📌سه بند شور طوفانی #حضرت_علی_ع:
بند اول:
فتاح خیبر علی
نفس پیمبر علی
تو وقت سختی تویی
امید لشکر علی
می درخشی تو کاروزار
میزنی چه با اقتدار
رو لب همه دشمنات
حیدر اومده الفرار
با یه دونه ضربه شد دو نیمه دشمن
حیدره پیروزه جنگای تن به تن
بس که هیبت داره نحوه ی رزم او
تا علی رو دیدن لشکری در رفتن
بند دوم:
پیروزه خندق علی
حق و مع الحق علی
شاهه دو عالم تویی
رهبر مطلق علی
توی عرصه دل دل سوار
وقتی میرقصه ذوالفقار
میدری یسار و یمین
لشکری میشه تارو مار
قدرته یزدان و پیروز پیکاری
همچو صاعقه بر، پیکر اشراری
بی هماوردی و یکه تاز غزوه
ناجی پیغمبر، سیدالابراری
بند سوم:
خصمه یهودی علی
شاهه جنودی علی
یار محمد تو احد
تنها تو بودی علی
کراری به وقته غضب
حیدری، قتال العرب
تا میذاری پا به نبرد
دشمن از ترس میره عقب
برپا میشه غوغا، از بانگ تکبیرت
عدو هراسون از، ضربته شمشیرت
منحصر بفرده، فنون جنگ تو
وقته حمله میدون، میشه به تسخیرت
🖊شعر:
#سعید_یزدی
#علی_علی_بیگی
🔈سبک:
#علی_علی_بیگی
@shero_sabk
⚜سه بند شور امام #حسین ع و #کربلا:
بند اول:
رویای جاریِ من حرم
خواب تکراریِ من حرم
این شبها علت اصلیه
گریه و زاریِ من حرم
حرمت رویای دل بی تاب من
گنبدت تعبیر اصلیه خواب من
نمیدم به دنیا ذره ای شو والله
تربت کربلا در نایاب من
حرمت همه ی دنیامه
حرمت بهترین رویامه
نمیخام جنت که فقط
حرمت جنت الاعلامه
یا حسین اربابم حسین
بند دوم:
ای اوج آرزوهام حرم
دلتنگی های شبهام حرم
پاکی چشم من اشکاتو
روشنایی چشمام حرم
غم ندارم وقتی ساکن کربلام
پر میگیرم هر شب با دو بال اشکام
کاسه ی صبرم شد دیگه لبریز آقا
اللهم الرزقنا ذکر روی لبهام
منم و غصه های دوری
منم و موندن مجبوری
شده ام یه گوشه زندونی
منم و این دل محصوری
یا حسین اربابم حسین
بند سوم:
دلتنگ گنبد کربلام
میباره اشک من از چشام
میدونم یک شب جمعه ای
می نویسه رقیه برام
دستای کوچیکش چقدر بخشندس
عمریه از مهرش قلب من آکندس
بس که حاجت میده این سه ساله بانو
عالم و آدم بر در خونش بندس
سایشه رو سرم رقیه
رو لب مادرم رقیه
الهی باشه وقت مرگم
نفس آخرم رقیه
یا حسین اربابم حسین
🖊شعروسبک:#علی_علی_بیگی
@shero_sabk
⚜سه بند سبک زمینه ی شهادت
امام صادق ع:
بند اول:
دوباره آتشی شد روونه ی خونه
دستای آقا بسته ولی دلش خونه
روضه ی مادر و محسنش رو میخونه
دستاشو بستن و روی زمین افتاده پیکر
دستاشو بستن و رد میشد از کنار اون در
دستاشو بستن و گریه میکرد به حال حیدر
بند دوم :
باز هیزم و بازم شعله های پشت در
باز یاد زخم سینه نفس های آخر
باز خاطرات تلخ و غمین یک دختر
مگه یادم میره بابا رو با دستای بسته
مگه یادم میره پشت دری مادر نشسته
مگه یادم میره میخی که پهلو رو شکسته
بند سوم:
این دم آخری سر رو خاکا میزاره
بارون اشکش از داغ کوچه میباره
از زبون حسن روضه ای به لب داره
مگه یادم میره من بودم و آغوش مادر
مگه یادم میره سیلی میزد به گوش مادر
مگه یادم میره دیدم که من بی هوش مادر
🖊علی علی بیگی
@shero_sabk