eitaa logo
جویبار عشق
557 دنبال‌کننده
469 عکس
77 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️ یک چند دقیقه‌ای رهایم بگذار یا آدم دیگری به جایم بگذار من خسته‌ام از این هیجان‌ها، دنیا آهنگ ملایمی برایم بگذار ‏ @sheroadab139
▫️ در پیش دو چشم من پیوسته خیال تو خوش خواب که می‌بینم در حالت بیداری @sheroadab139
▫️ به تـو که می‌رسم، مکث می‌کنم انگار در زیبایی ‌ات چیزی جا گذاشته‌ام مثلاً در صدایت آرامش یا در چشم‌ هایت زندگی @sheroadab139
▫️ تو اگر بسته‌ای بار سفر تو اگر نیستی دیگر پس چرا از همه جا من صدای تپش قلب تو را می‌شنوم؟ @sheroadab139
▫️ درکنج دلت ذره ای از عشق  خبر نیست عمریست که از سوز دلم در تو اثر نیست ای رفته ازاین خانه و دل خسته از این عشق بر قلب ترک خورده بکوبی که هنر نیست بگذار ببوسم در و دیوار قفس را بعد از تو دلم خسته و مشتاق سفر نیست من شاعر چشمان پر از شعر توهستم سهم دلم از عشق تو جز گونه ی تر نیست من مانده ام  و چوبه داری که توبستی تدبیر دل ریش مرا جز به تبر نیست تا کی بنویسم غم آوارگیم را انگار که این شب زده را رنگ سحر نیست لبخند نزن بر غزل تلخ و غریبم در کوچه ی لبخند تو دکان شکر نیست فالی زدم از حافظ و خواندم غزلش را از آمدنت گفت ولی هیچ خبر نیست @sheroadab139
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️ پائیز ، فصلِ  جلوه هایِ  گونه گون است زیباترین  فصلِ  غزل، فصلِ  جنون است آواز  و   شعر   و    پرسه هایِ   عاشقانه در زیرِ باران بی تو  دل  دریایِ خون است @sheroadab139
▫️ هر روز موهای سپیدش بیشتر می شد با چین پیشانی پدر هی پیرتر می‌شد دریاچه‌ای پشت نگاهش داشت؛ با هر غم چشمان بی‌سویش پر از در و گهر می‌شد وقتی پُر از قد قامتش می‌شد دهان صبح از اشک چشمش گونه ی سجاده‌تر می‌شد هر روز وقتی با صدای ساعت خورشید خوابش بهم می‌خورد و گوشش باخبر می شد می‌دیدم او را بر سر سجاده باران بود باشوق گل می داد و با دل همسفر می‌شد در خواب گوشم با دعایش عاشقی می کرد از شوق او جانم سراپا بال و پر می شد با او نه تنها خانه می شد یک بهشت امن عمر غم و اندوه و درد و غصه سر می شد قد کمانش جلوه ای رنگین کمانی داشت هر جا بلایی سخت می آمد سپر می شد مانند شمعی سوخت بی‌منت به پای ما ای کاش رسم زندگی جور دگر می شد @sheroadab139
▫️ ماجرای من و تو   باور باورها  نیست ماجرایی ست که در حافظه ی دنیا نیست نه دروغیم نه  رویا نه خیالیم ، نه  وهم ذات عشقیم   که در آینه ها پیدا نیست تو گمی در من و من در تو گمم ، باور کن جز در این شعر نشان و اثری از ما نیست من و تو ساحل و دریای همیم اما نه  ساحل اینقدر که با فاصله از دریا نیست @sheroadab139