چنین به اهل وفا خشمگین چرا شدهای
سگ توایم، به ما این چنین چرا شدهای
حدیث مدعیان گر نکردهای باور
به تازه بر سر بیداد و کین چرا شدهای
سر وفا چو نداری، چرا نمیگویی
که آفت دل و آشوب دین چرا شدهای
تو بر سر غضبی با من و درین فکرم
که رنجه از من اندوهگین چرا شدهای
اگر نه میل فراغت بود ترا میلی
به کنج غم، به اجل همنشین چرا شدهای
#میلی_مشهدی
#شعرکده
@sherkade_mgh
در انتظارِ تو چشمم،
سپید گشت و غمی نیست
اگر قبولِ تو اُفتَد فدای چشمِ سیاهت!
#شهریار
#شعرکده
@sherkade_mgh
ابریام چندان که باران هم سبکبارم نکرد
غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد
میتوان در خاک هم دلبسته افلاک بود
سرو آزادم، تعلقها گرفتارم نکرد
نالههایم بر دلِ سنگ تو تأثیری نداشت
آنقَدَر مغرور بود این کوه، تکرارم نکرد
همنفس با نارفیقان، همقدم با دشمنان
هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد...
#علی_مقیمی
#شعرکده
@sherkade_mgh
بس که کاهیده ز بار غم و اندوه تنم
خود چو در آینه بینم نشناسم که منم
#صغیر_اصفهانی
#شعرکده
@sherkade_mgh
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد بوسهی نداده میانِ دهان توست
من تشنهکام و آبِ خنک در دکانِ توست
سر تا به پا "زنی" تو و زیباست این تضاد
زآن شرمِ دخترانه که در دیدگان توست
باغی تو با بنفشهی گیسو و سروِ قد
یاسَت تن است و گونه و گل ارغوان توست
خورشید رخ بپوشد و در ابر گم شود
از شرم آن سُهیل که در آسمانِ توست
با بوسهای در آتشِ خود سوختی مرا
انگار آفتاب درونِ دهان توست
اینسان که با هوای تو در خویش رفتهام
گویی بهار در نفس مهربان توست
انگار کن که با نفس من به سینهات
باد خزان وزیده به باغِ جوان توست
#حسین_منزوی
#شعرکده
@sherkade_mgh
بر ارتفاع باغ، شکفته ست و دیدنی ست
اما دریغ و درد، نداند که چیدنی ست
هرگز به آفتاب لب بام، دل مبند
گسترده پر، قرار ندارد، پریدنی ست
ای آبگون! به پرچم فواره ات مناز
تر قامتی که ریشه ندارد، خمیدنی است
قیچی گشوده مرگ، سر راه زندگی
لعنت به این نوار که دائم بریدنی ست
چنگ پلنگ و وسعت گلگشت و چشمه سار
هشدار می دهند، که آهو دریدنی ست
زنهار! موج پوشش رویش نگیردت
هر کشته یا درو شدنی یا چریدنی ست
هر قطره گر چه پر سوی خورشید می کشد
پایان شب، ز چشم طبیعت چکیدنی ست
جز روح سبز عشق، که موجی ست مستمر
هر جلوه از زمانه، به پایان رسیدنی ست
#بهمن_رافعی
#شعرکده
@sherkade_mgh
من و تو چون قدح و باده آشنای همیم
من از تو چشم نمی پوشم و تو از من روی
#قدسی_مشهدی
#شعرکده
@sherkade_mgh
#میلاد_امام_جواد_علیهالسلام
#مربع_ترکیب
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
جان همگان در قدمش باد فدایی
جود آمده بر درگه او بهر گدایی
در وسعت ملک ازلی نور ببینید
ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید!
ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش
ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش
ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش
ای خلق خدا روی بیارید به سویش
این باب کرم، باب دعا، باب مراد است
والله جواد است جواد است جواد است
ای چشم رضا محو تماشای جمالت
جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت
خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت
میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت
بالیده رضا لحظهبهلحظه به وجودت
مشهورتر از کل امامان شده جودت
دادهست خداوند به فضل تو گواهی
در کودکیات سینه پر از علم الهی
دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی
مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی
گویی که شراری شد و یکباره برافروخت
در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت
در سن طفولیتت ای عالِم عالَم
علم ازل و علم ابد بود مجسم
زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم
نه زادۀ اکثم که تمام علما هم
تا زنگ ز آینۀ دلها همه شوید
قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید...
#غلامرضا_سازگار
#شعرکده
@sherkade_mgh
به گریه گفتمش ای گل دلم به هیچ بخر
بخنده گفت که در جنس خویش آب مکن
#رونقی_همدانی
#شعرکده
@sherkade_mgh
از روز دستبرد به باغ و بهار تو
دارم غنیمت از تو ، گلی یادگار تو
تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغ همیشه بهار تو
از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد
برچشمهای میشی نرگس غبار تو
فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند
از یک نگاه کردن شوریده وار تو
کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل
خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو
چشمی به تخت وبخت ندارم ، مرا بس است
یک صندلی برای نشستن کنار تو
#حسین_منزوی
#شعرکده
@sherkade_mgh
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا
شراب نور به رگهای شب دوید، بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شگفت و سحر دمید، بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر كشید، بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا
به وقت مرگم اگر تازه میكنی دیدار
بهوش باش كه هنگام آن رسید، بیا
به گامهای كسان میبرم گمان كه تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا
نیامدی كه فلک خوشه خوشه پروین داشت
كنون كه دست سحر دانه دانه چید، بیا
امید خاطر سیمین دل شكسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا
#سیمین_بهبهانی
#شعرکده
@sherkade_mgh
در حیرتم که دشمنی کفر و دین چراست
از یک چراغ کعبه و بتخانه روشن است
#ظفرخان_احسن
#شعرکده
@sherkade_mgh