#امام_باقر #مدح_امام_باقر
@shere_aeini
دل ویرانم امشب آباد است
لحظۂ با شکوهِ میلاد است
پنجمین ماه آسمانِ نبی(ص)
نور چشم امام سجاد(ع) است
شده امشب پدربزرگ ارباب
بیشتر قلب فاطمه(س) شاد است
سائلان لحظه لحظه می آیند
بسکه حاجت به این و آن داده است
شعر لالایی اش شبانگاهان
با نسیم است و نغمۂ باد است
معنیِ حکمت و نجوم رسید
حضرت باقرالعلوم رسید
برکت سفرۂ رجب آمد
شهد و شیرینی رطب آمد
نور در نور، سیرتش علویست
حضرتِ مرتضی(ع) نسب آمد
دشمنش لحظۂ مناظره باخت
در دلش کینه و غضب آمد
مثل دلسوزیِ عمو حسنش(ع)
رفت و با خنده روی لب آمد
بسکه پیمانه را لبالب کرد
سائلش روز رفت و شب آمد
سرِ این سفره میشوم حاضر
با عنایاتِ حضرت باقر(ع)
قلم آمادۂ نوشتن شد
وقت وصفش زبانم الکن شد
شد محمد(ع) برای پنج تن و
نورِ چشم چهارده تن شد
باز هم یک حدیثِ عالی گفت
باز هم چشم شیعه روشن شد
لحن گرم تلاوتش یک عمر
دلبری کرد و صاحبِ فن شد
کارِ هر روز من شده مدحش
شافع روز محشر من شد
باید آوایِ بر لبش باشم
دانش آموزِ مکتبش باشم
مکتبش حیدری ست بسم الله
از خیانت بری ست بسم الله
مکتبش بیعتی ست جانانه
فاطمه(س)محوری ست بسم الله
عِلم او با عمل گره خورده
علم ِ نام آوری ست بسم الله
با ولایت پیِ شهادت باش
در صدف گوهری ست بسم الله
مکتبش مردِ مرد می طلبد
حرف ِ پیغمبری ست بسم الله
پیروانِ دو عالم افروزیم
درس روشنگری می آموزیم!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
@shere_aeini
آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام كه معصوم هفتم است
دارد حريم كعبه ي دين احترام از او
دريا شكاف علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهي كه شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشني كه يافته فيض مدام از او
گل هاي باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوه گري هر كدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين
بينش رسيده است به حُسن ختام از او
بطحا شده است باغ بهشت از ولادتش
يثرب شده است روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومه هاي عشق گرفتند وام از او
تا رهنماي خلق شود در ره نجات
بالله گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول كريم بود
شد جلوۀ حديث نبي مستدام از او
اين آفتاب عشق كه سوي دمشق رفت
گفتي گرفت روشني روز شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت كند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حكم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پاي
تير و كمان گرفت امام همام از او
تير و كمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواري آن مظهر گذشت
راضي نشد كه خصم شود تلخ كام از او
تير نخست چون به هدف كارگر فتاد
پروانه يافتند يكايك سهام از او
مي دوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خداي نصرت و سعي تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بي مبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبري كه بهر لحظه قدسيان
در عرش مي برند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان كربلا
خيزد هنوز رايحه آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعي او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جاي مانده حرمت بيت الحرام از او
از صد هزار بوسهی خورشيد خوشتر است
خال سياه كعبه و يك استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد كه بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حميري» است
شعر «كميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشسته اند
آنان كه چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگي بجوي «شفق» گر اميد توست
جامي ز حوض كوثر و شرب مدام از او
🔸شاعر:
#استاد_غفورزاده
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
@shere_aeini
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تـو میتـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟
چه ماه روحفزایی که درنخستین شب
امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام
خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام
امـام باقـر یعـنی محـمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام
امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن
امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام
امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام
امام باقر یعنی امام علم و عمـل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام
مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه
که راست زهره که در مدح او کند اقدام؟
ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام
اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام
به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام
ز تشنگی جگرم شعله میکشد ساقی!
بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام
به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جـز به دوستیاش دل نمیشود آرام
عجیب نیست اگر در تمـام حادثهها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام
به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، میشوند «هشام»
ستانده روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، ز لبهای جانفزایش کـام
مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش
پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام
نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نـور میستاند وام
کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام
پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر
شفا گرفته زخاک درش خواص و عوام
هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امـام همام
چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیدۀ او شام، تیرهتر از شام
بـه شاهی دو جهان ناز میکند میثم
اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
@shere_aeini
جلوه میبارد از جمالِ علی
جذبه میجوشد از جلالِ علی
همه خیراتِ آسمان و زمین
نوشِ جانِ علی و آلِ علی
هرچه دارد خدا به خاطر اوست
هرچه دارد خدا حلالِ علی
مرتضی را چه کار با عالم
هست عالم فقط وَبالِ علی
ای نفسهات در خِصالِ صدوق
ای بزرگیت از خِصالِ علی
همهی حرف توست قالَ نبی
همهی حالِ توست حالِ علی
آمدی تا که با تو ما برسیم
ما همه میوههایِ کالِ علی
لطف زهرا تو را به ما دادند
از کَرَمخانهی عیالِ علی
شب شب عشق آفرین ، علی است
شب لبخندِ پنجمین علی است
ای نمازِ مطهرِ زهرا
سجدههای معطرِ زهرا
خیرهای خیره بر مقاماتش
مثلِ قابی برابرِ زهرا
میوزد در هوای گیسویت
عطرِ گلهایِ قمصرِ زهرا
آسمانی و مژدهات را داد
به زمینها پیمبرِ زهرا
بیخودی نیست فاطمی هستی
پُری از نورِ کوثرِ زهرا
میزند موج در احادیثت
جلوههای مُکررِ زهرا
با شما جبرئیل نامِ مرا
میرساند به محضرِ زهرا
فاطمه عاشق همین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای طلوعِ علیالدوامِ حسن
آفتابِ بلندِ بامِ حسن
جابر آوردهات سلامِ رسول
مادرت گفتهات سلامِ حسن
میرسند از تبارِ مادریات
هفت معصوم بر امام حسن
حسنی زادهای از آلِ حسین
ای حسینی ترین کلامِ حسن
دست تو دست مجتبای کریم
به تو زیبنده است نامِ حسن
به عمویت ارادتت پیداست
در بقیعی به احترامِ حسن
چارتا مجتبی کنارِ همید
ای تمامِ شما تمامِ حسن
هم حسن هم حسین این علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای محمد ترین دعایِ حسین
دومین احمدِ حرایِ حسین
آمدی تا به انتها برسد
امتدادی از ابتدایِ حسین
از پدر ارث بُردهای ، داری
به سرِ شانهات رَدایِ حسین
آنکه روزی "حسینُ مِنی "گفت
گفت مثلَش تویی برایِ حسین
ای علی اکبرِ امام شده
اکبرِ بعدِ کربلایِ حسین
تو حسینیهی خدا هستی
با تو ماندیم در هجایِ حسین
عشق دنبالِ آخرین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
@shere_aeini
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه
نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه
گرفته است بهانه دلم برای مدینه
فدای چار امام گره گشای مدینه
کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر
سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر
نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی
نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی
نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی
نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی
بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت
غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت
تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت
تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت
شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت
شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت
همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را
نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا
امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو
بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو
فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو
خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو
تویی که وارث جمع فضائل حسنینی
امام امتی و میوه دل حسنینی
همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت
زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت
بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت
و در مرام شما نیست دین به غیر محبت
تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان
همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان
تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است
به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است
به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است
بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است
به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت
حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت
تو یادگار شهید غروب حادثه هایی
تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی
ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی
تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی
چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد
رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حلول_ماه_رجب
@shere_aeini
شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گو صداها رها شود بر بام
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_امام_باقر
یا باقر العلوم جهان شد گدای تو
شرمنده عنایت و لطف و عطای تو
یا باقر العلوم تو دریای رحمتی
قطره چگونه مدح بگوید برای تو
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
بادست تهی به جست وجویم امشب
شاید نظری شود به سویم امشب
ای کاش که این جمعه بیایی آقا
این است تمام آرزویم امشب
#محسن_زعفرانیه
#لیله_الرغائب
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حلول_ماه_رجب
نبود چشمه ی آب حیات در رمضان
بیا که ساقیِ ما در رجب شود پیدا
#عاصی_خراسانی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_هادی #مرثیه_امام_هادی
@shere_aeini
«هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود»
.
ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها
ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها
با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم
ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم
تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی
ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی
در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند
بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند :
ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است
گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است
بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست
ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست
ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها
سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها
بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد
(( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد ))
یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند
در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند
بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر
دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر
با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم
ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم
از بس که خیری از همه عالم ندیده است
این جامعه به جامعه خواندن رسیده است
آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی
یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی
تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی
باید خودت برای ظهورش دعا کنی
با یک دعای خود غم ما را مَحار کن
با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن
بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود
هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود
هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما
هادی شدی که از همه برتر شویم ما
هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم
هادی شدی شما که کبوتر شویم ما
گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست
هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما
هادی شدی که فاتحِ دلها شوی و بعد
از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما
هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد
هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما
هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر
از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما
زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً
وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن
آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام
ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام
ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما
یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما
گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید
هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید
دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد
بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد
شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت
وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟
دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است
تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است
ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_هادی #مرثیه_امام_هادی
@shere_aeini
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
میخواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه ی یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
وای از دمی که با کمک چادر رباب
راس عزیز فاطمه پاک از شراب شد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_هادی #مرثیه_امام_هادی
@shere_aeini
سامرا، امشب مدینه میشود مهمان تو
آسمانها اشک میبارند بر دامان تو
شمع روشن میکند چشم ستاره تا سحر
با گلاب اشک، میشوید تن سوزان تو
ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس
یوسفت را میبرند از گوشۀ زندان تو
گریه کن، خواندند در بزم خدا شعر شراب
گریه کن، آتش گرفته سینۀ قرآن تو
چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود
در غبار چشمها، آیینۀ پنهان تو
دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت
رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نژاد
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini