#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@shere_aeini
مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید
از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید
چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست
تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید
چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد
در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید
دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر
کمرش خم شده من هم کمرم تیر کشید
بعد هر ضربه که آن روز به مادر میخورد
رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید
مادرم گفت که از حادثه کوچه به بعد
بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید
🔸شاعر:
#محمد_کیخسروی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
یادش بخیر بال و پری داشتم که رفت
در آن گذشته ها پدری داشتم که رفت
زیبا عموی چون قمری داشتم که رفت
ازعشق و عاشقی ثمری داشتم که رفت
بابا نگاه کن ثمر من به باد رفت
دیگر اصالت نبوی ام ز یاد رفت
دور از تو بودم و پرم آتش گرفته بود
در ازدحام معجرم آتش گرفته بود
گیسویم و گل سرم آتش گرفته بود
آخر تمام پیکرم آتش گرفته بود
بابا غروب بود معاند زیاد شد
سقا همینکه رفت مجاهد زیاد شد
بر چهره ام کبودی رویم نقاب شد
این آستین پاره برایم حجاب شد
عمرم به زیر دست کتکها جواب شد
با ناله ام به جان پدر انقلاب شد
من هم شبیه ام ابیها خمیده ام
درد فراق و ضرب لگد را چشیده ام
سمت یمین بال و پرم تیر می کشد
مانند مادرت کمرم تیر می کشد
پلک کبودِ چشم ترم تیر می کشد
بابا عجیب فرق سرم تیر می کشد
شوق حضور محضر تو التیام شد
غصه، کنار تو که رسیدم تمام شد
عمری گذشت و درد دل آغاز کرده ام
با زور گوشه چشم خودم باز کردهام
با بوسه ؛ گر محبتم ابراز کرده ام
دستم شکسته است ، نگو ناز کرده ام
گفتند که علاج ندارد مریضیم
افزوده گریه بر حرکات غریزی ام
ابرو و زخم دیده توان مرا گرفت
گوشم که شد دریده توان مرا گرفت
دندان ضرب دیده توان مرا گرفت
جانم به لب رسیده توان مرا گرفت
بابا تمام پیکر من درد می کند
از سنگ شامیان ، سرِ من درد می کند
🔸شاعر:
#محمد_کیخسروی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
@Shere_aeini
هیزم به شرارِ هر دلی میدادند
دستور برای مَعْطَلی میدادند
قومی که همه نان خورِ حیدر بودند
خیرات به ناموس علی میدادند
🔸شاعر:
#محمد_کیخسروی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini