eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini * سفر آغاز شد دریا دلی قصد سخن دارد رسول عشق در زنجیر فکر پر زدن دارد اگر چه شاهدی دارد که جسمی بی کفن دارد برای چشم عالم یوسف او پیرهن دارد سرودن می شود آغاز بانو شور می خواند زنی این داستان را با صدای نور می خواند * چه بسم الله زیبایی نشانده بانویش برلب نمی افتد مسلم با چنین عشقی ز تاب و تب کند روز بداندیشان شهرآشوب را چون شب قیامت می کند در کوفه و شام بلا زینب نگاهش می رود سمت حسین و می کند اعجاز همین جا خطبه خوانی های بانو می شود آغاز * منم زینب، حسین من، اسیر عشق شیرینیت تمام هستی ام باشد بلاگردان آیینت گذشتم از سر دنیا برای حرمت دینت دعایم کن، بمانم در مسیرت، مرغ آمینت چه کردی با دلم دستت، یداللهی تر از موسی به اعجاز تو زینب مانده در این دشت، روی پا * شهادت را علم کردی. اسیران را علمدارم برای لحظه ای این پرچمت را بسته نگذارم خدا قسمت کند، درد و بلایت را خریدارم به آب دیده، گرد از چهره آن ماه بردارم مهیایم نمودی، می روم پیغمبرت باشم هماوازی هماهنگ و هوادار سرت باشم * خیالت راحت این پرچم ز دوش من نمی افتد بدان با اربعینت هم خروش من نمی افتد پیام روشنت، هرگز، ز گوش من نمی افتد حسینم واحسینم از سروش می نمی افتد بمان، ای سایه ی بر سر، کنار زینبت دائم که من دشمن شکن باشم، به هر شهری شوم عازم * منم زینب، تو می دانی؛ دلی پیغمبری دارم به وقت خطبه خوانی من بیان حیدری دارم پی احقاق حقت نطق های مادری دارم خوشم که با سرت در پیش رویم دلبری دارم می افتم از نفس اما نمی افتم ز پا هرگز نباشم روی گردان از تو و حسن القضا هرگز * برای بعد از این تدوین کنم دیوان خونت را به عالم می دهم با خطبه ها درس جنونت را سرپا می کنم این خیمه های سرنگونت را مفسر می شوم انا الیه الراجعونت را من از شور اباالفضلی پرم لبریز احساسم مطیع امر تو، جان برادر، مثل عباسم * خداحافظ برادر، در مکنون خدا در خون دل لیلایی ام گردیده دور قامتت مجنون به من پیغمبری دادی برادر از توام ممنون تمام خطبه هایم نیز باشد با همین مضمون حسینی آمدم رفتم حسینی از سر کویت مرا آزاد می بینی میان بند گیسویت * تمام آبرویم را برایت خرج خواهم کرد اگر جانی بماند پا به پایت خرج خواهم کرد قنوتم را برای کربلایت خرج خواهم کرد دلم را در میان روضه هایت خرج خواهم کرد برادر، هیچ کوتاهی ز زینب سر نخواهد زد اگر صبری بماند، او به محمل سر نخواهد زد * مرا آیینه باران در مسیرت کرده ای جاری به دستم داده ای یک کهکشان خورشید بیداری نمودی از تمام رازهایت پرده برداری خبردارم که از فردای زیبایی خبر داری چه با دل های عالم می کنی، فردا و فرداها دل و دین می بری از آسمان و دشت و دریاها * دمشقی را پس از مشق سکوت آزاد می سازم تمام شهر را لبریز از فریاد می سازم شب این شام را ویرانه از بنیاد می سازم پس از این هر دل آماده را آباد می سازم دفاع از حرم را با جوانان می کنم تصویر کجا خواب حرامی در حرم ها می شود تعبیر * حسینی های بعد از این، مکرر عشق می ورزند اذان گویت شوند و مثل اکبر عشق می ورزند به یاد کربلا سنگر به سنگر عشق می ورزند سری دارند و در راه تو بی سر عشق می ورزند همین عاشق ترین ها قاسمت را مقتدا گیرند به سمت کربلایت با نماز عشق می میرند * پس از این کربلا، کرب و بلاها شکل می گیرند چه عابس ها که با احساس در این راه می میرند اسیری هم که باشد مثل ما شیری به زنجیرند مسلح با سلاح نور و با آهنگ تکبیرند مسلم شور عاشورایی ات پایندگی دارد محرم بیش از این ها بعد از این بالندگی دارد * زمان روضه خوانی شد، شدم کرب و بلایی تر فراز ناقه، بی هودج، نشستم بر روی منبر تویی امن یجیب من که با عشقت شدم مضطر نما تایید خواهر را بر اوج نیزه ها با سر به چوب خیزران دادی لبت ای آیه الکرسی مدام از روی نی از خواهرت احوال می پرسی * خدا قوت برادر پای بند من شدی در راه هلال من چه می بینم به روی چهره ات ای ماه نمی سازی چرا ما را از آن راز تنور آگاه چه صبری داده ای بر زینب دل خسته یا الله به شاعر می شود لطفی کنی تا زائرت باشد اگر برگشت، برگردد و بهتر شاعرت باشد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عشق تو شد حاصلِ سرمایه ها طفل دبستانِ تو عرفان شده دور تو گشتند همه آیه ها عاشقِ تفسیرِ تو قران شده هست میانِ تو و حق رابطه فاطمه(س) از شأن تو دارد خبر زینبی(س) و جاذبه و ‌دافعه ارث رسیده ست به تو از پدر حجب و ‌حیایت شده ورد زبان چادر تو داده به شب اعتبار زینت بابایی و ‌برّنده تر- لحن تو از صاعقهٔ ذوٱلفقار غیرت و حقّانیتِ مرتضیٰ با تو دلیرانه تسلسل گرفت معنیِ کرّاری و از قدرتِ خطبهٔ تو کوفه تزلزل گرفت دختر جنگاورِ خیبرگشا خواهرِ مظلومهٔ نِعم ٱلامیر هست قیام ِ ‌تو پس از کربلا حاصل و دنبالهٔ روز غدیر سجده به درگاهِ تو آورده کوه پیشِ تو دیده ست خودش را ذلیل خطبهٔ تو داد به «توحید»، روح شاهدِ آن؛ جملهٔ «إلا ٱلجمیل»! 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سردار سر سپرده سرگشته زینب است سر بر سریر شاه سر، افکنده زینب است بر دفتری که نام شهیدان غزل شود اول سروده بر سر دیباچه زینب است بر سرسرای ظلمت و جهل یزیدیان تنهاترین ستاره رخشنده زینب است زیبنده بر کلام خدا چون علی بود آن کس که بر علی شده زیبنده زینب است از بین قتلگه چو صدا می زند حسین جان بر لبان و از نفس افتاده زینب است شمع وجود و گرمی جانش برادر است گردان به دور شمع چو پروانه،زینب است در محفل شبانه بت ها، تبر به دوش ویرانگر دلاور بت خانه زینب است زینب چنان شده ست چو شاه سخنواران جای شراب و می که به پیمانه زینب است زیبا بود هر آنچه ببیند در این مسیر افسون گر سرادق افسانه زینب است چون رسم مادرم به شب آهسته گریه کن سنگ صبور ناله ویرانه زینب است "هر گز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق" نام شفا دهنده دلمرده زینب است از دست نرفته هستی این کاروان هنوز بر جای مانده، گوهر ارزنده زینب است در تند باد ریشه کن دشت کربلا سروی که مانده راست و نشکسته زینب است از هر طرف چو بشنوی اید صدا به گوش ذکر لب سران به سرنیزه زینب است در نینوای پر شده از نای و ناله ها نجوای مادرانه ای بشنوده زینب است از سمت علقمه چو که ادرک اخا شنید خواهر برای آن شه مه پاره زینب است تن زیر خاک و سر به سر نی سوار شد هم بر زمین و هم به نی، دلبسته زینب است در موسم شکفتن این لاله های سرخ مضمون اولین شعر عیدانه زینب است 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آبروی نوکران هم از نگاه زینب است نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است پارکابش ، پاسبانش اکبر لیلاست و حضرت عباس هم میر سپاه زینب است هر که می گردد حسینی زینبی هم می شود سوز هر سینه فقط از سوز آه زینب است در دلش دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم قتلگاه شاه عریان ، قتلگاه زینب است قول داد و از حسینش یک قدم دوری نکرد کربلا تا شام چل منزل گواه زینب است بی جهت در مصر و در سوریه دنبالش نگرد کربلا ، قطع یقین آرامگاه زینب است 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینه انگشتری قافله سالار روی نیزه ها بگو منو داداش کجا میبری غنچه ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بست سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌برن من سند آیه تطهیر مو من و سوی بزم شراب میبرن پرده نشین خیمه ی عفاف و میون محملی بی پرده بردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لبهای من تو رو قسم میدم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه ها آیه نور شدی تو شکسته شیشه غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد تکیه بر دیوار زد، بر سنگ مرمر بوسه زد این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن- -ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند تا که بر هر گوشهٔ شش-گوشه مادر بوسه زد! 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم شده آب از فراقِ تو  تنِ بی جانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند   شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد بد اُفتاد ببین از درد خوابیده  رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد  تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم  دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی  بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد... 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نام حسین بردم و عالم صفا گرفت از خانه‌ی کریم، سلیمان بها گرفت منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت ما را علی برای حسینش خریده است شکر خدا که دست گدا، آشنا گرفت گرچه برای عشق تو مَحرم نبوده ایم از مرهم نگاه تو دل ها شفا گرفت مولا به محضرت کم ما و کرامتت شاید شد و ز مرحمتت کربلا گرفت حالا که صحبت از حرم و کربلا شده قلبم به یاد کشته‌ی دشت بلا گرفت از ساعتی که جسم حسین ناتوان شد چشمش میان گودی و خیمه خطا گرفت گرگان به نیت حرم و غارت آمدند چشم حرام خیمه‌ی خون خدا گرفت حال مخدرات حرم بی قرار شد دور و بر خیام حسین بی حیا گرفت گودال و خیمه و طپش قلب کودکان زینب میان گودی و خیمه عزا گرفت "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" دل زینب کباب شد خنجر حیا نکرد سر او از قفا گرفت 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دنبال نیزه دارِ تو ای یار،میروم... باشد به عشق تو سر بازار،میروم... اصلا پی سر تو به بزم شراب و می اصلا پی ات به مجلس اغیار میروم... کوفه...خرابه...شام... ،فدای سرت حسین اصلا به عشق تو به سَرِ دار می روم یادعلی میفتم و تنهایی خودم درکوچه های کوفه که هربار میروم 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini برای غربت شاه غریب سینه زدم برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم گریستم همه ی عمر جای یارانش میان روضه به جای حبیب سینه زدم عزیزم فاطمه گفتند عجیب کشته شدی که بین روضه برایت عجیب سینه زدم شنیده ام که سر صبر کشتنت ، حالا به قتل صبر تو من بی شکیب سینه زدم به نوحه خوان تو گفتم بگو از آب فرات همین که گفت شدی بی نصیب سینه زدم 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ، ضرر کردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم ، ضرر کردم لفی خسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم کردم به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت بجز نام تو هر نامی ز بر کردم ضرر کردم 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini انگور گریه کرد برایت شراب شد گلبرگ گریه کرد ز داغت گلاب شد خاک سیه به شوق لبت آفتاب شد خورشید زیر پای غلامت تراب شد . اصلا تو کیستی که چنین کار می کنی ما را به دام گریه گرفتار می کنی . باران به پای گریه کنانت نمی رسد دریا به موج سینه زنانت نمی رسد بیچاره آن گدا که به نانت نمی رسد کون و مکان به تیر و کمانت نمی رسد . تیر غم تو چلّه نشین کمان ما ای تربت تو کاسه ی شیرین بیان ما . از عطر سیب سرخ تو خوش عطر و بو شدم دنبال باده بودم و صاحب سبو شدم من زیر دست و بال خودت زیر و رو شدم دور و بر تو گشتم و با آبرو شدم . داری برای من پدری می کنی حسین کِی سوی این گدا نظری می کنی حسین . من پای بیرق تو خودم را شناختم من با برادر تو کرم را شناختم من اربعین مسیر حرم را شناختم از لحظه ای که من پدرم را شناختم . گفتش پسر به سینه بزن از غم حسین کاری بکن برای غم و ماتم حسین . اما حلال کن که به کارت نیامدم آخر به کار ایل و تبارت نیامدم با پای دل به سمت مزارت نیامدم با مادرم اگر به زیارت نیامدم . اما دلم همیشه برای تو می تپید قلبم به عشق کرببلای تو می تپید . بیرون مکن مرا که گرفتار می شوم بیرون کنی به فاطمه بیکار می شوم دیوارم و سر خودم آوار می شوم من با اصول عشق تو دین دار می شوم . تا اربعین مرا تحمّل بکن حسین خرج مرا دوباره تقبّل بکن حسین . شاید میان صحن تو من هم عوض شدم من پای روضه های تو کم کم عوض شدم با گریه زیر سایه ی پرچم عوض شدم با روضه ی لهوف و مقرّم عوض شدم . صلّی علیک زینب تو می کشد مرا این روضه های هر شب تو می کشد مرا . ای کشته ی حسادت دنیا حسین من ای تشنه مانده در لب دریا حسین من مانده تن تو گوشه ی صحرا حسین من آتش گرفت خیمه ی زن ها ، حسین من . کم دست و پا بزن که صدایت نمی رسد دست کسی به خاک عبایت نمی رسد 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من ضرر کردم و تو معتمد بازاری بار ما را نخریدند...تو برمیداری؟! . مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟ . داغ یک بوسه دو سال است به جانم مانده به همین گریه مگر تازه کنم دیداری . پدرم گریه کنت بوده و آقا! من هم به جز از گریه برای تو ندارم کاری . کربلایم ببری یا نبری خود دانی بند قلاده ما را به کسی نسپاری! . غزلم در حد یک شاعر درباری نیست بنویسید مرا گریه کن درباری! . 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زینب که به ارث برده زهرایی را تا حد کمال برده شیدایی را آنقدر فنا شده است در مسلک عشق طوری که ندیده غیر زیبایی را مانند عقیله العرب شیر زنی دنیا به خودش ندیده همتایی را هیهات که جز فاطمه دختر زاید تا حشر ، دگر زینب کبرایی را ! در پای حسین ریخت بی روی نیاز روح و تن و جان و کل دارایی را یک شب نشده قضا نماز شب او تا درس دهد به شیعه تقوایی را از خطبه‌ی او دوباره شد زنده علی دیدند دوباره نطق شیوایی را یابن الطلقا که گفت ناچار یزید زد بر سر کاخ کوس رسوایی را چادر که نبود بر سرش ایزد هم از خلق خودش گرفت بینایی را هر چند خمیده شد ولی دشمن از او نگرفت توان راه پیمایی را اما قمر از سنان که افتاد زمین دیگر نگذاشت در برش نایی را... 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بیا ببین دلِ غمگینِ بی‌شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی‌حرم چِه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه‌زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه‌گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا ببر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌ی ما شنیده‌ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را ** چرا بُرید سرت را به رویِ دامن من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لب‌ها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شهر باید به نفس تنگی اش عادت بکند روضه ها کم شده باید که وصیت بکند روضه اکسیژن این شهر پر از بیماری ست از چه بیچاره از این معجزه غفلت بکند غفلت از عشق به این روز در آورد تو را کاش ای شهر تو را عشق هدایت بکند پرچم روضه که از سر درِ کوچه برود عوضش درد به هر خانه سرایت بکند یادمان رفت خداوند دعای ما را به گل روی حسین است، اجابت بکند *** کربلا موج خروشان عزاداران و... مشهد اما به همین وضع قناعت بکند معرفت را چه کسی غیر "طویرج" فهمید آنکه با جان و دل از دوست حمایت بکند عاشق آن است که چون میثم تمار علی زندگی اش همه را خرج ولایت بکند 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز هم دارم زبانی که ثناخوانِ علیست این ثنا گفتن خودش از لطف و احسانِ علیست من کی ام؟تا دم زنم از خاندانِ محترم خاندانی که ز نسلِ و ریشه ی جانِ علیست میل دارم تا بکوبم درگه ِ چارم ولی.. آنکسی که خطّ و ربطش، عهد و پیمانِ علیست زینتِ سجاده ها بود و امامِ ساجدین سفره ی او هم تماماً سفره ی نانِ علیست چون امیرمؤمنان خیبرگشایی کرده است شام و کوفه عاشقان مانندِ میدانِ علیست خطبه ای خواند و تمامِ کافران رسوا نمود داخلِ کاخِ ستم، تصویرِ جولانِ علیست مثلِ حیدر نعره ای زد دیگران ساکت شدند ترسِ دشمن باز هم از صوتِ غرّانِ علیست وارثِ خونِ حسین..کرببلا را زنده کرد باز هم دارم زبانی که ثناخوانِ علیست 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغِ جانت نوحه خوان و واژه ها تکثیر شد تا که بابا را به روی نعشِ اکبر دیده ای سوره ی والفجر او زیباترین تفسیر شد روی دستانِ غمش شش ماهه پرپر می زند آه! آندم کامِ خشکش بی قرارِ شیر شد ناله های جانگدازت می خراشد سینه را چشمِ تو آیینه دار شعبه شعبه تیر شد با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که می آید چرا پس این رسیدن دیر شد گو فلک آتش به باغِ آرزوهایت زده آن زمان تا حلقِ اصغر با سه شعبه سیر شد پرده ی محمل بلند و دیده ای آنجا زنی در میانِ شام و کوفه بی گنه تحقیر شد تنگ آمد راهِ جاده با حضورِ شامیان هلهله سر داده، ذی‌القربی چنین تعبیر شد می گریستی همچو باران وا مصیبت بر لبت تا که بر دستِ زنان و کودکان زنجیر شد من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد! 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در حریمت بغض هایِ آسمان پایان گرفت باد تا پیچید دور پرچمت، باران گرفت در ضریحت کلّ حاجات جهان شد مستجاب غیرممکن ها از اینجا رخصتِ امکان گرفت جرعه جرعه غصه خورد و تا ابد خیری ندید هر که غیر از دستِ تو از جای دیگر نان گرفت آرزوی کربلایت داشت و شبهای قدر سائل آمد با چه حالی بر سرش قرآن گرفت هر کسی شد گوشه-گیرِ کعبهٔ شش گوشه ات بی سر و سامان رسید از تو سر و سامان گرفت رفته بود از حال، عیسیٰ لحظهٔ اذن دخول تربتت را بو کشید و زیر ایوان جان گرفت نوح، کشتیِ نجاتت را تمنّا کرد... تا؛ بادبانِ کشتی اش را حملهٔ طوفان گرفت خضر چای روضه ات را خورد و مجنونِ تو شد پس به عشق روضه هایت عمرِ جاویدان گرفت عارفی از تربتت با اشک، معجون ساخت و دردمند آمد کمی خورد و از آن درمان گرفت! 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سجاده را پُر از غزلِ سجده‌دار کرد محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد از آسمان به ذکرِ لبش خیره می‌شدند تسبیح را ستاره‌ی دنباله‌دار کرد با اشک، در بهشتِ مناجاتِ تائبین در هر قنوت، شیرِ اجابت شکار کرد بر شانه‌های غرقِ گِلِ تربتِ حسین تا سر گذاشت، گریه‌ی بی‌اختیار کرد با لرزه‌های شانه‌ی زخمش؛ مدینه را با کربلای روزِ دهم هم‌جوار کرد آنقدر روضه‌ی عطش از چشمِ تشنه ریخت تا ابرِ دیر آمده را سوگوار کرد کشتی شکست‌خورده‌ی طوفان کربلا هر روضه‌ای که دید، به دوشش سوار کرد یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علی‌ست ابری که کارِ صاعقه‌ی ذوالفقار کرد این مردِ غرقِ درد، زمانی شراب را با خطبه‌اش به مِی‌زده‌ها زهرمار کرد در شام، باز هم درِ خیبر شکسته شد حیدر به حیدربن‌ِحسین افتخار کرد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با وجود خولی و شمر و سنان در راه شام شام من شد تهمت و زخم زبان در راه شام آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد زیر بار غصه قدم شد کمان در راه شام تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام حرمله با سنگ می کرد امتحان در راه شام گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده دختر آواره ات شد نصف جان در راه شام روی ناقه پلک های خسته ام یاری نکرد خواب بودم لطمه خوردم ناگهان در راه شام اینکه می لرزم به خود از ضعف هست از ترس نیست آخرش پیدا نشد یک لقمه نان در راه شام حرف مرهم را نزن کار از مداوایم گذشت بسکه خو کردم به درد استخوان در راه شام سایه ی خیمه نصیب شمر و خولی شد ولی آه ناموس خدا بی خانمان در راه شام رفتی و دیگر ندیدی گردش ایام را یک نفر مثل شبث شد ساربان در راه شام از تو چه پنهان شبیه ریگ صحرا ریخته مطرب و آوازه خوان و بد دهان در راه شام کاش می مردم نمیرفتم ولی بزم شراب کاش می مردم شبیه بستگان در راه شام 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وقتی که تن حسین بی سر شده بود دلشوره زینب دو برابر شده بود از خولی و شمر دیرتر می آمد افتادن و گریه کار خواهر شده بود تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش... از غصه ات آفتاب لاغر شده بود در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود در عصر دهم صحبت معجر شده بود ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر با دیدن حرمله مکدر شده بود با خاطره ی خنده ی معصوم علی چشمان رباب روز و شب تر شده بود گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر بازیچه ی دختران کافر شده بود از غربت زین العابدین این بس که در شام یزید روی منبر شده بود 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در آغوشش کشید و خوب او را بوسه باران کرد جفای مسلمین را یک مسیحی خوب جبران کرد فدای راهبی که شانه بر گیسوش زد اول سپس از ماتم او گیسوی خود را پریشان کرد سزد اینکه مشایخ شرمسار از راهبان باشند به پاس آن پذیرایی که انجیلی ز قرآن کرد چه باک ار مأذنه خاموش از بانگ عزای اوست که حکم حکمتش ناقوس ها را مرثیه خوان کرد 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم رأس برادر نداشتند بر خار، پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراجِ سوخته‌ی گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره شد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بعد از تو برادر جان! بر شام سفر کردم بر آل ابوسفیان اعلان خطر کردم دیدم سر تو بر نی، راهت بنمودم طی تو بر نی و من در پی، بر نیزه نظر کردم ای خفته به خاکستر! آتش به تو شد بستر ای خاک مرا بر سر از کوفه گذر کردم تو کلمه حق بر لب، من از غم تو در تب ای صبر دل زینب! اینگونه سفر کردم با بار غم و اندوه، چون شیرزنی نستوه بر ضد عدو چون کوه پیکار دگر کردم افتاد یزید از تخت چون کور دلی بدبخت آن مرکز فحشا را من زیر و زبر کردم شد گوشه ویرانه بیت الحزن زینب بر قاتل تو نفرین با خون جگر کردم 🔸شاعر: زنده یاد _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از رنج و محنت، کشتند ما را با هتک حرمت، کشتند ما را در ازدحامی قوم حرامی از روی فرصت کشتند مارا در آتش و دود، دروازه ای بود ساعت به ساعت، کشتند ما را هرکس که آمد سنگی به ما زد اینان به نوبت کشتند ما را سر را نبردند قدری جلوتر در چشم رعیت، کشتند ما را دُر بود و میریخت از دیده هامان بهر غنیمت کشتند ما را شد رستخیزی...آه از کنیزی ای کوه غیرت! کشتند ما را **** مداح ناگاه از خیزران گفت در بین هیئت...کشتند ما را 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini