▫️
پیام آور دردم ، مرا نویدی نیست
اگرچه پیر شدم دور من مریدی نیست
سیاه کرده مرا این شبِ زغال فروش
که رو به بختِ بدم صبحِ رو سپیدی نیست
قسم به مرگ که ای پادشاه غیر از من
به روز جنگِ تو در لشکرت شهیدی نیست
حکایت من و تو نقل شیشه و سنگ است
شکست خوردنِ من قصهی جدیدی نیست
چهار فصل من از چلهی زمستان است
بهار بعد تو در هیچ سر رسیدی نیست
به غیر زخم از این شاخه ها نمی روید
به این درخت تبر خورده هیچ امیدی نیست
برای دیدن من دیر آمدی برگرد
به قفل زنگ زده حسرت کلیدی نیست
#حسین_میهمانپرست
http://tlgrm.in/zakhme_bz
▫️
چه اشتباه بدی بود آشنایی ما
کشید عاقبت کار تا جدایی ما
تو از بهار به من وعده دادی اما زود
گرفت رنگ خزان فصل ابتدایی ما
نگاه بار زبان را کشید و پلک شکست
سکوت ، نعره زد از دردِ بی صدایی ما
گذشتی از من و از خود گذشتگی کردم
گذشتم از تو اگرچه شدم فدایی ما!
من و تو در قفسی مشترک اسیر همیم
به مرگ بسته از این پس پَر رهایی ما
نشست بین من و تو کسی که نقشه کشید
میان ما بشود خط استوایی ما
من اشتباه توام یا تو اشتباه منی؟
بهانه داده به ما جایزالخطایی ما
#حسین_میهمانپرست
http://tlgrm.in/zakhme_bz
▫️
نپرس حال مرا از گذشته لبریز است
که سرگذشتِ من از ابتدا غم انگیز است
توان رد شدن از خاطرات در من نیست
شبیه موج که با صخره ها گلاویز است
قبول کن که به هرکس خوشی نمی آید
"به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است"
همیشه یاد تو در بطنِ قلبِ من جاری است
شبیه باد که خاطر نشینِ دهلیز است
ورق زدم دو سه برگ از بهار را خواندم
که این مقدمه ای بر کتابِ پاییز است
رسیده اشک من از چاهِ دل به حلقه ی چشم
کویرِ چشمِ من از بستگانِ کاریز است
به وعده های سرِ خرمن عمر من سر شد
چنان مترسکِ پیری که وقفِ جالیز است
به تیغه های تبر دست دوستی مسپار
شکست عاقبت شاخه های ناچیز است
#حسین_میهمانپرست
@sheroadab139