🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
سوی چشمم کم شده ، تاری ، جلوی چشم من
شمر میزد عمه را ، آری ، جلوی چشم من
دختری شامی در این بازار ، با بابای خود
کرده پیراهن خریداری ، جلوی چشم من
بر زمین افتاد صد دفعه ز کوفه تا به شام
رأس زخمی علمداری جلوی چشم من
خواهرم را زجر میزد ، عمه ام را هم سنان
هرزمان ، در خواب و بیداری ، جلوی چشم من
خوب یادم مانده سنگی خورد بر پیشانی ات
خون ز پیشانیت شد جاری جلوی چشم من
در میان کاخ ، گفتم ای یزیدِ بد صفت
با سر بابا نکن کاری... جلوی چشم من
بین مجلس با لب و دندان او بازی نکن
هی نمک بر زخم میزاری جلوی چشم من
🔸شاعر:
#محمد_حسین_چاووشی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini
میرود تا به کجا باز ، دلم
میکند زمزمه آغاز ، دلم
یاعلی ذکر لبانم گشته
به درِ او بکند ناز ، دلم
عاقل از عشق تو گشته کافر
سرِ ما خورده به سنگِ حیدر
سالیانیست که بیدار شدم
سالیانیست که هوشیار شدم
از زمانی که شدم مست نجف
سائل حیدر کرار شدم
جان ما با تو گرفته اُلفت
پاک شد قلب همه از لطفت
دهنم باز معطر شده است
خانه ، میخانهی دیگر شده است
مِی خوران ، مست شدند از رهِ گوش
باده شان حضرت حیدر شده است
مستی از نام علی شد هدفم
سخت دلتنگ هوای نجفم
مثل تو هیچ کجا نیست علی
نور حق از تو جدا نیست علی
شب معراج چهل جا بودی
پی آنم که کجا نیست علی؟
حق و میزانِ دو عالم هستی
چاه را بارشِ نمنم هستی
خالق از روح تو در ما که دمید
روح از فرط جنون جامه درید
در نجف ، محضر تو می آیند
ماه ، شب ها و سحر ها ، خورشید
ملکوت اند دخیل علمت
جبرئیل است گدای حرمت
خصلت بنده نوازی داری
صوت معروف حجازی داری
شده ثابت به همه در میدان
یدِ طولا و درازی داری
در اُحد یار پیمبر بودی
شیرِ بیدارِ پیمبر بودی
عده ای چون تو به یاری بودند
عده ای غرق خماری بودند
مثل بز گفته شده چند نفر
روی آن کوه فراری بودند
خونِ دل خورد چقد پیغمبر
لعن الله علی چند نفر...
نور ، در دست تو بوده پیدا
بارها دشمن تو شد رسوا
زیر پا رفت ولی حقت ، آه...
لعن الله علی آن شورا
حیدری تا سرِ پیری هستیم
تا دم مرگ غدیری هستیم
🔸شاعر:
#محمد_حسین_چاووشی
________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
@shere_aeini
تحفه ای آمد که نور از او هویدا میشود
ماه در رخساره اش ولله پیدا میشود
قطره امشب شک نکن مصداق دریا میشود
حضرت خاتم به حکم عشق ، بابا میشود
فاطمه آمد که باشد الگوی حجب و حیا
فاطمه آمد که بی امّت نباشد مصطفی
بهر دردِ درمندان ، اصل درمان میرسد
بهر مورانِ گدای او ، سلیمان میرسد
بهر این دختر ز طاق عرش مهمان میرسد
بهر پیغمبر همه دیدند که جان میرسد
روز و شب فرقی ندارد در کنار فاطمه
شب پر از نور است ، آری ، در جوار فاطمه
آب شد مهریه اش پس عاشق دریا شدم
لطف او باعث شده در هیئت او جا شدم
من به عشق پاک او در این جهان رسوا شدم
عاشق جمهوری اسلامی زهرا(س) شدم
مثل زهرا با ولی هستیم و بیداریم ما
عفت و مردانگی یکجا ، مگر داریم ما؟
یاعلی گویم که زهرا دلخوش از نوکر شود
کاش جان ما فدای حضرت کوثر شود
ای به قربان دو چشمی که برایش تر شود
آه از آن لحظه که زهرا دست بر معجر شود...
فضه خاک چادرش را بر سر چشمش نهاد
بر روی این گل نباید خورد حتی تند باد
آه از روزی که بار شیشه پشت در شکست
همسر حبل المتین سه مّاه در بستر نشست
لعنت حق بر همان که دست مولامان ببست
این نخ تسبیح را در خانهی حیدر گسست
با علی بودن همین بوده، همین باشد، همین!
مثل زهرا ، جانِ ما نذر امیرالمومنین ...
🔸شاعر:
#محمد_حسین_چاووشی
=====================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini