِ علمدار ای شیعیان! تا آخرِ دنیا حرام است (ای دل بیا با خاکِ پاهایش عجین باش) (عبد و گدایِ تک یلِ امّ البنین باش) شکر خدا پشت گدایی یا اباالفضل هم باصفا هم با وفایی یا اباالفضل از درگهت حتّی نشد خاری برانی مثلت کجا باشد خدایی یا اباالفضل هرگز ندیدم جمله ای شیواتر از این : سقایِ دشتِ کربلایی یااباالفضل (ای ساقیِ لب تشنگان لب تشنه هستم) (دل را به یک جرعه ز دستانِ تو بستم) من ماندم و شرمندگیِ یک قلم ماند من ماندم و مدح و ثنایت در عدم ماند هرچه بگویم از فضلیت هایت عباس بازم سخن ها از تو و فیضِ کرم ماند امشب هوائی توام مرغِ دلِ من بال و پری زد آمد و بینِ حرم ماند (قربانِ آن صحن و سرایت یااباالفضل) (لطفی نما با دستهایت یااباالفضل) ای شیرِ دشت کربلا چون حیدر هستی باب الحوائج! یاور هر مضطر هستی در شأن تو بس باشد ای بابُ الفضائل در نُه فلک تو صاحبِ دو مادر هستی امّ البنین امّ الادب را نورِ عینی.. در دامن زهرایِ اطهر در بر هستی (آری سزایِ نوکریِ خوب اینهاست) (آری خریدارِ دو دستت دستِ زهراست) 🔸شاعر : __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا جلوه دارد به پیشانی تو فدای مناجات پنهانی تو شبِ روشنِ کوچه های مدینه است پُر از ریسه های چراغانی تو به لب آوَرَد جان داوودها را نوای تو اَلحانِ قرآنی تو تو بر کوهسارِ معارف نشستی زمین تشنه ی دست بارانی تو حسینیه ای سفره دارد حسینی که هر شب بود شام مهمانی تو فراوانی از تو/ سلیمانی از تو مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو دعاهای روحانی از تو به کعبه رجزخوانی از تو احادیث طوفانی از تو روایات نورانی از تو عنایات سبحانی از تو نَفَسهای رحمانی از تو علی گویی از تو/ علی خوانی از تو دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- طلوع شکوهت برایت ندارد کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد به جایی که یوسف دریده گریبان دل ما نیازی به غارت ندارد از این محشری که به پا کرده پیداست که رنگی به پیشت قیامت ندارد و نادِ علی دارد از تو حکایت بدون تو عطری محبّت ندارد به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت به نامت صلابت/ به دامن سخاوت به بازوت قدرت/ به پای تو همت به دستت کرامت/ پُری از رشادت شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط که از برق چشمت همه غرق حیرت تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت تو قامت قیامت/علی در هدایت علی در عنايت/ علی در قداست علی در مهارت چنان سرفرازی، چنان سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- زتیغت سپاهی دلاور بریزد زِ تو یال و کوپال کافر بریزد میان زمستان هم از دیدن تو عرق از سرو روی لشکر بریزد علی هستی و گر علی را بخوانی فقط در نه،دیوار خیبر بریزد از این هیبت چشمهایت بکاهُ نگاهی نما ترس قنبر بریزد علی گفت هنگام صفین برگرد ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد اگر پرده ریزد/مکرر بریزد نه پر، سر بریزد سراسربریزد/ستمگر بریزد به هم اول،آخر بریزد به گاهی/ سپاهی / چو کاهی به راهی/ ز شاهی چو حیدر بریزد عجب سر فرازی، عجب سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- من از جنس شبهای پر التهابم که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم اگر بر حریم حرم مُستجیرم فقط با نگاه شما مستجابم من و لطف باب الحوائج همین بس بگو با تو باشد حساب و کتابم دعا کن حرم آیم و بر نگردم که این عشق کردست خانه خرابم خراب خرابم/خراب جوابم تویی انتخابم/ که عالیجنابم غم بی حسابم/ ز داغت کبابم و مشکت عذابم/ به یاد ربابم پُراز آب آبم/ که میگفت زینب چه شد با رکابم کجایی سحابم/کجایی نقابم دل زینبیه شده قرص با تو که در سایه ی بیرق آفتابم به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قبله ي حاجاتي ، روح مناجاتي دلبر ارباب و ، عموي ساداتي ياعباس ادركني عباس ادركني پسر زهرا تو ، روح معلا تو وقتي توو ميدوني ، تكرار مولا تو ياعباس ادركني عباس ادركني هم سر و سرداري ، برق چشات كاري كل لشگر ميگن ، بَه چه علمداري ياعباس ادركني عباس ادركني دل و دلبر اومد ، روز محشر اومد همه ميگن انگار ، بازم حيدر اومد ياعباس ادركني عباس ادركني زور بازوت عشقه ، پيچش موت عشقه من فداتشم اقا ، تيغ ابروت عشقه ياعباس ادركني عباس ادركني اي ماه رويايي ، تو كه بي همتايي خيلي كرم داري ، بسكه تو اقايي ياعباس ادركني عباس ادركني صاحب عزت تو ، صاحب شوكت تو تا نداري والله ، مرد با غيرت تو ياعباس ادركني عباس ادركني شمس عالم تابي ، گوهر نايابي برادر زينب ، رفيق اربابي اي ماه و خورشيدم ، اي تنها اميدم توي وفا هستي ، مرجع تقليدم ك پسر باروني ، پسر دريايي شير تو واللهِ ، پسر مولايي شير دلاور تو ، امير لشگر تو ساقيِ آب اور ، پسر حيدر تو 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini