#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چهشد
گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چهشد
تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در
خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چهشد
تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چهشد
تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چهشد
چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود
ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چهشد
میرسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن...
هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نفهمیدم چهشد
روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند:
بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چهشد
دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد
عاقبت بیکس شدم، آخر نفهمیدم چهشد
خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد
شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چهشد
گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پارهاش
آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چهشد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
نیمه شبها بلند گریه کنید
بی مدارا...بلند گریه کنید
نیمه شب برگزار شد مردم-
دفنِ زهرا(س)...بلند گریه کنید
گریه کردند بیصدا آنجا
تا که اینجا بلند گریه کنید
چشم ها را به سیلِ اشک دهید
مثلِ دریا بلند گریه کنید
فاطمیه اگر که، هر جا شد-
روضه برپا...بلند گریه کنید
بینِ مان فرقهٔ مخالف نیست
بی محابا...بلند گریه کنید
هر کجا نام ِ مادر آمد از-
داغِ زهرا(س) بلند گریه کنید
تکیه گاهِ یتیم ها، دیگر
مانده تنها...بلند گریه کنید
کودکانش شدند بی مادر
جانِ مولا بلند گریه کنید
بغضِ زینب(س)، سکوت هایِ حسن(ع)-
کشته ما را...بلند گریه کنید
اشک های حسین(ع) شد جاری
گریه کن ها بلند گریه کنید!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند
لیلةالقدر خدا را آشکارا میزدند
خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود
خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند
در زدن آداب دارد آن هم این در پس چرا
با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند
(زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود)
این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند
در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش
بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند
آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست
کاش میدیدند اصلا که کجا را میزدند
دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است
عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند
این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد
لشکری باهم غریب کربلا را میزدند
پیش چشم خواهران و دختران مضطرش
پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند
زجرکش کردند او را در میان قتلگاه
تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند
با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند
با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند
آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر
کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#فاطمیه
عمر پدر آباد که گفت این شرف ماست
این حاصل عمر سپری گشته ی باباست
پایان حیاتِ من و تو ختم بخیر است
این خاصیتِ دوستیِ حضرت زهراست
#سید_حسین_میرعمادی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini
صاحب اسرارِ «سُبْحانَ الّذي أَسْرى» علیست...
بین آیات الهی، آیتِ کبری علیست
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی، یکتای بیهمتا علیست
حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا»
حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علیست
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان! به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علیست...
سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علیست...
«اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُود»
در مقام قافِ قرآن، جنت الاعلی علیست
از «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَم» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق، «اَوْفی» علیست
آسمانِ «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه»
سفرهدارِ «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین»، مولا علیست
نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است
«عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علیست
لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب»
در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علیست
در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل»
رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علیست
اخترِ تابندهی «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
ماهِ ظلمتسوزِ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» علیست...
نوح، ایمن ماند از طوفان به یُمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علیست
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نَفْس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد أسری علیست
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علیست
«يَا عَلِىُّ يَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيم»
یا الهی! مظهر «اَسْمائِکَ الحُسْنی» علیست
یاد او «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند
در نماز قُرب، «ذِکرُ اللهِ أَکبَر» یا علیست
سجده، راز سَر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدارِ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علیست
بشنو از احمد حدیثِ «حَیثُما دار» علی
تا ببینی هر طرف رو آوَرَد «حَق» با علیست
تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد»
بهترین توصیف فتحش «لافَتَی اِلَّا عَلِی»ست
ذوالفقار، اثبات حق و نفیِ باطل میکند
بیگمان فاروق اعظم در جهان، تنها علیست...
🔸شاعر:
#سید_محمد_رضا_یعقوبی_آل
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است
بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است
پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود
پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است
دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم
دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است
رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم
سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است
زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن
به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است
حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر"
قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است
آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده
خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است
کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه
در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است
هر کجایی که سخن از ادب عباس است
مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است
پسرش آخر مردانگی و غیرت بود
هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است
یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود
این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است
آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟
نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است
لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر
جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است
شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد
مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است
"کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد"
این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
تو دستِ مهر فاطمه در آستینی
خود آفتابِ عشقی و سایه نشینی
ای همسر مولا که شأنت هست والا
باید بگوید از تو علامه امینی
چون چارده معصوم جای تو به عرش ست
حالا اگر که چند روزی در زمینی
ام البنینی بود هر کس را که دیدم
باید به تو پس گفت ام المؤمنینی
هر کس ارادت داشت بر تو اینچنین گفت
داغِ غمِ عباس جانت را نبینی
از هر چه ترسیدی سرت آورد دنیا
این بار نوبت بر تو شد ، بستر نشینی
ذکرِ مصیبت را بشیر آغاز چون کرد
گفتی به عالم نیست چون من شرمگینی
او گفت شاه عشق تا باشد سلامت
در علقمه افتاد و خاکی شد جبینی
وقتی که دستانِ گلت از تن جدا شد
خم شد حسین آنجا برای دست چینی
می خواست زهرا را ببیند ، تیر نگذاشت
نگذاشت برخیزد ، عمودِ آهنینی
یک روز گفتی ، فاطمه من را نخوانید
یک روز هم گفتی که امّ بی بنینی
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
ادب کنید که امشب شب مناجات است
شب توسل و اشک و شب عنایات است
وفات مادر ساقی..عزیز سادات است
ادب کنید که هنگام عرض حاجات است
-
هر آنکه برد در خانه اش گدایی را
به سر نمانده برایش دگر هوایی را
-
ملائکه همه حاجت گرفته اند از او
به مژه ام بزنم خاک خانه اش جارو
کسی که پیش قدم هاش می زند زانو
شده ست ریزه خور سفره ی همین بانو
-
فدای معرفت و راه و رسم حیدری اش
فدای مرحمت و التفات مادری اش
-
بنای خانه ی او عشق او به مولا بود
دلش بزرگ..دلش امتداد دریا بود
اگرچه فرصت خانمی اش مهیا بود
خودش نوشت که این زن کنیز زهرا بود
-
بزرگ بود و امیری رشید فرزندش
همیشه جان اباالفضل بوده سوگندش
-
کشید شعله به قلب مدینه با گریه
که کار او شده یا التماس یا گریه
چه گریه ها که درآورد گریه ها گریه
نماز صبح به آه و دم عشا گریه
-
تمام شهر پریشان گریه ی او بود
بقیع شاهد اشک های بانو بود
-
شبی نشست به روضه به ناله های رباب
به گریه های سکینه به بی وفاییِ آب
به شانه های خمیده به زخم و ردّ طناب
به حال محتضر زینب و به بزم شراب
-
گهی به صورت و گاهی به روی سر می زد
به حال اهل حرم داد از جگر می زد
-
سکینه گفت که مادر خوشا به احوالت
ندیده ای و نگشته حراج خلخالت
ندیده ای که بخندند بر تو و حالت
ندیده ای که چه شد با شهید گودالت
-
تنش به روی زمین زیر دست و پاها بود
برای غارت او حرمله مهیا بود
-
خبر رسید که ساقی پرش شکسته شده
و ابروان کمانش ز هم گسسته شده
همینکه دید دگر راه چاره بسته شده
صدا رسید بیایید حسین خسته شده…
-
صدای هلهله آمد..بیا..بیا..کشتیم
زدیم ساقیِ اورا…حسین را کشتیم
-
به دور قتله گهش هی برو بیا کردند
به قتل صبر سرش را ز تن جدا کردند
برای پیرهن کهنه شر به پا کردند
به روی خاک تن زخمی اش رها کردند
-
“به خون حنجرش آغشته شد..بمیرم من
عزیز ما نگران کشته شد..بمیرم من”
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
عمری برای داغ زهرا گریه کردی
هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی
درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد
وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی
اول برای زینب و داغ حسینش
بعدش برای دست سقا گریه کردی
یکبار دیدی که رباب از حال رفته
صدبار مثل موج دریا گریه کردی
دیدی رقیه نیست جای اوسکینه
هربارکه میگفت بابا گریه کردی
خوب است که شام غریبان راندیدی
باروضه های خارصحراگریه کردی
حرف سه شعبه آمدوازحال رفتی
دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی
گرم عزای بچه های خود نبودی
باگریه های زینب اما گریه کردی
تشت طلاو خیزران را که ندیدی
ابری شدی با حرف زنها گریه کردی
حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد
لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی
بی بی نبودی موی دختر بچه ها سوخت
قد تمام سینه زنها گریه کردی
🔸شاعر:
#مهدی_نظری
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو چار اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
پس از زهرا نمیبینی زنی را اینچنین باشد
زنی اینگونه هم شان امیرالمؤمنین باشد
قدم بگذاشت در بیت علی فخر کلابیه
که مفهومجدیدی از ادب روی زمین باشد
شده بانوی این خانه ولی چشمی ندید اصلا
سر یک سفره با اولاد زهرا همنشین باشد
اگر امالاسد خوانند او را این روا باشد
ولی میخواست نام او فقط امالبنین باشد
شجاعت را به فرزندان خود چون شیر میداده
که ام الغیرت و ام الادب، شیرآفرین باشد
ابالفضلم! همیشه سید و مولا بخوان اورا
کسی را که ز نسل رحمه للعالمین باشد
علمداری که در باران تیر علقمه داده
دو دستش را که دستان خدا در آستین باشد
سروده چارپاره در عزای کربلا اما
هنوز از خیسی چشم عروسش شرمگین باشد
به جای چار فرزندی که در کرببلا داده
بنا شد در کنار چار امامش همنشین باشد
تویی بانو نخستین سفرهدار داغ عاشورا
که تا محشر قیام کربلا با تو عجین باشد
اگرچه مادرم زهرا نشد اما خدارا شکر
برای من همین بس مادرم امالبنین باشد
🔸شاعر:
#عباس_جواهری
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
می گویَم از رودی کَز او یَم می شود تامین
از اشک او باران نم نم می شود تامین
با دودِ آهَش شعله ی غم می شود تامین
از دستپختش رزق عالم می شود تامین
قربان فقری که مرا مسکینترین نامید
من را گدای سفره ی ام البنین نامید
تو آمدی تا دست حق را آستین باشی
مثل ستونی..،محکماتِ بیتِ دین باشی
انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی
اصلاً به تو می آید عباسآفرین باشی
هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست
تربیت ماه بنی هاشم به دست توست
فصل خزان را خنده های تو بهارش کرد
جاروی تو عرش زمین را بی غبارش کرد
بیتِ علی را نور چشم ات نو نَوارش کرد
لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد
این احترامی که به زهرا می کنی..،عشق است
در قلب حیدر خویش را جا می کنی عشق است
از آن زمان که نور تو در خطَّ دید آمد
جبریل بالش را به خاک تو کشید..،آمد
کوه صلابت از وقارت تا شنید..،آمد
چار آینه از شیشه ی عمرت پدید آمد
خرج علی کردی همین احساس هایت را
نذر حسین ات کرده ای عباس هایت را
ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه
با تو حسن در کوچه ها بی تاب باشد؟نه
زینب از این بی مادری بی خواب باشد؟نه
شب ها حسین فاطمه بی آب باشد؟نه
سرچشمه ی مِهر تو در این خانه می جوشد
لبتشنه ی زهرا ز دستت آب می نوشد
امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت
از تشنگی لب های خشکِ روح دریا سوخت
روی لب طفلان صدای آب..،بابا..،سوخت
تا تیر بر مشکی اصابت کرد..،سقا سوخت
رد سیاهی روی مهتاب شبت افتاد
عباس تا نقش زمین شد..،زینبت افتاد
دیگر پس از او تیرهای بی درنگ انداخت
آن نیزهداری که به سمت شاه سنگ انداخت
خونابه روی رمل های سرخ،رنگ انداخت
نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت
سرنیزه ها شاه تو را از حال می بردند
ارباب ما را تا تهِ گودال می بردند
جسم حسین تو معما شد..،نبودی که
نیزه میان حلق او جا شد..،نبودی که
بالای تل زینب قدش تا شد..،نبودی که
پای حرامی در حرم وا شد..،نبودی که
ای وای از اطفال از اطفال از اطفال...
شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال
زینب کجا و ناقه های بی امان..،بی بی
زینب کجا و آن همه زخم زبان..،بی بی
زینب کجا و مجلس نامحرمان..،بی بی
زینب کجا و ضربه های خیزران..،بی بی
نامحرمان اطراف زینب تاب می خوردند
با حرمله پیش ربابت آب می خوردند
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini