eitaa logo
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
240 دنبال‌کننده
139 عکس
29 ویدیو
0 فایل
گلچین اشعار ناب معنوی 🌸 ارتباط با ما و انتقادات و پیشنهادات: @RuholahQ شیخ روح‌الله قادری
مشاهده در ایتا
دانلود
آن یکی آمد در یاری بزد گفت یارش کیستی ای معتمد؟ گفت من، گفتش برو هنگام نیست بر چنین خوانی مقام خام نیست خام را جز آتش هجر و فراق کی پزد کی وا رهاند از نفاق رفت آن مسکین و سالی در سفر در فراق دوست سوزید از شرر پخته گشت آن سوخته پس بازگشت باز گرد خانه ی همباز گشت حلقه زد بر در به صد ترس و ادب تا بنجهد بی‌ادب لفظی ز لب بانگ زد یارش که بر در کیست آن گفت بر در هم تویی ای دل‌ستان گفت اکنون چون منی، ای من در آ نیست گنجایی دو من را در سرا نیست سوزن را سر رشته ی دوتا چونکه یکتایی درین سوزن در آ رشته را با سوزن آمد ارتباط نیست در خور با جمل سمّ‌الخیاط کی شود باریک هستی جمل؟ جز به مقراضِ ریاضات و عمل مثنوی معنوی دفتر اول @naberfan
قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: حسین منّی و أنا من حسین @shernab
شعر-عشق امام زمان عج و دلتنگی.mp3
2.75M
یا صاحب‌الزمان... به نماز صبح و شب ات سلام و به نور در نسب ات سلام... @shernab
زد اگر کسی در خانه ات دل ماست کرده بهانه ات 😭
هدایت شده از فصل پنجم
ابری شدم به نیّت باران شدن فقط   مور آمدم برای سلیمان شدن فقط باید زگوشهٔ چشم تو کاری بزرگ خواست   چیزی شبیه حضرت سلمان شدن فقط باید به شیعه بودن خود افتخار کرد   راضی نمی شوم به مسلمان شدن فقط دنیای دیگری‌ست اسیری و بردگی آن هم به دام زلف کریمان شدن فقط لا یمکن الفرار ز تیر نگاه تو چاره رسیدن است و قربان شدن فقط در خانه ی کریم کفایت نمی کند   یک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط این لطف فاطمه است و عشق است تا ابد   سرمست از نوای حسن جان شدن فقط فکری برای پر زدن بال من کنید من را اسیر زلف امام حسن کنید آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده   بی کس شدی و نالهٔ تو بی اثر شده پیش حسین سرفه نکن آه کم بکش خون لخته های روی لبت بیشتر شده یک چشم خواهرت به تو یک چشم به تشت   تشت مقابلت پر خون جگر شده (مسعود اصلانی) * ظاهراً منظور از «لخته های خون جگر»، خون‌های درون بدن است که از دهان خارج شده بصورت لخته شده؛ نه خود جگر که همان کبد است. @fasl5om
▪️در نام رقیه، فاطمه پنهان است ▪️از این دو، یکی جان و یکی جانان است ▪️در روی کبود این دو پیداست خدا ▪️آیینه، بزرگ و کوچک اش یکسان است @shernab
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت، سلام من برسانی @shernab
روی قرآن خطّ کوفی می‌کشید... ◾️ @shernab
نور خدا آینه حق نما، نور هدیٰ نور حسین است و بس سرّ ولا لؤلؤ لالای حق، مظهر دادار حسین است و بس سرّ هویّت که تجلّی نمود، پرتو پر نور حسین است و بس روح مشیّت که از او شد پدید، کون و مکان جمله حسین است و بس جلوهٔ ذات احدی بی نقاب، نور تجلّای حسین است و بس سجده که بر آدم خاکی نمود، خیل ملک بهر حسین است و بس سلسلهٔ منتظم انبیاء، مقدّم‌الجیش حسین است و بس میوهٔ خلقت ز ازل تا ابد، مقصد ایجاد حسین است و بس محفل انس است دو عالم ولی، شمع دل افروز حسین است و بس نفخهٔ جان بخش نسیم بهشت، شمّه ای از بوی حسین است و بس آتش نمرود به جان خلیل، بَرد شد از خوی حسین است و بس سفینهٔ نوح به طوفان یَمّ، زُورَقی از جوی حسین است و بس موسی عمران که به میعاد رفت، از بر میقات حسین است و بس روشنی وادی ایمن همی، شعشعهٔ روی حسین است و بس آتش افروخته در کوه طور، پرتوئی از نور حسین است و بس آن دم عیسی که به تن جان دمد، از دم و از بوی حسین است و بس گردش این گنبد افراشته، بر خَم ابروی حسین است و بس من چه بگویم به جهان هر چه هست، سر به تکاپوی حسین است و بس آنکه فروزان کند امشب چو شمس، رایت توحید حسین است و بس آنکه ببوسید گلویش ز مهر، رسول و بگریست حسین است و بس محفلی بزمِ حریم لقا، رأس پر از نور حسین است و بس سوخته پروانه جان را به شوق، در حرم عشق حسین است و بس کشتهٔ جان باخته در کوه طور، پیکر صد پاره حسین است و بس آنکه بزد خرگه خود را برون، از دو جهان جمله حسین است و بس آنکه به قربانگه کوی حبیب، گفت رِضًی ربِّ حسین است و بس آنچه به خون گلو آغشته شد، طُرّهٔ گیسوی حسین است و بس باب نجات از غم و بحر بلا، کشتی منجی حسین است و بس دست شفاعت همه را روز حشر، از کرم و جود حسین است و بس گر تو بخواهی که شوی رستگار، راهْ تولّای حسین است و بس آنکه سرود این دُرَرِ پاک را، خاک رَهِ کوی حسین است و بس (مرحوم علامه طهرانی) @shernab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علم های اهل دل حمالشان علم های اهل تن احمالشان علم چون بر دل زند یاری شود علم چون بر تن زند باری شود گفت ایزد یحمل اسفاره بار باشد علم کان نبود ز هو علم کان نبود ز هو بی واسطه آن نپاید همچو رنگ ماشطه @shernab
گر ز نام و حرف خواهی بگذری پاک کن خود را ز خود هین یکسری همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو خویش را صافی کن از اوصاف خود تا ببینی ذات پاک صاف خود @shernab
ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد از آه دردناکی، سازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد ... خونش به تیغ حسرت، یا ربّ حلال بادا صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد پرشور از حزین است، امروز کوه و صحرا مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد حزین لاهیجی 🌸 @shernab
آواز تیشه امشب، از بیستون نیامد گویا به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد @shernab
ذوق اسیری آن مرغ، داند که از پی صید روزی به آشیانش، صیّاد رفته باشد ❤️ آذر بیگدلی 🌸 @shernab
نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد @shernab
دشمن خویشیم و یار آنکه ما را می‌کشد غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می‌دهیم کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا می‌کشد خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه درمدزد از وی گلو گر می‌کشد تا می‌کشد نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون خفیه صد جان می‌دهد دلدار و پیدا می‌کشد از زمین کالبد، بر زن سری وانگه ببین کو تو را بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کشد روح ریحی می‌ستاند راح روحی می‌دهد باز جان را می‌رهاند جغد غم را می‌کشد @shernab
غلامرضا سازگار: نور باشد سائلی در ظلّ دیوار شما کور بینا می شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می فروشد ناز دوزخ، بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش، از طرف گلزار شما از چه بنشستید با ما فرشیان تیره روز ای چراغ عرشیان، خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خدائی خدا، گرم است بازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده اید بوده از آغاز، بنده پروری کار شما بر شما آل محمّد تا صف محشر درود از همه خلق جهان و ز حیّ دادار شما @shernab