#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست
به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی
فزونتر از همه کس، در جهان شباهت توست
از این شباهت بیحد، در اشتباه افتند
که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست...
ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا
نشانهای به سراپای سرو قامت توست
به پیکر تو مجسم، لطافت روح است
عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست
نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است
عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست...
عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان
که لطف و مرحمت بیشمار خصلت توست
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_چایچیان (حسان)
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
دل حرم می شود سحرگاهی
که شود صحن دیده تر گاهی
قطره ی آب در مرور زمان
می کند در حجر اثر گاهی
دل من سخت تر ز سنگ که نیست
امتحان کن بر این جگر گاهی
ای خریدار بر رضای خدا
جنس پس مانده را بخر گاهی
یعنی آن قدر بی بها هستم
نیستم لایقِ نظر گاهی
بین سجاده دیده بر راهم
نیمه شب می شود خبر گاهی
بنده ای را که دست و پا گیر است
همرهت تا خدا ببر گاهی
قتلگاهی به پا کنی با ناز
گر ازین جا کنی گذر گاهی
پسری که کریم زاده بود
می کند جلوه ی پدر گاهی
تاج اصحاب یا علی اکبر
یابن ارباب یا علی اکبر
تو مطهر شدی ز هر چه بدی
تا بگوئی ز نسل لم یلدی
صد و ده بار هو کشم ز جگر
که تو با کعبه زاده هم عددی
همه دلگرمی ام محبت توست
یابن لیلا «علیک معتمدی»
گر تو شاگرد مجتبی هستی
دست خالی نمی رود احدی
ناز تو فاطمی تر از همه است
راه دل بردن از علی بلدی
نوه ی ارشد دو دریایی
موجی از عشق گاه جذر و مدی
جای مادر بزرگ تو خالی
زود پر زد به وادی ابدی
تو ز هر پنج تن نشان داری
تو حدیث کسای مستندی
جز برای دل ابوفاضل
پرده از روی خویش پس نزدی
تا خدا پرده از رخ تو کشید
چشم عباس مرتضی را دید
تا که بابا تو را صدا می کرد
محشری در حرم به پا می کرد
با نگاهی به قد و بالایت
یاد پیغمبر خدا می کرد
تو که هستی که پیر میخانه
با مناجات تو صفا می کرد
ای دل آرام خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا می کرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا می کرد
هر کسی داشت نذر پیغمبر
به در خانه ات ادا می کرد
دور از چشم شور مردم شهر
از رخ تو نقاب وا می کرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدری پیر را دوا می کرد
گوشه ای می نشست و با زینب
نظری سوی مجتبی می کرد
بعد می گفت این پسر غوغاست
چقدر شکل مادرم زهراست
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیای مرده دم داری
گشته شش گوشه این حرم یعنی
تو جداگانه یک حرم داری
تو ز پایین پا ولایت بر
کرسی و نون و والقلم داری
ما به نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهیِ بر عجم داری
تو که باب الحوائجی بی شک
بس که آقایی و کرم داری
یک قدم تو عقب تر از عباس
بر سر دوش خود علم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر بر دل کفار
زره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوه ی حق حیدر کرار
هم چو شیری بزن به قلب سپاه
تا بریزی به هم یمین و یسار
ضجه ی کوفه را در آوردی
ای ابر مرد عرصه ی پیکار
هر طرف تاب می دهی تیغت
پشته سازی ز کشته ی بسیار
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
لب نهادی بر آن لبان خشک
گفتی آهسته این سخن با یار
کی محاسن سپید در بندم
دست خود از محاسنت بردار
تا که دل کنده از تو بابا شد
بال های شهادتت وا شد
ناگه از دشت یک صدا آمد
ناله ی ای پدر بیا آمد
پدر آمد ولی چه آمدنی
چه کسی گفته روی پا آمد
پیرمردی کنار نعش جوان
با سر زانو از قفا آمد
روضه ات گشته شرح موت حسین
وسط هلهله نوا آمد
آن چنان نعره زد علی ولدی
ناله اش بین که تا کجا آمد
دست خود را گرفته روی سر
زینب از سوی خیمه ها آمد
شد حسین زنده با دم زینب
پای معجر میان تا آمد
با تن ریخته به هم چه کند
نوبت یاری عبا آمد
شب جمعه است بس کن ای شاعر
چون که مادر به کربلا آمد
هر شب جمعه کربلا غوغاست
فاطمه روضه خوان کرب و بلاست
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم...
که گرفتار دلبری عربیم
این که هم احمد است هم علی است
علی بن الحسین اَوَّلی است
بیخیال غم و مصیبت و درد
ام لیلا مسیح را آورد
همه مستش شدند فَردافرد!
پدر از دیدنش چه کیفی کرد...
تا حسین است اسم اعظم علی ست
پدرش هم علی پسر هم علی ست
مثل پروردگارخود اکبر
مثل اجداد خویش پیغمبر
مثل بابابزرگ خود حیدر
مثل زهراست خیر او کوثر
احمد و حیدر و حسن شده است
حاصل جمع پنج تن شده است
آنچه دارد تمامی اش نوراست
آنچه را خواسته ست مقدور است
آنچه میلش کشیده انگوراست
باعلی جمع کربلا جور است
اهل عالم! بهشت ازین باب است
قبله پایین پای ارباب است
درد دادیم و دارو اورده
باخودش دام گیسو آورده
هرزمان خم به ابرو آورده
دشمنان را به زانو آورده
وقت پیکار عزم او جزم است
علی اکبر معلم رزم است
برکتی را که بوی نان دارد
حکمتی را که امتحان دارد
کعبه ای را که حق مکان دارد
همه را اکبر جوان دارد
اینکه ایینه جمال خداست
شرف الشمس سیدالشهداست
وسعتش انتها ندارد که
بی علی دل بها ندارد که
جنت حق صفا ندارد که
شاه پایین پا ندارد که
السلام علیک یا دلبر
با ابی انت یا علی اکبر
درغم روضه امتداد تویی
کاف وها یا وعین وصاد تویی
آنکه بی درد جان نداد تویی
انکه خورده لگد زیاد تویی
لحظه ی احتضار جان تو شد
پدرت تشنه ی اذان توشد
چه حیاتی است جاری ازدهنت
چه مماتی است دست وپا زدنت
چه رواقی است وسعت بدنت
چه عبایی است خرج آمدنت
این جوانان تورا که میبردند
توزمین ریختی زمین خوردند
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
قد قامت الصلاة ، نماز آفریده شد
امشب دوباره روی خداوند دیده شد
مژده ، که نور آمده پابوسِ قبله اش
شوق از نگاهِ ماه ترین ها چکیده شد
تا که قرار شد بشود سروِ نشأتین
طوبی به عشق اکبرِ لیلا کشیده شد
یک دل ، نه صد دل از همه عالم ربوده است
تا عاشقی کند به ملک ، دل دمیده شد
نامش علی ست کنیهٔ او هم قیامت است
آیاتِ حشر از لبِ قرآن شنیده شد
هر کس گرفت بوسه از او گفت ، عارفان
قبل از بهشت ، مزهٔ کوثر چشیده شد
دریا گرفت ماهِ خودش را به روی دست
در بین چشمهای عمو هم ، پدیده شد
بابا از اولین دمِ مولودِ این پسر
هر بار خواست بوسه بگیرد خمیده شد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب
سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب
به مدحت کاری از دست غزل که برنمیآید
چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب
تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده
که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجدهای واجب
ملائک در دلِ هفتآسمان تنها تو را دیدند
فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟
گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی
کسی ناقوس نشنیده؛ اذان میگفته هر راهب
هنر زیباتر است آنگاه که خرج علی گردد
بخوان مداح؛ بسماله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب
الا ای جارچیها طبل بردارید که آمد
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح
به روی ماه تو ماندهست خیره تا دم مغرب
تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو
که از امروز میلرزد به خود هر ظالمِ غاصب
میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی
کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب
تو برمیگردی ای شیرِ جوانان بنیهاشم
تو رجعت میکنی با آن امام حاضرِ غائب
🔸شاعر:
#حمید_رمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
آورده کسی روزیِ سالانهی ما را
کرده متبرک لبِ پیمانهی ما را
تا اینکه نگیریم، شراب از کس و ناکس
بردهست به میخانهی خود خانهی ما را
دستی پَرِ پرواز عطا کرده؛ که آن دست
هر روز، رساندهست به ما دانهی ما را
از گرد و غبارِ حرم آورده؛ که با آن
آباد کند خانهی ویرانهی ما را
ما موی پریشان شده از بادِ بلاییم
دادند به سرپنجهی او شانهی ما را
او کیست، به جز رونقِ کاشانهی ارباب
پیغمبرِ حیدر شدهی خانهی ارباب
یلدا شده تکثیر، در آیینهی مویش
ماه آمده تعظیم کند محضر رویش
هوهوی بهشت است، نسیمی که وزیده
از های نفسهای علی آمده بویش
قدقامت سرو آمده از شاخهی طوبی
ارثیّه رسیدهست به او قدّ عمویش
گفتند به ما: موسم حج است بیایید
رفتیم به قربانش، با هروله سویش
رودی شده و ریخته در آیهی دریا
هر قطره که نازل شده از آب وضویش
خورده گره اوقات عبادت به اذانش
خورشید، کند عرض ارادت به اذانش
از مأذنهی میکدهها نور بریزید
در شعرِ اذان، اشهدی از شور بریزید
ما را سرِ راهِ قدمش کاش نبینید
از خاکِ سلیمان به سر مور بریزید
اصلا نگذارید که لب تر کند اکبر
در مسجدِشان باغی از انگور بریزید
ما ماهی اشکیم به دریای غم او
ای کاش، که روی سرمان تور بریزید
عید آمده؛ پس خانهی دل را بتکانید
غیر از علیاکبر همه را دور بریزید
مجنون شدنِ ما؛ همه زیر سر لیلاست
«دل» خانهی موقوفهی پیغمبر لیلاست
جبریل بیا! آمده پیغمبرِ دیگر
نازل شده از سوی خدا کوثر دیگر
تصویر خودش قاب شده بین نگاهش
حیدر شده آیینهی یک حیدر دیگر
سرچشمهی چشمان نجیبش شده کوثر
زهرا متولد شده از منظر دیگر
گفتند، در اوصاف جمالش صد و ده جلد
در مدح کمالش صد و ده دفتر دیگر
تا صاحب یک گوشهی ششگوشه عیان شد
وا شد به گدایانِ حرم یک در دیگر
خاکیم، در افلاکِ حریمِ سرِ ارباب
پایینِ قدمهای علیاکبرِ ارباب
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
دل از ما بُرد و او را حضرتِ دلبر تصوّر کن
جهان را اینچنین با جذبه ای دیگر تصوّر کن
صدایش زد علی، تا چشم دشمن کورتر باشد
دلِ اربابمان را خانه حیدر تصوّر کن
وجودِ این پدر-فرزند ممسوس خدا بوده ست
دو روحِ پاک را در یک تن و پیکر تصوّر کن
سرِ شهزاده ما را به «تاجِ زر» نیازی نیست
به جای خاک؛ زیر هر دو پایش «زر» تصوّر کن
چه مجنونانه میزد شانه موهای جوانش را
از این تصویر، لیلا بودنِ مادر تصوّر کن
تداعی شد علی تا با غضب شمشیر را برداشت
عبایش را به دوش انداخت، پیغمبر تصوّر کن
برادر زاده شیرین است! پس با شوق بی پایان
کنار عمه جان زینب، علی اکبر تصوّر کن
برای آخرین دیدار سمتِ خیمه راهی شد
همیشه روضه ها را اول از آخر تصوّر کن
فرود آمد به روی پیکرش بارانی از نیزه
گُلی را زیر پا افتاده و پرپر تصوّر کن
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
سلام! صبح تجلی خاندان حسین!
سلام! روشنی چشم مهربان حسین!
بدون نور تو خورشید محتضر شده است
پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین
برای اینکه تجلی کنی به نام شهید
چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین
تو از حسینی و سوی حسین بازآیی
که بازگشت تو باشد به آستان حسین
بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ
بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین
تو را بریده بریده صدا زده پدرت
چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین
کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک
کنار تو به زمین خورده زانوان حسین
در این عبا جگر پاره پاره حسن است
که روی هم همگی میشوند جان حسین
اجازهای بده تا بر حسین سجده بریم
که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
علی سیرت، حسن طینت، محمد خو،
علی اکبر
که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر
حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست
شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر
دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد
چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر
و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش
که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر
برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست
که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر
شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان
تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر
جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند
که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر
🔸شاعر:
#مهدی_کبیری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini
بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را
مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا
الله اكبر! بر سراپاى وجودش
يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا
🔸شاعر:
#اصغر_چرمی
بر قامت دلربای دلبر صلوات
بر نور جمال علی اکبر صلوات
او بود خلاصه علی و احمد
بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#علی_اکبر_علیه_السلام
این خانواده ای که مرا صید کرده اند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میانِ کوچهٔ ما راه میرود
یک شهر در زیارتِ پیغمبرند وبس
#علی_اکبر_لطیفیان
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم...
که گرفتار دلبری عربیم
این که هم احمد است هم علی است
علی بن الحسین اَوَّلی است
بیخیال غم و مصیبت و درد
ام لیلا مسیح را آورد
همه مستش شدند فَردافرد!
پدر از دیدنش چه کیفی کرد...
تا حسین است اسم اعظم علی ست
پدرش هم علی پسر هم علی ست
مثل پروردگارخود اکبر
مثل اجداد خویش پیغمبر
مثل بابابزرگ خود حیدر
مثل زهراست خیر او کوثر
احمد و حیدر و حسن شده است
حاصل جمع پنج تن شده است
آنچه دارد تمامی اش نوراست
آنچه را خواسته ست مقدور است
آنچه میلش کشیده انگوراست
باعلی جمع کربلا جور است
اهل عالم! بهشت ازین باب است
قبله پایین پای ارباب است
درد دادیم و دارو اورده
باخودش دام گیسو آورده
هرزمان خم به ابرو آورده
دشمنان را به زانو آورده
وقت پیکار عزم او جزم است
علی اکبر معلم رزم است
برکتی را که بوی نان دارد
حکمتی را که امتحان دارد
کعبه ای را که حق مکان دارد
همه را اکبر جوان دارد
اینکه ایینه جمال خداست
شرف الشمس سیدالشهداست
وسعتش انتها ندارد که
بی علی دل بها ندارد که
جنت حق صفا ندارد که
شاه پایین پا ندارد که
السلام علیک یا دلبر
با ابی انت یا علی اکبر
درغم روضه امتداد تویی
کاف وها یا وعین وصاد تویی
آنکه بی درد جان نداد تویی
انکه خورده لگد زیاد تویی
لحظه ی احتضار جان تو شد
پدرت تشنه ی اذان توشد
چه حیاتی است جاری ازدهنت
چه مماتی است دست وپا زدنت
چه رواقی است وسعت بدنت
چه عبایی است خرج آمدنت
این جوانان تورا که میبردند
توزمین ریختی زمین خوردند
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
افتاد مسیرم به در خانه ات امشب
تا اینکه رسد لطف کریمانه ات امشب
بد مست شدم از تب پیمانه ات امشب
آری..شده ام یک سره دیوانه ات امشب
-
تا اینکه مسیرم به در خانه ات افتاد
شد خانه ام آباد..علی…خانه ات آباد
-
ای نور رخت شمس جهان تاب..علی جان
چشمان تو سر منشا مهتاب…علی جان
شد محو تماشای تو ارباب…علی جان
آواره ی لب های تو شد آب…علی جان
-
محصول غم عشق تو شد خون جگری ها
از رایحه ات مست تمام سحری ها
-
شیرینیِ لب های تو چون قند..مکرر
پیغمبر این خانه تویی بعد پیمبر
مصداق اباالفضلی و آئینه ی حیدر
جبریل به پا بوسی تو آمده با سر
-
ما چشم فقط جانب منشور تو داریم
دردیم..چه غم؟نور علی نور تو داریم
-
مجنون شده دیوانه ی تو..خواب ندارد
یک لحظه هم از عشق شما تاب ندارد
این جذبه ی زیبای تو مهتاب ندارد
مانند تو در خانه اش ارباب ندارد
-
ای نور ازل خلقا و خلقا به که رفتی؟
ای مدح تو با دوست و دشمن به که رفتی؟
-
سر تا به قدم نیز نشانیِ علی تو
در معرکه ها دست پرانی علی تو
در واقع همان قلعه تکانی علی تو
گفتند و نوشتند جوانی علی تو
-
ای سرو بلند حرم یار…دمت گرم
شاگرد اباالفضل علمدار…دمت گرم
-
رفتی و حرم ریخت بهم پشت سر تو
ای وای ز حال پدر خون جگر تو
دیدند همه روی زمین بال و پر تو
از خیمه ی جراحه رسیده خبر تو
-
این دشت شده پر ز تنت…آه..علی جان
پخش است عزیزم..بدنت..آه…علی جان
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
بلند مرتبه بود و بلند بالا بود
امامزاده ی آقا چقدر آقا بود
کدام واژه تواناست وصف دریا را
که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود
پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو
که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود
همیشه بر سر دیدار او جدل می شد
برای دیدن رویش همیشه غوغا بود
علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم
برای دیدن او در صف تماشا بود
علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم
به عشق نوکریش خسته از زلیخا بود
برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر
قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود
برای گفتن أن علی ولی الله
بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود
عصای دست حسین است این پسر اما
شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود
کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟
که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود
حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر
حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
با تو فقیرهایِ غنی میشویم علی
مجذوب خاتمی یمنی میشویم علی
ما را نکرد مست ، شراب کسی فقط...
...مستِ فَمَنْ یَمُتْ یَرَنِی میشویم علی
قربان کُنیهای که به نامِ حسن زدند
یعنی فقط ابالحسنی میشویم علی
از خاکِ تو سرشته شدیم و به این حساب...
با هم برادرانِ تنی میشویم علی
تو از شرابِ حضرتِ حق خوردهای و ما
بد مستِ بادهای دهنی میشویم علی
وقتی که اکبراست امیرِ سپاه تو
روزِ ظهور آمدنی میشویم علی
آنکه علیاست معجزهی ابتدای او
اللهاکبر است فقط انتهایِ او
حیران توست چشم محمد شناسها
ای فاطمه نگاه ، خداوند یاسها
از آتشی که هست به بامت رسیدهاند
از شهرهایِ دور همهی آس و پاسها
جز تو حسین هیچکسی را ندیده است
یعنی نمیرسند به گَردت قیاسها
ای رفته بر جمالِ حسن ، کوچه را مبند
پَرت است دائما به تو هرجا حواسها
هربار پیشِ عمهی خود مدتی بمان
قدری نگاه کن به همین التماسها
تو مرتضایِ دومی و تیغ اگر کشی
پیشِ تو میدوند همه عمر و عاصها
ما عاشقیم قسمتِ ما بی ارادگی است
پس با حسین نسبت ما خانوادگی است*
لیلا نشسته است اگر در مقابلت
مجنون دویده است به دنبالِ محملت
لازم نبود اینهمه لشگر کشی کنی
گیسو نریخته دلِ باباست منزلت
دریا مُرکب است و درختان قلم ولی
تنها شمردهاند نَمی از خصائلت
عباس رفته مِجمرِ اسفند آورَد
از بسکه ریخته همه جا از فضائلت
آدم بهانه بود اگر سجده کردهاند
جبریل دیده بود کمی از شمایلت
امالبنین به بازوی تو وانیکاد بست
وقتی که ذوالفقارِ علی شد حمایلت
ای دومین علی هنرت را نشان بده
بر آلِ فاطمه جگرت را نشان بده
میدان محاطِ صولتِ پروردگاریات
دشتِ نبرد نعرهزن از تیغداریات
آنکه به سر نداشت هوایِ علی گُریخت
جانم فدایِ سر زدن و سر شماریات
کس را ندیدهایم از این خیلِ صد سپاه
در گردنش نمانده خط یادگاریات
عباس با حسین و خدا خیره گشتهاند
باد است و یال و منظرهی تکسواریات
سُم میزند به سنگ ، زمین داغ میشود
عقاب شیهه میکشد اسب شکاریات
پیچیده مدحِ رزم تو در کاخِ شام ، پس
تا شام رفتهاست سپاهِ فراریات*
یک خیمه است منتظرت بی خبر مرو
میدان که میروی کمی آرامتر برو
آبی نداشت ، روی زبانت زبان گذاشت
رفتی و دست بر جگرش ناگهان گذاشت
زانو نمیکشید بیاید کنار تو
از خیرِ جان گذشت و قدم نیمهجان گذاشت
تیغی نمیگذاشت که بابا بخوانیاش
سر خم نمود گوش به روی دهان گذاشت
هرکس که تیغ داشت به دورِ تو حلقه زد
هرکس که تیر داشت میانِ کمان گذاشت
هرکس که دور بود خودش را به تو رساند
هرکس رسید نیزهی خود را نشان گذاشت
جایی نماند تا که گذارند زخمّ نو
قومی رسید زخم روی استخوان گذاشت
ای داغِ مانده بر دلِ بابا بلند شو
یا لااقل به خاطرّ لیلا بلند شو.....
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
انگار علی بود که در معرکه آمد
انگار رسول است به تایید مؤکد
چون منطقاً و خُلقاً و خلقاً نبوی بود
حق است که نازل بشود وحي ، مجدد
از شدت کثرت به نبی بود که حق داشت
جبریل شود در عمل خویش مردد
نیروی علی ریخته در نیروی اکبر
آن حرف که تکرار شود هست مشدد
از شیوه ی جنگیدن او بس که بیان ها
افتاده به اما اگر و باید و شايد
شاید که به وصفش دو سه تا آیه نیاز است
شاید که نه ، حتماً ، که نه اصلا که نه باید
یک سوره مجزا بشود نازل و بعدش
تفسیر شود در صد و ده صفحه مجلّد
در وقت اذان روی عليّ ولی الله
تحریر صدایش شده در حنجره ممتد
این هوهوی برخاسته از مأذنه شهر
تسبیح نسیم است در آن موی مجعد
بر شانه خود سلسله انداخته یا زلف
شد سلسله دار نبوی را یل ارشد
زد قید امیری جهان را پس از آن که
هر کس به غلامی درش گشت مقيد
ما را بنویسید مرید علی اکبر
چون شعر "مؤیِّد" که به ذات است مؤیَّد
حکم است که در معرکه گردانی تیغش
بر خاک بیافتد سر گردن کش مرتد
با هيبت او صلّ علی حیدر کرار
با جلوه ي او صلّ علی آل محمد
🔸شاعر:
#علی_کاوند
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده
و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده
برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده
گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده
و بعد از لولو و مرجان خدا یک گوهر آورده
همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را
به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را
محبت را سیادت را رسول مهربانی را
علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را
که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده
زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد
دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد
نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد
حواس عرش محو دست های ام لیلا شد
همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده
علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد
که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد
وقار از راه رفتن های او تاثیر میگیرد
اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد
که اسلام از لبان او اذانی دیگر. آورده
پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه
برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه
زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه
از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه
ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده
🔸شاعر:
#احمد_حیدری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
سر کویت اگر قرار من است
خنده های تو نوبهار من است
به جنون آمده قلم امشب
کلمه..واژه در حصار من است
دست های دلم پر از خالیست
عشق تو بین کوله بار است
پی تو در به در به هر سویم
آری این نیز روزگار من است
زنده ام بی تو...خاک بر سرمن
دفتر شعر سوگوار من است
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
حال و روز دلم زمستان است
ابر چشمم همیشه باران است
رو سیاهم ولی مرا دریاب
به خدا نوکرت پشیمان است
به مسیح دم تو محتاجم
چاره کن حال من پریشان است
نیمی از قصه نیمه ی رمضان
نیمه ی بعد نیمه شعبان است
دائما روز وشب خودت آقا
بر لبت ذکر یا حسن جان است
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
سایه ات هست بر سرم آقا
مثل تو نیست در کرم آقا
گر بمیرم به غیر خانه ی تو
عرض حاجت نمی برم آقا
از تو فرمان و از همه عالم
چشم آقا..نوکرم آقا
بوده مهر تو از همان اول
در رگ و شیر مادرم آقا
میرسد روز خنده ی زهرا
ای پناه همه حرم آقا
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
تو حسينى و يا كه تكرارش
جلوه اى از نگاه خَمّارش
بين سجاده ات دعايم كن
بيش از اينها شوم گرفتارش
دستِ من نيست بى قرارىِ من
چه كنم؟دلبرى شده كارش
تو خودت مستِ ساقى اش هستى
اى فداى تو و علمدارش
ماهمه گیر لطف اربابیم
همه درگیر لطف بسیارش
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
از فراقت عجيب مى سوزم
وقت اَمّّن يُجيب مى سوزم
آتش از تو وجود دل با من
امر كن عنقريب مى سوزم
حرف آتش شده،به جان خودت
ياد شيب الخضيب مى سوزم
تا زمانی که جان به تن دارم
از غم بوى سيب مى سوزم
خواب دیدم که در رکاب شما
من شبیه حبیب می سوزم
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش
قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش
قسم به خاک..، به آن کوههای بی جنبش
قسم به شعلهی خورشید، وقت هر تابش
دلیل خلقت ربّانی جهان آمد
بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد
زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت
قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت
نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت
دمی که پرده گرفتی ز چهرهات..، شب رفت
به یُمن طَلعَت رویِ تو میکنم خیرات
به آخرین سحرِ آلِ صُبحدم صلوات
نسیم، عطر تو را هر کجاست، میجوید
تو آن گُلی که زمانِ بهار میروید
خوشا مشامِ تَری که «وصال» میبوید
به قول خواجهی شیرازمان که میگوید:
«به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد
به یارِ یکجهتِ حقگزارِ ما نرسد»
چه یوسفیست که هجرش کشیدنی باشد!
غم فراق ظهورت چشیدنی باشد
چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد
علی علیِ لب تو شنیدنی باشد
به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، میچسبد
نجف کنار تو زائر شویم میچسبد
نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی
برای قبلهی توحیدیان نماز، تویی
دری که سمت خداوند گشته باز، تویی
قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی
به کعبه تکیه بده صبح روز سروریات
سرم فدای دم ذوالفقار حیدریات
تمام میشود این هجر ناتمام آقا
به احترام تو دنیا کند قیام آقا
فقیر سفرهی تو میشوم مدام آقا
کریم زادهی نسل حسن، سلام؛ آقا
شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است
کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است
کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست
نگاه آبیِ تو بی کرانهی دریاست
فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست
محبت تو شبیه محبت زهراست
شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو
چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو
صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم
تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم
ای آخرین جریانِ چهارده معصوم
عزیزِ فاطمهجانِ چهارده معصوم
تویی که منتقم خون فاطمه هستی
به داستان خداوند، خاتمه هستی
برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد
مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد
خلیل با مدد تو بلای بتها شد
ولایت تو عصایی به دست موسی شد
شروع نقطهی توحید هر قیام، تویی
رسولهای اولوالعزم را امام تویی
به شعله میکشدم آن غم شبافروزم
شبیه شمع، سحرهای هجر میسوزم
هنوز چشم به فصل وصال میدوزم
تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم
نوید آمدن تو پیام امّید است
برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است
برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش
میان لشکر عشقات، شهید بودم کاش
منم همان که به یارش رسید بودم کاش
شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش
چقدر دل به هوسها سپرد نوکر تو
به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو
برای دفع بلا هر زمان که لازم هست
به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست
هنوز سینهی سنگین من مقاوم هست
میان شاهرگم خون حاج قاسم هست
اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست
به روی شانهی ما بیرق خدا بالاست
چه سالها که بدون تو بی بهار گذشت
چه هفتهها که به ما در فراق یار گذشت
چه روزها که به این عاشق تو زار گذشت
تمام جمعهی عمرم در انتظار گذشت
بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم
به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم
برای بُردَن نام خوشات دهان برسان
لبی بساز برایم سپس زبان برسان
به دست سینهزنِ من کمی توان برسان
مرا به کرببلای «حسین جان» برسان
تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال
غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال
شنیدهایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال...
همان دمی که ز گریه تو میروی از حال؛
بهم زند اثر نالهی تو هیئت را
حسین میکِشی و میکُشی جماعت را
رسید نیمهی شعبان..، دلم پُر آشوب است
نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است
چقدر گریه به پای فراق مطلوب است
مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است
میان مسجد تو روضه ای به پا بکنیم
برای مشک علمدار، گریهها بکنیم
خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد
وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد
امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد
بلندمرتبه سقّا ز صدر زین افتاد
کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است
کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش
همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش
همان که چشمه میجوشد به اذن برق چشمانش
همان که موج می آید به رقص از حکم طوفانش
همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی
به بالا میبرد از سفره ی پر فیض احسانش
غلام حلقه در گوشم به درگاه همان شاهی
که بهجت ها چو موری خوانده اند او را سلیمانش
سلیمان میبرد حسرت مگر روزی رسد یک دم
در آن چادر که جا دارد شود با فخر دربانش
تفاخر میکنم بر آسمان با این غلامی چون
سلاطین رشک میورزند بر جاه غلامانش
فضای روز روشن میشود از روی رخشانش
به زلف تیره اش شب میشود هر شام حیرانش
ز حسن جلوه اش این بس که مه مانده است حیرانش
چه گویم از کمالاتش که خورشید است سوزانش
سمن سوسن شقایق یاس نرگس نسترن هر گل
گرفت از باد عطر و باد از طرف گلستانش
نمیدانم که عنبر یا که مشک و یا گلاب است این
ولی دانم همه ذرات گردیدند خواهانش
غریب و سائلانه پر گرفتم تا سر کویش
خرید و مهربانانه نشاندم بر سر خوانش
نمک گیر عطایش گشتم و غافل که یک عمری
شکستم حرمت هم نان او را هم نمکدانش
رسیدم تا به جایی که به پاس مهر او باید
هزاران جان ناقابل کنم یکجا به قربانش
گرفتم در کف خود دل که میگوید تپش هایش
خداوندا رسان بر من هزاران تیر مژگانش
فقط تنها همین که سایه دارد بر سر دنیا
اگر عالم فدا گردد نشاید کرد جبرانش
چنان خورشید میتابد به ذره ذره ی عالم
وَ میگردد به گِردش آسمان با کل کیهانش
اگر با جوهر دریا نویسم از مقاماتش
نه تفسیرش توان کردن نشاید بود امکانش
هزاران دفتر و دیوان نوشتند از ازل شاید
بگویند این همه شاعر یکی از جمع عنوانش
نمیدانم چه خواهد کرد با دل جلوه ی رویش
کسی که کرده مجنون عالمی را روی پنهانش
هزاران نسخه دارد زخم دل اما یقین دارم
به غیر از او ندارد کس توان از بهر درمانش
نشسته کنجی و دست دعا دارد برای ما
جهان هم این دعا دارد رسد این هجر پایانش
الا ای منتقم ای وارث تیغ دو دم ،آقا
قسم بر اضطرار زینب و حال پریشانش
بیا و انتقام سینه ی مجروح را بستان
که تا جان در بدن داریم ما ، هستیم گریانش
بیا تفسیر کن آیات قرآنی که از نیزه
به گوش آمد ولی خواندند دونان نامسلمانش
خدایا کن مهیا تا که زهرا مادرش گیرد
به دست ساقی بی دست خون از پای چشمانش
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
گوش کن گوش که بانگ جرسی می آید
گفت هاتف که ترا همنفسی می آید
از عنایات خدا دادرسی می آید
جام برگیر به کف باده بسی می آید
"مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید"
آمد از عرش خدا مژده که ای بنده خموش
عرش و فرش و ملک و جن و بشر جمله بگوش
میرسد با طبقی نور ز ره باده فروش
ز شعف اهل جنان یکسره در جوش و خروش
"از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید"
نه من از سلسله ی غیر جدا گشتم و بس
که هر آنکس زده در وادی طور تو نفس
شد هواییِ وصال تو و شد غرق هوس
این چه سرّیست که مجنون تو باشد همه کس
"ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی می آید"
با تو الحق که سرم گرم به بازاری نیست
خادم کوی توام جز تو مرا یاری نیست
صید دام تو شدم اینکه گرفتاری نیست
سرور عالمی و جز تو که سرداری نیست
"هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس آنجا به طریق هوسی می آید"
خبرت هست که در دل ز تو صد فتنه بپاست
ای که تیغ دو دَمَت منتقم کرببلاست
هر که در بند تو شد بنده ی آزاد خداست
خاک کوی تو شدن حضرت معشوق رواست
"کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی می آید"
همه شب مست توام مست میِ ناب کرم
همه شب خواب تو دیدم همه شب خواب کرم
کیست چون من که شود تشنه و بی تاب کرم
بِچِکان در دهنم قطره ای از آب کرم
"جرعه ای ده که به میخانه ی ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می آید"
از غم هجر به هر دیده ی بیدار نم است
جان اگر بر سرِ راه تو سپاریم کم است
خاک راه تو به درگاه خدا محترم است
یا لثارات به لب داری و تیغت دودَم است
"دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بر آن خوش که هنوزش نفسی می آید"
آمده بلبل خوش لهجه ی زهرا به چمن
که کند جلوه گری باز به صحرا و دمن
جلوه اش رونق بستان و لبش مشک ختن
سیرت پاک علی دارد و سیمای حسن
"خبر بلبل این باغ بپرسید که من
ناله ای میشنوم کز قفسی می آید"
اینکه طاووس جنان خوانده شد و فخر زمان
کفو او نیست کسی هم به عیان هم به نهان
چشم نرگس به جمالش شده روشن...ای جان
نیست دیگر پس از این شیعه ی حیدر نگران
"یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید"
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم ؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم ؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم ؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند ؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود ؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود ؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود ؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود ؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم ؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت ؟!
چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟!
کجای عملهایمان گیر دارد ؟!
جوابِ چراهایمان هم سوال است
مگر آرزوی وصالش محال است ؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز !
نگو دیدنش در خیال است، هرگز !
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد میآید
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
الا ای بهاری ترین استعاره
الا موسم غنچه های بهاره
نگاه تو کشف و شهود غزل هاست
صدای تو زیباترین گوشواره
می آیی که تنها نمانیم در راه
که تنهای تنها تویی راه چاره
می آیی پس از سرفههای درختان
مزین کنی برکه را با ستاره
می آیی که جاری کنی رود ها را
در این خشک سالی فقط با اشاره
و تقوا لباس جهان میشود پس
میافتد لباس ریا از قواره
می آیی بگیری غم مادری را
که تا شد قدش زیر بار اجاره
تو باشی که نومید و حیران نماند
کسی بین دهلیزهای اداره
و سیر از گرسنه خبر دارد آن روز
خبر می شود از پیاده ، سواره
به دلداری مادران فلسطین
به آرامش کودکان هزاره
می آیی پس از جنگ و طاعون و وحشت
بنا می کنی شهر ها را دوباره
تو تعبیر رویای شیرین وصلی
بیا بهترین معنی استخاره
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
@shere_aeini
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم
به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم
مدام در طلب باده و سبو بودیم
تمام مستی شب را به جستجو بودیم
ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد
کسی می آید و فردا شروع خواهد شد
شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد
ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد
سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد
بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد
((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند))
امین وحی خدا با خودش خبر آورد
خبر برای وصی پیامبر آورد
که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد
عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد
جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر
ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر
زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد
و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد
و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد
و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد
بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد
که حق می آید و باطل به چاه می افتد
ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است
گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است
ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است
تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است
دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم
به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
==========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini