نقدِ بازارِ جهان بِنگر و آزارِ جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس #حافظ @shernab

چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش #حافظ @shernab

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فراز مسند خورشید تکیه‌گاه من است #حافظ @shernab

ز دلبرم که رساند نوازش قلمی کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی #حافظ @shernab

هم گلستانِ خیالم ز تو پُر نقش و نگار هم مَشامِ دلم از زلفِ سَمَن سایِ تو خوش در رَهِ عشق که از سیلِ بلا نیست گذار کرده‌ام خاطرِ خود را به تمنایِ تو خوش در بیابانِ طلب گرچه ز هر سو خطریست می‌رود حافظِ بی‌دل به تَوَلّایِ تو خوش #حافظ @shernab

صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟ ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا #حافظ @shernab

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد نیَّتِ خِیر مَگَردان! که مُبارک فالیست #حافظ @shernab

در کوی عشق، شوکت شاهی نمی‌خرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری #حافظ 🌸 @shernab

تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو ای گل خوش‌نسیمِ من بلبلِ خویش را مسوز کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالَمی می‌کشم از برای تو دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار گوشهٔ تاج سلطنت می‌شکند گدای تو خرقهٔ زهد و جام مِی گرچه نه درخور همند این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر کاین سر پُر هوس شود خاک در سرای تو شاه‌نشین چشم من تکیه‌گه خیال توست جای دعاست شاه من بی‌تو مباد جای تو #حافظ @shernab

می‌سوزم از فراقت روی از جفا بگردان هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان #حافظ @shernab

مَجمَعِ خوبی و لطف است عِذارِ چو مَهَش لیکَنَش مِهر و وَفا نیست خدایا بِدَهَش #حافظ عِذار = صورت، چهره، رخسار @shernab

گر نثارِ قدمِ یارِ گرامی نکنم گوهرِ جان به چه کار دگرم بازآید؟ #حافظ @shernab