ز بعد معرفتِ كردگار لم يزلى
نبى شناسم و آن گه على و آل على
خداست آن كه تعقّل نمودن كُنهش
بُرون نهاده قدم از حدود محتملى
نبى است آن كه بُود در مدارس تحقيق
برى كتاب كمالش ز نكته جدلى
على است آن كه گدازد ز برق لمعه تيغ
حسود را ، كه كند نقد بوتراب على
#نظامی
#شعرکده
@sherkade_mgh
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کارگشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بیحجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت درازدستی
ای خطبهٔ تو تبارک الله
فیض تو همیشه بارک الله
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پردهداری
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وارمیده
در کن فیکون تو آفریده
ای واهب عقل و باعث جان
با حکم تو هست و نیست یکسان
ای محرم عالم تحیر
عالم ز تو هم تهی و هم پر
ای تو به صفات خویش موصوف
ای نهی تو منکر، امر معروف
ای امر تو را نفاذ مطلق
وز امر تو کائنات مشتق
ای مقصد همت بلندان
مقصود دل نیازمندان
ای سرمهکش بلند بینان
در باز کن درون نشینان
ای بر ورق تو درس ایام
ز آغاز رسیده تا به انجام
صاحب تویی آن دگر غلامند
سلطان تویی آن دگر کدامند؟
راه تو به نور لایزالی
از شرک و شریک هر دو خالی
در صنع تو کامد از عدد بیش
عاجز شده عقل علت اندیش
ترتیب جهان چنانکه بایست
کردی به مَثابتی که شایست
بر ابلق صبح و ادهم شام
حکم تو زد این طویلهٔ بام
گر هفت گره به چرخ دادی
هفتاد گره بدو گشادی
خاکستری ار ز خاک سودی
صد آینه را بدان زدودی
بر هر ورقی که حرف راندی
نقش همه در دو حرف خواندی
بی کوهکنی ز کاف و نونی
کردی تو سپهر بیستونی
هر جا که خزینهٔ شگرفست
قفلش به کلید این دو حرفست
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته دراو خطا نکردی
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
هم قصه نانموده دانی
هم نامه نانوشته خوانی
#نظامی
#شعرکده
@sherkade_mgh