eitaa logo
شعرکده
856 دنبال‌کننده
872 عکس
91 ویدیو
6 فایل
اشعار #اســـمـــاعــیـــل‌عـــلــیـــخـــانـــی لینک جوین کانال؛ eitaa.com/joinchat/3939958806C313b4e7b3d خدایا قلم ما را در راه خودت روان کن اسماعیل علیخانی @Nabaled کپی با نام شاعر مجازست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرکده
💓 #عـاشـقـانـه می کند بازی میـان ذهن من نام کسی دل کبوتر می شود از دیدن بام کسی روز و شب با یاد او
می‌کند بازی میان ذهن من نام کسی دل کبوتر می‌شود از دیدن بام کسی روز و شب با یاد او سرگرم و در آرامشم می‌شود یعنی کسی اینقَدْر آرام کسی؟ ✍ ✒️@sherkadeh
دست ازاین شرم‌وحیای بیخود آخر می کشم زیر پای عقـــل را پای تو دیگـــــــــر می کشم وقت سرمستی سرمـــــــا از لب فنجان عشق می نشینــــم گوشه ای یاد تو را سر می کشم عکس زیبــــــــــای نگاهت را به دقت با قلــم زنگ نقــــــــــاشی دل بالای دفتــــر می کشم خاطـــراتت عــــــــــادتم داده به پروازی بلند بعد نقـــاشی کنــــــــــار صورتت پر می کشم در نبودت می زنـــــــــم سر را به در تا بشکند خون که بیرون می‌زند دردی سبک‌تر می‌کشم داغ دوری تو و زخــــــــــم زبان ناکســــــــان پای تقـــــــدیر بدم از دیو و دلبــــر می کشم این که می‌آید سرم از دست چشمـان منست عاقبت یک روز روی این دو خنجـر می کشم ✍ ✒️@sherkadeh
گاهی برای درد من مرهــــم بیاور درمــــان برای غده های غم بیاور کمتر قنــــــاری شو بکن بلبل‌زبانی یک بار در حاضر جوابی کم بیاور لبخند ماهی‌قبل‌ازاین روی‌لبت بود با خود اگـر شد باز از آن هم بیاور از در که وارد می‌شوی با مهربانی شادی و آرامش، صـفا از دم بیاور سردی رفتارت دلـم را منجمد کرد از آنچه زودی می کند گرمم بیاور با من بیا و نرم شو تهمینه گی کن لبخـــــــند را روی رخ رستم بیاور ✍ ✒️@sherkadeh
از تو فقط ای الهــــه‌ی زیبایی شد سهم من و ارادتم رسوایی ایمــــانِ به تو کفر مرا درآورد جــانم به فدای مذهب تنهایی ✍ ✒️@sherkadeh
شیرین‌ دهـــــن از مزمزه قنـد حسینم از عمــــــــق دلم بنده و پابند حسینم این جان به جان آمده‌ ام را من عاشق آمــــــاده تسلیم به لبخنــــــد حسینم زیر سم اسبــــان و به پیشــانی تاریخ حیـــــران تن و خون ظفرمند حسینم "هیهات" اگر می چکد از جوهر شعرم آموخته ای خوش نظر از پند حسینم عمریست که در شعر پر از شمر زمانه در حسرت یک قافیه مــــانند حسینم ای کاش بیـــــــاید پسر مصلح ارباب من نوکـــــــر دردانه دلبنـــــد حسینم کی منتقمش می رسد از راه خــدایـا! دلتنگ " انا المهدی " فرزند حسینم ✒️@sherkadeh
دیشب کـه گفتی می روی قلبم فرو ریخت انگـــار از پِی بار دیگــــــــــر بم فرو ریخت بعــد از هجـــــــوم لــــــرزه های درد، از من ویرانه‌ ای جـا مانده بود آن هم فرو ریخت در چشـــم من عکــس ستاره غــرق می شد از گوشه‌‌اش شب تا سحر شبنم فرو ریخت صبـــری که از اول به دوشــــم می کشیدم وقتی که قدّم پای غـم شد خم فرو ریخت آن خاطــــــــرات سبـــــز و ناب با تو بودن با داس تیـــــــــز رفتنت کم کم فرو ریخت این شـــــــــاه اسماعیل را از گـــــرده اسب با چشم خود از دوری ات دیدم فرو ریخت ✍ ✒️@sherkadeh
آقا! از آن بـــــالا به این پایین نگاهی کن درمـــــــان درد مـردم شهــــــر تباهی کن کشکــول ناداری‌مان از نور حق خالیست ما را گدای خود بدان ای ماه و شاهی کن دلهایمـــــــان در کوره باطل سیاهی رفت با آن ید بیضـــــای خود محوِ سیاهی کن ای نام حق بر کاغذی زیبــــا به نستعلیق رحمی به کــاغذ پاره بی حرف کاهی کن خوبــان کبوترهــــــــــای اهلیِ منــــار تو فکـــــری به حال ما کبوترهای چاهی کن ✒️@sherkadeh
پیش مـــــن تاریـخ با یــاد تو زیبــــا می شود نقشه جغرافیــــــا یک دست دریـــــا می شود نسبتی ناب وطلایی در دوچشمت جاری‌است هندسه از حیـرتش غرق تمـــــــــاشا می شود صد قنــــــــاری پشت ترتیل کلامت مخفی‌اند هـــــــــر کجا قرآن لبهایت به حق وا می شود وقت نقـــاشی و خط در درس زیبـــــــای هنر با قلــــــم مو یا که نی رسم تو پیدا می شود می کشد سر بارها شـــــــــاید که پیدایت کند زنگ ورزش توپ کــــــه پایین و بالا می شود مـانـده از درس زبان یک " لاو " در ذهنم فقط هــــــــر لغت یا حرف دیگر محو اما می شود حــــــــــرفه من عــاشقی و فـن من دل باختن با معلـــــــم از تو می گویم که غوغا می شود بیت بیتش را خودم گفتــــــم ولی این بار هم جای من این شعـــــــر با نام تو امضا می شود ✍ ✒️@sherkadeh
تقویم شده کارش دردی به جگر باشد اشک‌آور چشمانی‌که مانده به در باشد هــــــــر *یازده آذر با روی سیـاه خود یاد آور بی رحـــــــم فقـدان پدر باشد ✍ *یازده آذر شصت و چهار_پرواز پدر شادی ارواح مومنین صلوات ✒️@sherkadeh
شعرکده
تقویم شده کارش دردی به جگر باشد اشک‌آور چشمانی‌که مانده به در باشد هــــــــر *یازده آذر با روی سی
خدا اموات مومنین و اموات اعضای کانال را رحمت کند پدرم فرشته ای بود که هرچند در سی سالگی رفت_من ۹ ساله بودم_ولی وقتی بزرگ شدم فهمیدم چقدر چیزهایی که دارم از نفس و نفَس پاک ایشان بوده.
شعرکده
تقویم شده کارش دردی به جگر باشد اشک‌آور چشمانی‌که مانده به در باشد هــــــــر *یازده آذر با روی سی
ممنونم از دوستانی که در گروه یا کانال خود فوروارد کردند. خدا برکت و سلامت به خودشان و روح و رضوان ارزانی امواتشان کند .
بیا با دلــــم لن ترانی نکن قناری شو بلبل زبانی نکن شدم باز جلد لب و بام تو عزیـــزم! کبوترپرانی نکن ✍ ✒️@sherkadeh
اهــــــــــل دل بردنِ با شعبده ای شادمــــــــانی منِ غمـــــــزده ای قبله و شاخصی و قبــــــــــله نما مسجــــــــدی معبدی و بتکده ای انتخـــــابت به زن سال خطاست تک ترین خــــــــــانم کل سده ای زیر این پیرهـــــــــن رنگ به رنگ نوبهــــــــــاری که به باغ آمده ای صورتی،سرخ و سفید، آبی و زرد نکند رنگ فـــــــــروشی زده ای؟! ✍ ✒️@sherkadeh
از درد پنهـــــانی درون سینه فریاد از خش، غبار و زنگ بر آیینه فریاد از آنچه غیرممکن است ابراز کردن، آنی که بسته بر روانـــم پینه فریاد ✍ ✒️@sherkadeh
امیــــد دل هستی عـــــزیز و جـــانانی مسکــــــــــن دردی دوا و درمـــــــــانی برای اشعــــــــــارم همیشه انگیـزه‌ست همین که می‌بینی همین که می خوانی ✍ ✒️@sherkadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خـواهش نفست اگــر دل را بریدی روحـت خدایی شد جدا شد از پلیدی تیری اگـــر نشکافد اصلا سینه ات را یا این که سر روی تنت باشد شهیدی ✍ ✒️@sherkadeh
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر | شعرخوانی اخوی بزرگوارم آقا اسماعیل علیخانی شاعر رفته سردار نفس تازه کند برگردد... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
شعرکده
تیزر | شعرخوانی اخوی بزرگوارم آقا اسماعیل علیخانی شاعر #شعر_معروف رفته سردار نفس تازه کند برگردد...
لطف سرشار اخوی محسن به بنده در کانالشون( https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f ) در ضمن اولین مشوق و راهنما و استاد بنده در شعر ایشون هستن.
از توست بر لبهــــــای من فریاد شادی می‌خواهمت‌می‌خواهمت،خیلی،زیادی وقتی نبودی با خدا هم قهـــــــر بودم تا آمدی و مــــــــــا دوتا را صلح دادی از بس دلت را با توســـــل نرم کـــردم محکــــــم شدم در جنبه های اعتقادی ای رونقستـان تمـــــــــام آرزوهـــــــام پیشم بمـــــــانی بر نمی گـردد کسادی گفتی که اسمـم را نبر در شعــــر دیگر گفتی که رفتــــــارم نباشد غیــر عادی امــا اگــــــــــر گاهی نکــــردم رازداری دلخــور نشو بگــــــذار پای بی سوادی ✍ ✒️@sherkadeh
مــــردان یل زمانه هستیم در کل جهان یگانه هستیم جان تو بیــــا حماقتی کن ما منتظـــــر بهانه هستیم ✒️@sherkadeh