eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم شکسته بال و پرم ، باز روزه میگیرم اگر شود برسم کربلا در این رمضان کنار تاج سرم ، باز روزه میگیرم کنار صحن اباالفضل ، سفره ی افطار به پا کند پدرم ، باز روزه میگیرم و تا سحر… دو سه دفعه زیارت ارباب بهشت در نظرم ، باز روزه میگیرم دوچشم خسته و بی حال من کنارضریح ز گریه کرده ورم ، باز روزه میگیرم روم به سوی شلوغی شارع العباس شده دم سحرم ، باز روزه میگیرم دهین و چای عراقی ، نگاه بر گنبد اذان صبح حرم . . باز روزه میگیرم 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خسته از مردمِ دنیاست ، چه تنها مانده چند سالی است که در حادثه ای جا مانده وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید: روی "در" ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده زیرِ لب زمزمه اش ذکرِ " اَغِثْنِی یا رَب " فاطمه رفت ، خدا... حیدرش اینجا مانده بعدِ سی سال غریبی و غمِ در به دری باز ، چشمانِ علی سوی "دری" وا مانده او فقط منتظرِ فاطمه ی زهرا بود... پس بدیهی است که بیگانه ز دنیا مانده زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”... نه در این خانه "حسن" مانده ، نه "بابا" مانده... سحرِ نوزدهم بود... علی راهی شد میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده با چه شوقی طرفِ مسجد و محرابش رفت در و دیوار و ستون ها به تماشا مانده فاطمه ، منتظرِ دیدنِ روی علی و... دو سه تا چشم ، ولی در پِیِ آقا مانده یک طرف ، زینب و کلثوم و برادرهایش یک طرف ، فاطمه و حضرتِ طاها مانده یک طرف ، "خاک" عزادارِ غمِ بابایش... یک طرف ، منتظرش عالمِ بالا مانده ولی انگار که دلتنگِ رُخِ فاطمه است رفت مولا و... جهان ، واله و شیدا مانده وقتِ رفتن به لبش زمزمه ای داشت علی: روی "در" چند نخ از چادرِ زهرا مانده 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ✅ زبانحال یک زائر بقیع... مینویسم کمی از لحنِ گرفتارِ بقیع کمی از حالِ خودم ، ساحتِ خونبارِ بقیع زائری خسته و سَرگشته و بیمارِ بقیع میگذارد سَرِ خود را ، سَرِ دیوارِ بقیع لَعنتُ اللّه به اولادِ ابوسفیان ها شِمرها ، حرمله ها ، در همه ی دوران ها خواست آرام بگیرد دلِ بارانیِ او رنگِ اِحرام بگیرد دلِ بارانیِ او زِ لبش کام بگیرد دلِ بارانیِ او ختمِ انعام بگیرد دلِ بارانیِ او چوبِ نامرد رسید و به سَرَش خورد ولی... دست کوتاه نکرد از کَرَمِ خوانِ علی باز هم رو به بقیع ، گریه کنان... بی تابی دست بَر سینه ، دو تا چَشم ، پُر از بی خوابی نه حَرَم ، گنبد و گلدسته ، نه حوضِ آبی قبرِ اولادِ علی بود و شبی مهتابی اشک میریخت ، به لب ذِکرِ ”حسن جانی” داشت خاطراتی زِ سَفَرهای خراسانی داشت ناگهان مرغِ دلش راهیِ مشهد شد و بعد... از دَرِ "شیخِ طبرسی"ِ حَرَم رَد شد و بعد... سخت ، مشغولِ «أَأَدْخُلْ به محمد؟» شد و بعد... اشک ، بینِ حَرَم و چَشمِ تَرَش سَد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرم سال ها در پِیِ این بارگهت دَر به دَرَم اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میکرد وسطِ گریه ی خود ، طرحِ معمّا میکرد زیرِ لب "آمدم ای شاه" که نجوا میکرد... دلش آرام شد و خوب تماشا میکرد چه حریمی و عجب صحن و سرایی آقا تو مُلَقّب به غَریبُ الغُرَبایی آقا...؟ نوبتِ جامعه شد ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید باز هم زائرِ آلوده ی هر بار رسید... بینِ این جامعه ی گرم ، دلش پَرپَر شد بُرد نامِ حسن و... باز دو چشمش تَر شد داشت اطرافِ حَرَم ، مرثیه خوانی میکرد اشک ها از دلِ او خانه تکانی میکرد وسطِ گریه کمی یادِ جوانی میکرد پیشِ اربابِ خودش چربْ زبانی میکرد دست دَر پنجره انداخت ، که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... آه... از خواب پرید و جگرش تیر کشید چند تا صورتِ قبری که به تصویر کشید... فکر او دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید خواب هایش همه انگار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسن جان به خداوند قسم، میشوی صاحبِ یک گنبدِ زیبا و حَرَم...» 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @Shere_aeini
@shere_aeini تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که… سائلان تو زیادند ، زیادند… کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم 🔸شاعر: ________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که… سائلان تو زیادند ، زیادند… کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دوباره آمده ام ، بنده ای گنهکارم... تمامِ آبرویم را به تو بدهکارم... قبول کن عملم را ، بضاعتم این است قبول دارم همیشه وبال و سَربارم... ببین نشسته ام حالا کنارِ سفره ی عشق شبیهِ ابر ، برای حسین میبارم... حسین یارِ من است و منم غلامِ حسین خوشا به حالِ منی که حسین شد یارم قسم به خونِ گلوی حسین ، یا اللّٰه! ببخش معصیتم را ، ببخش رفتارم اگر حسین نباشد ، کجا رَوَد دلِ من؟ که بی وجودِ گل فاطمه ، گرفتارم میان روضه دلم میرود همان جا که ، دو دست بر کمرش گفت : «ای علمدارم... بلند شو که سکینه عجیب مضطرب است بلند شو نفسم ، ای همه کس و کارم بلند شو ، کمرم تیر میکشد عباس... ببین که خنده کنان ، میدهند آزارم! صدای خواهرم از خیمه میرسد بَر گوش که ناله میزند: عباس... میر و سردارم» 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی لب های جبرئیل امروز صحبت از آیه های "کوثر" شد هر چه بی معرفت در این شهر است آخرش با سه آیه "ابتر" شد چه کسی گفته بعدِ پیغمبر خانه ی وحی بی ثمر باشد؟ دستِ زهراست ، نسلِ این بابا چه نیازی است او پسر باشد؟! قدمش روی چشمِ این دنیا منّتش را کشند مادرها جبرئیل است پشتِ در انگار آمده دستبوسیِ زهرا نفسِ باد ، تازه تر میشد با نفس های دُختِ پیغمبر روی دستانِ گرمِ بابا و... خیره بر روی او شده حیدر حوریه ، مرضیه ، و یا زهرا چه لقب های محشری دارد بخدا از تمامِ این خلقت فاطمه ، باز برتری دارد... روی او مثلِ برگِ گُل نازک ، باد ، با احتیاط رد میشد... خم به ابروی او میآمد ، زود حالِ این خانواده بد میشد... این همه احتیاط یعنی چه؟ روی زهرا ، خدا چه حسّاس است دائما با پیمبرش میگفت: «فاطمه ، مثلِ غنچه ی یاس است» کور باشد نگاهِ هر کس که ، تابِ دیدن ندارد این گل را بشکند دستِ نحسِ هر کس که قصدِ آزار دارد این گل را سهمِ من هم دو جمله از روضه باد، بَر روی یاسِ احمد خورد وسطِ خانه، پشتِ در روزی... در به پهلوی فاطمه، بد خورد 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی لب های جبرئیل امروز صحبت از آیه های "کوثر" شد هر چه بی معرفت در این شهر است آخرش با سه آیه "ابتر" شد چه کسی گفته بعدِ پیغمبر خانه ی وحی بی ثمر باشد؟ دستِ زهراست ، نسلِ این بابا چه نیازی است او پسر باشد؟! قدمش روی چشمِ این دنیا منّتش را کشند مادرها جبرئیل است پشتِ در انگار آمده دستبوسیِ زهرا نفسِ باد ، تازه تر میشد با نفس های دُختِ پیغمبر روی دستانِ گرمِ بابا و... خیره بر روی او شده حیدر حوریه ، مرضیه ، و یا زهرا چه لقب های محشری دارد بخدا از تمامِ این خلقت فاطمه ، باز برتری دارد... روی او مثلِ برگِ گُل نازک ، باد ، با احتیاط رد میشد... خم به ابروی او میآمد ، زود حالِ این خانواده بد میشد... این همه احتیاط یعنی چه؟ روی زهرا ، خدا چه حسّاس است دائما با پیمبرش میگفت: «فاطمه ، مثلِ غنچه ی یاس است» کور باشد نگاهِ هر کس که ، تابِ دیدن ندارد این گل را بشکند دستِ نحسِ هر کس که قصدِ آزار دارد این گل را سهمِ من هم دو جمله از روضه باد، بَر روی یاسِ احمد خورد وسطِ خانه، پشتِ در روزی... در به پهلوی فاطمه، بد خورد 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بی خبر از تمامِ رویاها بی خبر از شروعِ فرداها به کسی رو نزد دلِ ماها بیخیالِ تمامِ دنیاها... عشق یعنی جهان و یک ارباب این گذشتِ زمان و یک ارباب قصّه ی عشق را خدا فهمید غمِ تنهاییِ بَشَر را دید دید آدم ز غصه ای رنجید لطفِ او بر سَرِ جهان تابید آدمیّت گرفته بوی حسین آبرویم ، ز آبروی حسین دوّمین نورِ حیدری آمد وارثِ عشقِ مادری آمد روح و جانِ پیمبری آمد به عجب نورِ محشری آمد به فدایش تمامِ اجدادم به رُخِ دلرباش ، دل دادم به مسیحا ، امام آمده است قرصِ ماهِ تمام آمده است صاحبِ هر زمام آمده است شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است گُل بریزید بر سَرِ زهرا خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا چه کسی هست مثلِ اربابم؟ گریه بر او ، عبادتِ نابم ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم در شبِ تار ، همچو مهتابم او حسینِ بنِ مرتضی باشد زینتِ دوشِ مصطفی باشد فطرس از راهِ دور آمده است غرق در اشک و شور آمده است سوی یک تکّه نور آمده است همچو موسی به طور آمده است بالِ او را مرمّتی بخشید به وجودش چه برکتی بخشید نظری کن به این دلم آقا رفع کن درد و مشکلم آقا همه ی عشق و حاصلم آقا عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا منِ ناقابل و عطای حسین نفسم مانده در هوای حسین تو که از سفره ی کَرَم هستی پسرِ شاهِ محترم هستی صاحبِ بیرق و علم هستی نفس و آهِ مادرم هستی بِبَرم کربلا و دیگر هیچ... من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ... شبِ جمعه کنارِ گودال و... یادِ آن جسم های پامال و... خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و... مادرت هم که رفت از حال و... باز هم شعرتان چه مضطر شد شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد اصلا انگار گریه داری تو مثلِ یک پلکِ بی قراری تو جشن و میلاد هم نداری تو روضه و اشک و گریه زاری... ، تو... شبِ میلادِ تو صفا کردیم باز هم گریه بر شما کردیم اشعار ناب آئينے: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بی خبر از تمامِ رویاها بی خبر از شروعِ فرداها به کسی رو نزد دلِ ماها بیخیالِ تمامِ دنیاها... عشق یعنی جهان و یک ارباب این گذشتِ زمان و یک ارباب قصّه ی عشق را خدا فهمید غمِ تنهاییِ بَشَر را دید دید آدم ز غصه ای رنجید لطفِ او بر سَرِ جهان تابید آدمیّت گرفته بوی حسین آبرویم ، ز آبروی حسین دوّمین نورِ حیدری آمد وارثِ عشقِ مادری آمد روح و جانِ پیمبری آمد به عجب نورِ محشری آمد به فدایش تمامِ اجدادم به رُخِ دلرباش ، دل دادم به مسیحا ، امام آمده است قرصِ ماهِ تمام آمده است صاحبِ هر زمام آمده است شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است گُل بریزید بر سَرِ زهرا خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا چه کسی هست مثلِ اربابم؟ گریه بر او ، عبادتِ نابم ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم در شبِ تار ، همچو مهتابم او حسینِ بنِ مرتضی باشد زینتِ دوشِ مصطفی باشد فطرس از راهِ دور آمده است غرق در اشک و شور آمده است سوی یک تکّه نور آمده است همچو موسی به طور آمده است بالِ او را مرمّتی بخشید به وجودش چه برکتی بخشید نظری کن به این دلم آقا رفع کن درد و مشکلم آقا همه ی عشق و حاصلم آقا عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا منِ ناقابل و عطای حسین نفسم مانده در هوای حسین تو که از سفره ی کَرَم هستی پسرِ شاهِ محترم هستی صاحبِ بیرق و علم هستی نفس و آهِ مادرم هستی بِبَرم کربلا و دیگر هیچ... من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ... شبِ جمعه کنارِ گودال و... یادِ آن جسم های پامال و... خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و... مادرت هم که رفت از حال و... باز هم شعرتان چه مضطر شد شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد اصلا انگار گریه داری تو مثلِ یک پلکِ بی قراری تو جشن و میلاد هم نداری تو روضه و اشک و گریه زاری... ، تو... شبِ میلادِ تو صفا کردیم باز هم گریه بر شما کردیم اشعار ناب آئينے: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بی خبر از تمامِ رویاها بی خبر از شروعِ فرداها به کسی رو نزد دلِ ماها بیخیالِ تمامِ دنیاها... عشق یعنی جهان و یک ارباب این گذشتِ زمان و یک ارباب قصّه ی عشق را خدا فهمید غمِ تنهاییِ بَشَر را دید دید آدم ز غصه ای رنجید لطفِ او بر سَرِ جهان تابید آدمیّت گرفته بوی حسین آبرویم ، ز آبروی حسین دوّمین نورِ حیدری آمد وارثِ عشقِ مادری آمد روح و جانِ پیمبری آمد به عجب نورِ محشری آمد به فدایش تمامِ اجدادم به رُخِ دلرباش ، دل دادم به مسیحا ، امام آمده است قرصِ ماهِ تمام آمده است صاحبِ هر زمام آمده است شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است گُل بریزید بر سَرِ زهرا خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا چه کسی هست مثلِ اربابم؟ گریه بر او ، عبادتِ نابم ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم در شبِ تار ، همچو مهتابم او حسینِ بنِ مرتضی باشد زینتِ دوشِ مصطفی باشد فطرس از راهِ دور آمده است غرق در اشک و شور آمده است سوی یک تکّه نور آمده است همچو موسی به طور آمده است بالِ او را مرمّتی بخشید به وجودش چه برکتی بخشید نظری کن به این دلم آقا رفع کن درد و مشکلم آقا همه ی عشق و حاصلم آقا عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا منِ ناقابل و عطای حسین نفسم مانده در هوای حسین تو که از سفره ی کَرَم هستی پسرِ شاهِ محترم هستی صاحبِ بیرق و علم هستی نفس و آهِ مادرم هستی بِبَرم کربلا و دیگر هیچ... من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ... شبِ جمعه کنارِ گودال و... یادِ آن جسم های پامال و... خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و... مادرت هم که رفت از حال و... باز هم شعرتان چه مضطر شد شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد اصلا انگار گریه داری تو مثلِ یک پلکِ بی قراری تو جشن و میلاد هم نداری تو روضه و اشک و گریه زاری... ، تو... شبِ میلادِ تو صفا کردیم باز هم گریه بر شما کردیم 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نامش چقَدْر در دلم اعجاز میکند پا بر زمین نَهَد ، که زمین ناز میکند عشقش دوباره بندگی آغاز میکند راهِ بهشت را ، نفسش باز میکند رجعت نموده حضرتِ زهرا ، قیام کن برخیز ، بر سُلاله ی او احترام کن بر جنّ و انس و حوریه ، سَرور رقیه است بر خانه ی حسین ، کبوتر رقیه است ساقی عموی اوست ، که کوثر رقیه است واللّه ناجیِ صفِ محشر رقیه است جان میدهم تصدّقِ یک تارِ موی او عالم گرفته روحِ خدایی ، ز روی او سائل تر از همیشه و لبریزِ حاجتم دستم به روی سینه و غرقِ ارادتم مشتاقِ جان سپاری و فیضِ شهادتم من از بزرگواریِ ایشان ، بد عادتم با دست های کوچک و مشکل گشای خود بابُ المراد گشته برای گدای خود لطفش همیشه شاملِ احوالِ عالم است هرچه بگویم از سَرِ الطافِ او کم است آری… رقیه ، بانیِ ماهِ محرّم است بی عشقِ او زمین و زمان سخت درهم است بانوی بی مثالِ مدینه رقیه است نورِ دلِ رباب و سکینه رقیه است چشمش همیشه مثلِ گُلِ یاس بود و بس هر خنده اش تبلورِ احساس بود و بس از کودکی به معجرش حسّاس بود و بس جایش به روی شانه ی عبّاس بود و بس همبازیِ همیشه ی سقّای کربلا «سوزِ جگر کشیده»ی فردای کربلا روزی رسد که ساکنِ ویرانه میشود مویش به دستِ باد …چه بَد ، شانه میشود دیدن برای چشمِ او افسانه میشود دورِ سرِ حسین ، چو پروانه میشود بانو فدای آن جگرِ پاره ات شوم قربان عمه زینبِ آواره ات شَوَم 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم شکسته بال و پرم ، باز روزه میگیرم اگر شود برسم کربلا در این رمضان کنار تاج سرم ، باز روزه میگیرم کنار صحن اباالفضل ، سفره ی افطار به پا کند پدرم ، باز روزه میگیرم و تا سحر… دو سه دفعه زیارت ارباب بهشت در نظرم ، باز روزه میگیرم دوچشم خسته و بی حال من کنارضریح ز گریه کرده ورم ، باز روزه میگیرم روم به سوی شلوغی شارع العباس شده دم سحرم ، باز روزه میگیرم دهین و چای عراقی ، نگاه بر گنبد اذان صبح حرم . . باز روزه میگیرم 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini