eitaa logo
کانال مذهبی | اشعار آیینی
975 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
60 فایل
مجموعه انتشار اشعار آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
اول هفته پس از گفتن یک بسم الله از دل و جان تو بگو حسـین اباعبـدالله 🌱 @shere_aeinii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز به ترک دین علی تن نمی دهیم  ما، ای غدیر خم، ز ازل شیعه پروریم  13 روز تا عیدالله الاکبر🌸🌙 @shere_aeinii
شکر خدا که اسم عــــلــــی در اذان ماست...! @shere_aeinii
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۴ تیر ۱۴۰۲ میلادی: Sunday - 25 June 2023 قمری: الأحد، 6 ذو الحجة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹سالروز ازدواج امیر المومنین با حضرت زهرا علیهما السلام (بنابرقولی)، 2ه-ق 🔹مرگ منصور عباسی لعنة الله علیه، 158ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️3 روز تا روز عرفه ▪️4 روز تا عید سعید قربان ▪️9 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️12 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم کانال فرهنگی و هنری اشعار آیینی @shere_aeinii
اشعار شهادت امام باقر(ع)👇
🖤السلام علیک یا باقرالعلوم🖤 ای سائل مهر تو نجوم ادرکنی ای قاتل تو هشام شوم ادرکنی قبرت به بقیع ، قبله ی حاجات است یا حضرت باقر العلوم ادرکنی @shere_aeinii
شهادت امام باقر(ع) نینوا را سوزاند ناله‌ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند به عبا پیچیدم میکشم آه ، همین آه عبا را سوزاند بازهم سوخت لبم کفِ آبی ، عطشم کربُبلا را سوزاند کربلا گفتم باز جگرم را نَفَسم را ، سر و پا را سوزاند شد غروب و گودال دیدم آتش همه‌جا را ، همه‌جا را سوزاند خیمه‌ای اُفتاد و بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند مشعلی روشن شد دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند شعله تا بالا رفت گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند وای از نامحرم حرمله باز دلِ عمه‌ی ما را سوزاند... نینوا را سوزاند شاعر:حسن لطفی @shere_aeinii
شهادت امام باقر(ع) در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام در منا آب گوارا دست زائر ها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خار مغیلان دیده ام چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمۀ هم بازی ام را کنج ویران دیده ام شاعر:محمدجوادشیرازی @shere_aeinii
شهادت امام باقر(ع) ذكره لبامه يا امام بـاقر رمزه دعامه يا امام بـاقر تا وقتي با توأم يقينم اينه خُدا باهامه يا امام بـاقر ..... جُـز كرمت چيزي تو خاطرم نيست جـز تو كسي پــناهِ "آخِــرم"نيست چه سرّيه شــب شهــادته تـــو توي بقـــيع يه دونه زائــرم نيست ...... چه جوري غم نصيبي تو ببينم ؟ اين روزا بي شكــيبي تو ببينم با اين همه سينه زن و سينه چاگ بازم بايد غريبي تو ببينم .... توي بقيع سنــگ نشون نداري يه گريه كُن يه روضه خون نداري با اينكه عالَـمــه به زيره سايه ت رو مــرقدت يه سايبون نداري .... روم نمي شه بگم كه روضه خونم با غــم تو دلا رو مي ســـوزونم اجازه هست حالا ك مُسلميّه س روضه هاي كودكي تو بخونم؟ .... چهار سالت بود ديدي قحط آب و تشنگي و درداي بي حساب و چي بروزه دلت اومد ، كه ديدي ؟ تــلظّيِ شيرخواره ي رباب و ... .... چهار سالت بود راه چاره گُم شد تو گرد و خاك يه مَشك پاره گُم شد خودت بگو موقع غارت كه شــد گوشواره ي چند تا ستاره گُم شد .... چهار سالت بود ، كوفيا رسيدن كربلا رو به خاك و خون كشيدن جوون هاتونو اربــاً اربا كردن همبــازيهاي تو رو سر بُريدن... شاعر:محمدقاسمي @shere_aeinii
شهادت امام باقر(ع) من غصّه دار غصّه های بی قرینم من کربلا را یادگار آخرینم من یادگار روزهای خاک و خونم من یادگار چهره های لاله گونم من تشنگی را در حرم احساس کردم یاد دو دست خونی عبّاس کردم من کودکی بودم که آهم را شنیدند دیدم سر جدّ غریبم را بریدند من دیده ام در وقت تشییع جنازه اسبان دشمن را که خورده نعل تازه من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه گرچه کنون مسموم از زهر هشامم من کشته ی ویرانه ای در شهر شامم من روضه خوانی در منا برپا نمودم خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم من سوختم از داغ بانوی مدینه سنگ مدینه می زدم هر دم به سینه حالا که نقش زهر کین در سینه مانده از جسم پاک من فقط یک اسم مانده یارب قرارم را ز نیرنگش ربوده در مجلس مستی مرا دعوت نموده زهر عدو خون کرده قلب آتشین را گریان نموده چشم زین العابدین را شاعر:ناشناس @shere_aeinii