هدایت شده از فصل پنجم
برای توبهکردن دستورات مختلفی وجود دارد امّا بهترین دستور طبق نظر بزرگان، روایتی از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در اعمال اوّل ماه ذیالقعده وارده شده که میفرمایند:
هر که میخواهد توبه کند ابتدا غسل توبه به جا بیاورد و سپس 🔹وضو سازد و آنگاه دو تا دو رکعتی نماز توبه بخواند به این صورت که در هر رکعت یک حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه فلق و ناس به نیّت اینکه خدایا آمدهام بهطرف تو برگردم و به آغوش تو وارد بشوم. وقتی چهار رکعت نماز را خواندی، هفتاد مرتبه بگو «أَسْتَغْفِرُ اللَهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» و بعد از آن بگو: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَایَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت»
پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرمایند اگر کسی میخواهد توبه کند میتواند در هر مکان و زمانی این دستور را انجام بدهد. بهتر است این دستور را در زمان مناسبی انجام بدهیم؛ مثلاً در روزهای شریف یا در سحرگاه شب جمعه و همچنین در مکانهای مبارک مانند حرمهای مطهر، مساجد مبارک و... البته به شرطی که خلوتی وجود داشته باشد که توبهکننده بتواند راحت اشک بریزد و ناله کند. البته مؤمن باید خودش را از قبل آماده کند زیرا هرچه این حال توبه قویتر باشد انسان به همان مقدار راهش بیشتر باز میشود.
مرحوم آیةالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی میفرمایند:
اوقات توقّف ايّام تحصيل كه نجف اشرف مشرّف بوديم، جناب عالم عامل جليل و حكيم بزرگوار بىبديل آخوند ملا حسين قلى همدانى- قدّس اللّه روحه- به يكى از طلّاب راه آخرت، عمل توبه را تلقين فرمودند، دو سه روز به جهت انجام اين مهم غائب شد، بعد كه آمد ديديم كه بدنش كه چاق و نشيط و رنگش كه خيلى آبدار بود، بدنش كأنّه نصف شده و رنگش زرد و پريشان گرديده كه عادتاً در يك دو روز رياضت، متوقّع نبود كه اين مقدار تغيير در صورت پديد آيد؛ بعد معلوم شد كه مردانه عمل كرده! و يكى ديگر را شنيدم كه [در] مجلس توبهاش، شش ساعت مشغول گريه و زارى بوده.
توبه برای آغاز حرکت ضروری است ولیکن انسان بهطور طبیعی، در طول مسیر دائم میلغزد و خطا میکند. شایسته است که انسان هر چند وقت یک بار توبه را تکرار کند؛ مثلاً وقتی ماههای شریف همچون رجب و شعبان و رمضان و ذیالقعده و ذیالحجه و محرم آغاز میشود؛ یا وقتی میخواهد به سفر زیارتی برود یا هر زمانی که حالش اقتضا میکند، دوباره دستور توبه را به جا آورد؛ زیرا تکرار توبه همیشه پسندیده است و خوب است که مؤمن همواره در تمام ایام حال توبه داشته باشد؛ یعنی صبح و ظهر و شب بر درِ خانۀ خدا همیشه عرض عذرخواهی و توبه کند و حتیالمقدور روزی هفتاد بار ذکر «أَسْتَغْفِرُ اللَهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» را بعد از نماز عصر یا در ساعات دیگر روز بگوید چراکه هیچروزی از روزهای ما نیست مگر اینکه با کوتاهی و قصور و تقصیر همراه است. ما حتّی اگر گناه شرعی انجام ندهیم به هر حال اینقدر کوتاهی میکنیم و اینقدر از خدا غافل میشویم که نیاز به توبه و بازگشت به درگاه رحمت الهی داشته باشیم.
کسانی که قبل از ورود به سلوک به گناهان زیادی مبتلا بودهاند مناسب است در آغاز سفر یک یا چند اربعین استغفار داشته باشند.
🔹یعنی چهل روز، هر روز، نماز توبه را تکرار کنند یا هر روز، صد تا پانصد بار به حسب کشش و شوقشان ذکر استغفار را تکرار کنند. اگر مؤمن نمیتواند این ذکر را در سجّاده و رو به قبله بگوید میتواند در طول مسیر رفت و آمد، هر روز ذکر توبه را به جا آورد.
توبه علاوه بر اینکه بار معنوی انسان را سبک میکند بسیاری از مشکلات مادی را نیز حل میکند زیرا بسیاری از بیماریها و فقر و اختلافات نتیجۀ گناهان است و با اربعین توبه میتوان آن را برطرف کرد.
کتاب سلوک توحیدی، استاد وکیلی، ص167
@fasl5om
هدایت شده از نورمجرّد
🌹...در غیب و شهادت جز علی نیست🌹
آیةالله حاج میرزا حبیبالله خراسانی رضوان الله علیه
🌷مرا پیر طریقت جز علی نیست
🍃که هستی را حقیقت جز علی نیست
🌷مبین غیر از علی پیدا و پنهان
🍃که در غیب و شهادت جز علی نیست
🌷مجو غیر از علی در کعبه و دیر
🍃 که هفتاد و دو ملت جز علی نیست
🌷چه باک از آتش دوزخ که در حشر
🍃 قسیم نار و جنت جز علی نیست
🌷اگر کفر است اگر ایمان بگو فاش
🍃که در روز قیامت جز علی نیست
🌷اساس هر دو عالم بر محبت
🍃 بود قائم محبت جز علی نیست
🌷در آن حضرت که دم از «لی مع الله»
🍃زند احمد معیت جز علی نیست
🌷شنیدم عاشقی مستانه میگفت
🍃خدا را حول و قوت جز علی نیست
🌷وجود جمله اشیاء از مشیت
🍃 پدید آمد مشیت جز علی نیست
🌷شهنشاهی که بر درگه ملائک
🍃زنندش پنج نوبت جز علی نیست
🌷علی آدم علی شیث و علی نوح
🍃 که در دور نبوت جز علی نیست
🌷علی احمد علی موسی و عیسی
🍃که در اطوار خلقت جز علی نیست
🌷تو را پیر طریقت گو عمر باش
🍃مرا پیر طریقت جز علی نیست
🌷اگر گویی علی عین خدا نیست
🍃 بگو نیز از خدا هرگز جدا نیست
📚«معاد شناسی» ج ۷ ص ۳۰۷
🆔https://eitaa.com/joinchat/3329556481C91ee5b1bac
بنواخت نور مصطفی آن اُستُن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
💌
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی؟
برخاست فغان آخر از استن حنانه
💌
استن حنانه از هجر رسول /*/ ناله میزد همچو ارباب عقول
در میان مجلس وعظ آنچنان /*/ کز وی آگه گشت هم پیر و جوان
در تحیر ماند اصحاب رسول /*/ کز چه مینالد ستون با عرض و طول
گفت پیغمبر چهخواهی ایستون؟ /*/ گفت جانم از فراقت گشت خون
از فراق تو مرا چون سوخت جان /*/ چون ننالم بی تو ای جان جهان
مسندت من بودم از من تاختی /*/ بر سر منبر تو مسند ساختی
پس رسولشگفت کای نیکو درخت /*/ ای شده با سِرّ تو همراز بخت
گر همی خواهی ترا نخلی کنند /*/ شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حَقَت سروی کند /*/ تا تر و تازه بمانی تا ابد
گفت آن خواهم که دائم شد بقاش /*/ بشنو ای غافل کم از چوبی مباش
آن ستون را دفن کرد اندر زمین /*/ تا چو مردم حشر گردد یوم دین
(مولوی، مثنوی معنوی و دیوان شمس)
ای زاهد اگر منکر عشقی...
فاضل نظری، وجود، ص۱۵
🌸 @shernab
#حضرت_مسلم_سلاماللهعلیه
کوفه درد است ولی ای همه درمان، تو میا
قسمت می دهم این بار به قرآن تو میا
گیرم اینجا همه مردند ولی غیرت را
می فروشند به یک قیمت ارزان تو میا
باز هم نامه نوشتم که نیایی کوفه
آخر نامه نوشتم شه خوبان، تو میا
سخن از تیر سه شعبه همه جا می گویند
جان شش ماهه ات آقای غریبان تو میا
کعب نی های عرب در همه جا معروف است
به تن کوچک و بی جان یتیمان تو میا
حرف غارت شد و انگار شنیدم آقا
قصه ای از کفن و یک تن عریان تو میا
جگرم سوخت ولی آب نخوردم هرگز
یاد کردم ز لبت سید عطشان، تو میا
حسین صیامی
◼️ @shernab
منزلگه یار است دل، ماوای دلدارست دل
از غیر بیزارست دل، کی جای اغیار است دل؟
جمعیت خاطر مده از دست بهر کار تن
در بارگاه قدس جان، پیوسته در کار است دل
گر در ره دلدار نیست، بر اهل دل عار است جان
از مهر جانان گر تهیست، بر دوش جان بار است دل
از پرتو رخسار او جان مجمع انوار شد
از عکس خال و خط او پیوسته گلزار است دل
تا روی او را دیدهام محراب جان ابروی اوست
تا چشم او را دیدهام پیوسته بیمار است دل
گیسوش تا آشفته شد دود از سر من میرود
تا شد پریشان زلف او مشتاق زنّار است دل
طرز خرام قامتش یاد از قیامت میدهد
جان واله از بالای او، بیخود ز رفتار است دل
بر دور شمع روی او پروانهٔ دل بیشمار
در تار زلفش مو بمو، گم گشته بسیار است دل
از روی او در آتشم از موی او در دود و آه
از خوی او جان در بلا، در عشق او زار است دل
تا در دل من جا گرفت، عشقش به دل ماوا گرفت
کار جنون بالا گرفت، از عقل بیزار است دل
گاهی ز وصلش سرخوشم گاهی بهجران مبتلا
گه سود دارد گه زیان، در عشق ما زار است دل
دل را به بند ای فیض در، از جسم و بگشا سوی جان
زان رهگذر راحت رسان، زین ره در آزار است دل
#فیض_کاشانی
🌸 @shernab
📌شعری از داماد مرحوم صدرالمتألهین مرحوم فیض کاشانی، درباره برتری عرفان و علمعاشقی، بر تمام علوم رسمی:
علم رسمی از کجا، عرفان کجا
دانش فکری کجا، وجدان کجا
عشق را با عقل نسبت کی توان
شاه فرمان ده کجا، دربان کجا
دوست را داد او نشان، دید این عیان
کو نشان و دیدن جانان کجا
کی بهجانان میرسد بی عشق، جان
جان بی عشق از کجا، جانان کجا
کی دلی بیعشق بیند روی دوست
قطرهٔ خون از کجا عمّان کجا
جان و دل هم عشق باشد در بدن
زاهدان را دل کجا یا جان کجا
دردها را عشق درمان میکند
درد را بی عاشقی، درمان کجا
عشق، خان و مان هر بی خان و مان
فیض را بی عشق، خان و مان کجا
📒دیوان علامه #فیض_کاشانی غزل۵
@shernab
عارف و فقیه ذوفنون حضرت علامه شیخ بهائی رحمةاللهعلیه:
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی
همچو قرآن بر زبان پهلوی
زبان پهلوی=زبان فارسی
منبع:
دانشنامه جهان اسلام؛ ج ۴؛ ص ۶۶۶ و روضات الجنات، ج۸، ص۶۸
@shernab
من بیخود و تو بیخود ما را که برد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذتِ جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی صحبتِ جانانه؟
...
گفتم: ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت: ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گِل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لبِ دریا نیمی همه دردانه
گفتم که: رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که: بنشناسم من خویش ز بیگانه
...
سرمستِ چنان خوبی کی کم بود از چوبی؟
برخاست فغان آخر از اُستُن حَنّانه
جناب #مولوی - دیوان شمس تبریزی (دیوان کبیر)
@shernab
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
...
تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشهات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن اُستُن حَنّانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
(سینه ها = میانۀ کوه، دامنۀ کوه)
جناب #مولوی - دیوان شمس تبریزی (دیوان کبیر)
@shernab
اُستُن حَنّانه از هجر رسول /*/ ناله میزد همچو ارباب عقول
در میان مجلس وعظ آنچنان /*/ کز وی آگه گشت هم پیر و جوان
در تحیّر ماند اصحاب رسول /*/ کز چه مینالد ستون با عرض و طول
گفت پیغمبر چهخواهی ایستون؟ /*/ گفت جانم از فراقت گشت خون
از فراق تو مرا چون سوخت جان /*/ چون ننالم بی تو ای جان جهان
مسندت من بودم از من تاختی /*/ بر سر منبر تو مسند ساختی
پس رسولش گفت کای نیکو درخت /*/ ای شده با سِرّ تو همراز بخت
گر همی خواهی ترا نخلی کنند /*/ شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حَقَت سروی کند /*/ تا تر و تازه بمانی تا ابد
گفت آن خواهم که دائم شد بقاش /*/ بشنو ای غافل کم از چوبی مباش
آن ستون را دفن کرد اندر زمین /*/ تا چو مردم حشر گردد یوم دین
...
پای استدلالیان چوبین بود /*/ پای چوبین سخت بی تمکین بود
جناب #مولوی - مثنوی معنوی - دفتر اول
@shernab