eitaa logo
شعرناب
2.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
72 ویدیو
10 فایل
✅ کانال نشر اشعار ناب برجسته ترین شعرای ایران شما را مهمان چند بیت شعر و فنجانی قهوه تلخ روبه پنجره میکنیم ☕️ ⚪️ پیج اینستاگرام ما : https://instagram.com/sherenab_org 🔴 تبلیغات پربازده راجی نت: https://eitaa.com/joinchat/1621426385C118d13c9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
داروغه: آخر بگویید گناه من چیست؟ سلطانْ‌مار: دار و ندار مردم را گرفته‌اید. داروغه: این یکی از خدمات من است؛ من آن‌ها را از شر مادیات نجات می‌دادم تا به معنویات متوجه شوند. 📚از سلطان مار | نوشته‌ی ⛵️ 💠@sherenab_org
اگر راستی راستی می‌خواهی چیزی بفهمی بیش از همه چیز باید از خر تقلید پیاده شوی و چنین گفته‌اند و چنین می‌گویند را بدور بیندازی و مرد شعور و فهم خودت بشوی ... 📚 از دارالمجانین | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
چرا ازدواج نکردی؟ پیش نیامد...اول ها فکر می‌کردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسائل مثلاً خیلی مهم تفاهم داشته باشم. دیر فهمیدم که تفاهمی مهم‌تر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه این ها با هم بخندیم! 📚 از عادت می‌کنیم | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
داروغه: تعداد اراذل آشوب‌ طلب مملکت ما چیست؟ سفیر جابلصا: چهل کرور قربان داروغه: تعداد همه جمعیت چقدر است؟ سفیر جابلصا: همان چهل کرور قربان. 📚از سلطان مار | نوشته‌ی ⛵️ 💠@sherenab_org
چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم ؟ این درست نیست. " آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد." آدم نمی‌تواند آنها را عوض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌های واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و بجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده می‌شود. 📚 از نامه به فلیسه |نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
بوته‌های خاکشیر چنان با عجله و تند تند قد می‌کشیدند که من تعجب می‌کردم. اول خیال می‌کردم چند روز دیگر سرشان از درخت بادام هم بالاتر خواهد رفت. اما وقتی ملتفت شدم که رگ و ریشه محکمی توی خاک ندارند، به خودم گفتم که بوته‌های خاکشیر بزودی پژمرده خواهند شد و از بین خواهند رفت... 📚از یک هلو هزار هلو | نوشته‌ی ⛵️ 💠@sherenab_org
یکی از دلایلی که ثروتمندان، ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر می شوند و طبقه متوسط در قرض و بدهی غوطه ور هستند آن است که مسائل پولی در خانه آموزش داده می شود نه در مدرسه. بیشتر ما مسائل مالی را از والدین خود یاد میگیریم، حال آنکه یک پدر بی پول چه مطلبی را درباره پول می تواند به فرزندش بیاموزد جز اینکه دائم این نصیحت را تکرار کند که در مدرسه بمان و سخت درس بخوان و کودک احتمالا با نمره های عالی اما با برنامه ریزی و ذهنیت مالی یک فرد فقیر فارغ التحصیل خواهد شد. 📚از پدر پولدار، پدر فقیر | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
اگر دو نفر بکوشند که در دل هم راه یابند و احساساتِ هم را درک کنند نسبت به یکدیگر مهربان خواهند شد و به‌هم کمک خواهند کرد. کوشش در تفاهم هرگز به کینه نمی‌انجامد، بلکه همیشه به جانب عشق راهبر است. 📚 از موش‌ها و آدم‌ها | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
همه جای زمین برای گل‌های ما خاک است و مهر در خاک روییدنی‌ست چون گیاه، و خشم گیاهی رُستنی‌ست. 📚 از بار دیگر، شهری که دوست می‌داشتم | نوشته‌ی 🪽 💠@sherenab_org
زهد به معنی نخواستن نیست، زهد فراغت قلبی ماست، نه از دست کشیدنمان! دنیا گاهی از دست ما بیرون می‌رود، ولی در دلمان ریشه دارد؛ و گاهی از دل ما بیرون رفته و هنوز در دستمان مانده تا به مصرفش برسانیم. 📚 از روزگار ستمگر | نوشته‌ی 🪽 💠@sherenab_org
غم، هرگز عقب نمی‌نشیند مگر آن که به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آن که بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آن که بی‌رحمانه سرکوبش کنی... 📚از چهل نامه کوتاه به همسرم | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
یک کار نیک، یک پیاله آب که بی‌طمع پاداش به تشنه‌ای داده شود ارجمند‌تر از همه‌ی کارهای خوبی است که من در راه مردم کرده‌ام. از خود پرسید: «آیا به راستی ذره‌ای نیت صدق نسبت به خدا در دل من بود؟» و جوابش این بود: «بله بود، اما هرچه بود با علف هرز شهرت‌خواهی و شهوت نام در چشم مردم پوشیده و آلوده شده بود، بله، برای کسی که مثل من برای کسب نام در نظر مردم زندگی کرده خدا وجود ندارد. من از این پس به جستجوی خدا خواهم رفت.» 📚از پدر سرگی | نوشته‌ی ⛵️ 💠@sherenab_org
آری، بشر موجود سرسختی‌ست. من تصور می‌کنم بهترین تعریفی که می‌توان از انسان کرد این است: انسان عبارتست از موجودی که به همه چیز عادت می‌کند. 📚 از خاطرات خانه مردگان | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
نمی‌توانیم جای خالی‌ای را پر کنیم که کس دیگری به‌جا گذاشته. تنها کاری که از دستمان برمی‌آید این است که نگذاریم توی این جاهای خالی بیفتیم و دیگر هرگز از آن بیرون نیاییم. 📚از زیبای‌ گمشده | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
پدربزرگ من، چیز زیادی ازش یادم نمیاد جز اینکه شطرنج بازی کردن رو بهم یاد داد. هر بار که بازیمون تموم میشد و مهره ها رو توی جعبه اش میذاشتیم، یه چیز بهم میگفت، هنوز صدای آرومش تو گوشمه: " میبینی کرول! زندگی مثل شطرنجه، وقتی بازی تموم میشه همه مهره ها، پیاده ها، شاه ها و وزیرها‌ همه به یک جعبه برمیگردن." 📚 از دروغگویی روی مبل | نوشته‌ی ‌‌ ‌‌ 🪐 💠@sherenab_org
در آن طلا که مَحَکْ طلب کند، شک است. شک، چیزی به جای نمی‌گذارد. مهر، آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن، ضربه‌ٔ یک آزمایش، به حقارت آلوده‌اش نسازد. عشق، جمع اعداد و ارقام نیست تا بتوان آن را به آزمایش گذاشت، بارها آن‌ها را زیر هم نوشت و باز آن‌ها را جمع کرد. 📚 از بار دیگر، شهری که دوست می‌داشتم | نوشته‌ی 🪽 💠@sherenab_org
مردم یکدیگر را می‌بینند، به هم دلبسته می‌شوند. چگونه؟ کس چه می‌داند. سراشیبی نرمی‌ است که می‌بردت، سپس همین‌ که گمان بردی که خوشبختی به تو روی آورده است، غم فرا می‌رسد و داستان پایان یافته است! 📚از فاوست | نوشته‌ی ⛵️ 💠@sherenab_org
هر آشناییِ تازه، اندوهی تازه است… مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی‌ست. 📚 از بار دیگر، شهری که دوست می‌داشتم | نوشته‌ی 🪽 💠@sherenab_org
چقدر بزدلی است که انسان به‌دلیل خاصی از محدوده‌ی خرافات تأسف بخورد و چقدر تأسف‌بار است که انسان خواستار باور کردن چیزی است که از مغز استخوان می‌داند حقیقت ندارد! 📚 از دختر کشیش | نوشته‌ی 🪐 💠@sherenab_org
ما دوستان خود را نه فقط به‌دلیل مهربان و سرگرم‌کننده بودنشان، بلکه شاید مهم‌تر از آن به‌دلیل اینکه خود واقعی ما را می‌فهمند، انتخاب می‌کنیم. 📚از تسلی‌بخشی‌های فلسفه | نوشته‌ی @sherenab_org ⛵️
ولی آنچه باعث تعجب من بود و غمم را دوصد می‌کرد، این بود که مسائلی که برایم ناخوشایند بود، دیگر مثل گذشته خشمم را برنمی‌افروخت. برایم پایان و نجات‌یافتن از وضعیت فعلی اولویت بود، دیگر به آدامس‌های با تنوع بالا در شهر ایده‌آل فکر نمی‌کردم! 📚اقیانوس بدون توجه به عمق _🖋️علی سلامی @eynsin_tlg 💫
بعضی وقت‌ها خداوند رو به هیچ شکلی نمی‌شه از توی زندگی محو کرد. یعنی شاید بشه اون رو برای مدتی فراموشش کرد اما نمی‌شه برای همیشه اون رو کنار گذاشت. دست‌کم این کار برای من به معنای کنار گذاشتن خود زندگیه. وقتی زندگی رو کنار بگذاری لابد افتاده‌ای توی مرگ. تو قبول نداری؟ 📚 از روی ماه خداوند رو ببوس | نوشته‌ی @sherenab_org 🧠
او سخن می‌گفت و من صدای باران‌هایی را که یک‌باره در درونم باریدن گرفته بودند می‌شنیدم که تا بی‌کرانه‌های این کویر مجهول دامن می‌کشد. 📚 از هبوط | نوشته‌ی @sherenab_org 🧠
آن‌کس که در این دنیا خام بماند و عشق جانش را به آتش نکشد، تخم آدمیت در وجودش رشد نکرده است. آدم آن است که در دیوانگی به مردانگی رسیده باشد؛ دیوانگی رسم و رسومی دارد: عشق پرچمدار این دیوانگی است و اگر این جنون را با حقیقتی درآمیزد، او را رها نخواهد کرد تا به ساحل نیستی بکشاند. 📚از کهکشان نیستی (داستانی بر‌اساس زندگی آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی) | نوشته‌ی @sherenab_org 🪭
کرگدن گفت: «عاشق یعنی چی؟» دُم‌جنبانک گفت:‌ «یعنی کسی که قلبش از چشم‌هایش می‌چکد.» 📚 از کرگدن‌ها هم عاشق می‌شوند | نوشته‌ی @sherenab_org ⛱️