eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini بوی شراب ناب از پیمانه می‌آید وقتی به آغوش عمو دردانه می‌آید زهرا به استقبال زهرا می‌رود امشب ام ابی‌ها دست بابا می‌رود امشب چشم رقیه تا که به ارباب می‌افتد انگار عکس ماه بین آب می‌افتد خورشید در آغوش ماه ایل می‌چرخد دور و بر گهواره اش جبریل می‌چرخد شهزاده‌ای از تیره‌ی شاه آمده مردم هم بازی عباس از راه آمده مردم قنداقه تا در دست اکبر می‌رود، انگار زهرا در آغوش پیمبر میرود هربار احساس خود را همزمان با عمه جان می‌گفت: وقتی که در گوشش علی اکبر اذان می‌گفت: زینب به استهلال قرص ماه می‌آید یعنی دوباره فاطمه از راه می‌آید با خنده هایش دلبری می‌کرد از عمه در خواست‌های بهتری می‌کرد از عمه مهتاب را امشب درون خانه آورده است یعنی برای گریه هایش شانه آورده است ‌ می‌گفت: عمه غصه بی مادری کافیست حالا که من هستم غم بی یاوری کافیست تنها رفیق درد و آهت می‌شوم عمه در اوج تنهایی پناهت می‌شوم عمه پس روی من عمه حساب ویژه‌ای وا کن بنشین و فکری بابت غم‌های بابا کن اصلا بیا و فکر بعد از کربلا باشیم فکر پس از آتش زدن بر خیمه‌ها باشیم تو بچه‌ها را جمع که باقی غم با من تو معجرت را حفظ کن حفظ علم با من تو خطبه هایت را بخوان بی دغدغه عمه پای اصول خود بمان بی دغدغه عمه هر طور که شد پا به پایت راه می‌آیم با تاول پا‌های خسته راه می‌آیم پس قول خواهم داد دردسر نخواهم شد پیگیر آن رخداد تشت زر نخواهم شد غصه نخور که مرد شامی بد نگاهم کرد اصلا خودم فکری به حال زجر خواهم کرد حالا که می‌بینم از این بدتر نخواهم گشت پس احتمالا از خرابه بر نخواهم گشت 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini یا عاقبت از سینه جانم در می آید یا اینکه بابای من از این در می آید این گریه ها از درد نه از اشک شوق است امشب پدر مهمانی دختر می آید شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن از دست من تنها همین ها بر می آید خاکستری یا گلی گلی عمه کدامش از این دو پیراهن به من بهتر می آید خون لبم بند آمده خوب است اما خون سرم از زیر این معجر می آید من گیسویم را دور دستم حلقه کردم چون که به دست دختر انگشتر می آید پیراهنم که سوخت قبلا پس چرا باز دارد دوباره بوی خاکستر می آید حتی صدای پای بابا فرق کرده است حس می کنم مهمان من با سر می آید 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini     گدای گاهوارش ماه و خورشیدند باهم که در یک ماه مثل ماه تابیدند باهم و تا شیرین شود کام خلائق پس ملائک رطب از نخل‌های شهر می‌چیدند باهم حسین از یک طرف شاد و رضا از یک طرف پس سراسر نور شد وقتی که خندیدند باهم دل و دلبر شدند و باده و ساغر به یک شب که از دامان کوثر شیر نوشیدند باهم چه اعجازی که در ماه رجب شب اما تلاقی دوتا خورشید را دیدند باهم یکی بر گاهوارش دیگری دور ضریحش گرفتاران دخیل گریه پیچیدند باهم یکی باب الجوائج دیگری باب المراد است گناه خلق را وقتی که بخشیدند باهم 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد جنان خوشبو شد از آن لحظه ای که لحظه ای کوتاه شمیم گیسوی مشک آفرینش را سحر بو کرد به هرجا که قدم می زد شمیم یاس می پیچید بیابان را به حکم کیمیایی غرق شب بو کرد تمام دشت را آن شیر خفته در نگاه او به شوق صید بودن پیش چشمش دشت آهو کرد نمی دانم خدا هنگام نقاشی ابرویش کمان را آفریده یا که میل دو پرستو کرد نمی دانم هنر را آفرید اول سپس عباس را یا که هر آنچه از هنر را بود صرف خلقت او کرد به اخمی نیمی از لشگر به اخمی نیمه ی دیگر شمار کشتگان را در نبرد خود ترازو کرد به توفیق مقام عبد بودن می رسد هر کس غبار صحن را با توتیای چشم جارو کرد 🔸شاعر: ================================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini انگار علی بود که در معرکه آمد انگار رسول است به تایید مؤکد چون منطقاً و خُلقاً و خلقاً نبوی بود حق است که نازل بشود وحي ، مجدد از شدت کثرت به نبی بود که حق داشت جبریل شود در عمل خویش مردد نیروی علی ریخته در نیروی اکبر آن حرف که تکرار شود هست مشدد از شیوه ی جنگیدن او بس که بیان ها افتاده به اما اگر و باید و شايد شاید که به وصفش دو سه تا آیه نیاز است شاید که نه ، حتماً ، که نه اصلا که نه باید یک سوره مجزا بشود نازل و بعدش تفسیر شود در صد و ده صفحه مجلّد در وقت اذان روی عليّ ولی الله تحریر صدایش شده در حنجره ممتد این هوهوی برخاسته از مأذنه شهر تسبیح نسیم است در آن موی مجعد بر شانه خود سلسله انداخته یا زلف شد سلسله دار نبوی را یل ارشد زد قید امیری جهان را پس از آن که هر کس به غلامی درش گشت مقيد ما را بنویسید مرید علی اکبر چون شعر "مؤیِّد" که به ذات است مؤیَّد حکم است که در معرکه گردانی تیغش بر خاک بیافتد سر گردن کش مرتد با هيبت او صلّ علی حیدر کرار با جلوه ي او صلّ علی آل محمد 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو اونجوری که می بخشی گناه من که درخور نیست یه جوری چشم می پوشی که هیچکی از تو دلخور نیست تو اونقد مهربونی که به روم هیچی نمیاری واسه هر لطفی که کردی سرم منت نمیزاری آدم توو زندگیش باخته اگه دم خور نشد با تو کی از تو چیزی رو خواسته که کاسه ش پر نشد با تو یه جوری کار گذاشتی که همه چی روبرا باشه کی با تو فکر امروزه کی با تو فکر فرداشه من و لنگم نمی زاری نگفته خواستم و میدی نمی دونم چرا هیچوقت گناهامو نمی دیدی چرا هیچ وقت نزاشتی که یه بار محتاج مردم شم تو حتی بم نمی گفتی که از جلو چشات گم شم درسته خیلی بد کردم درسته خیلی سربارم به جون مادرم میگم خدا خیلی دوست دارم 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست مانند زهرا که فقط هم‌کفو حیدر بود غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس با عفتش غیر از " مُطهر " ها قرینی نیست آن خانه که روح الامینش خادم در بود جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن حتی اگر علامه هم باشد ، " امینی " نیست از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زمان زندگی ات روزگار بخشش شد تمام زندگی ات وقف کار بخشش شد تویی همان نوه ی آنکه از سر لطفتش بنی امیه هم امیدوار بخشش شد تویی همان پسر آنکه تیغ می بخشید و جنگ با کرمش کارزار بخشش شد تویی همان که سه دفعه تمام زندگی اش فقط به راه خدا در مدار بخشش شد طلا عیار ندارد اگر به دست تو نیست غبار پای تو حتي عیار بخشش شد کرم گداي کرم خانه ی تو شد وقتی که دست با کرمت اعتبار بخشش شد کریم بودی و بین مورخان به تواتر خبر رسید حسن سفره دار بخشش شد کریم بودی و افسانه ساختی از فقر فقیر با تو خداوندگار بخشش شد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
=========================== @Shere_aeini هوای خاک مزارت چقدر پر دارد حریم قبر تو از آسمان خبر دارد که فرق قبر تو با هر امام در این است همیشه زائر خاکی و خونجگر دارد میان خانه تو اصلا کریم تر هستی بدیهی است گدای تو بیشتر دارد محل زندگی ات از فقیر لبریز است مگر ورودی این خانه چند در دارد بیا و جیب مرا هم تصدقی پر کن شنیده ام که دودست کریم زر دارد خدا نیاورد آن لحظه را زبانم لال که سنگ قبر تو مولا شکاف بر دارد دلت گرفته ز دست کسی که نامرد است کسی که نقشه ی شومی میان سر دارد 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini