eitaa logo
شعر و کودکی
700 دنبال‌کننده
226 عکس
8 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
#شعر_و_کودکی زرافه تو که گردنت درازه .... پاهات درازه... چرا لیوان نداری باهاش اب بخوری؟! معصومه دوسال و نیم @sherokoodaki
هدایت شده از شاعر کوچولو
🐠 خیلی دوست دارم با خدا جون ماهی بخورم
بعد از گذراندن دوره ی بیماری: مامان حالم بهتر شده دیگه می تونم لخبند بزنم پسر/چهارساله @sherokoodaki
هدایت شده از شاعر کوچولو
🏞 من، تو و مامان و پنجره رو دوست دارم
مامان چند روزه امام زمانو ندیدم چیکار کنم ...! حلما/ سه ساله
در توجیه وشگون گرفتن دست مادر: آخه لذتم بهم می گه دستت نرمه حانیه/سه سال و هشت ماهه @sherokoodaki
می دونی؟ خیلی طول می کشه تا آدم بزرگ بشه... پسر/ چهار ساله @sherokoodaki
اگه فرشته ها کار بد بکنن خدا بال هاشونو ازشون می گیره؟ پسر/ چهار ساله @sherokoodaki
ملخ برای من خیلی باارزشه پسر/ چهار ساله @sherokoodaki
هدایت شده از شاعر کوچولو
👩‍👦 مامان یه غُلُپ بغلم می‌کنی؟
-کاش من قاصدک بودم مامان -چرا؟ -اگه قاصدک بودم تند می رفتم میرسیدم به حرم -خب؟؟ -اصلا کاش کبوتر بودم؟ -چرا؟ -‌می رفتم رو گنبد مکالمات حلما و مادرش سه سال ونیمه @sherokoodaki
می دونی چرا دوست دارم برم بهشت؟ برای اینکه از دست وزیر بهداشت راحت بشم پسر/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
در حال آب بازی: ای وای ناخودآگاهم خیس شد پسر/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
اشاره به فندک: مامان توش آب کبریته؟ حسنا/ چهار ساله @sherokoodaki
از برگه ی امتحانی دانش آموز 7 ساله این قصه را در سه خط ادامه بده: کبوتر غمگین بود... کبوتر غمگین بود به خاطر اینکه او شوهر نداشت. با خود گفت: هر وقت صاحب من خواست به مشهد برود به او می گویم تا مرا هم ببرد تا از کبوترهای حرم امام رضا شوهری پیدا کنم. فاطمه/ هفت ساله @sherokoodaki
می دونی بهشت آدم بدا کجاست؟ توی جهنمه حقشونه که برن توی بهشتشون بسوزن حیدر/ چهار سال و نیمه @sherokoodaki
دلم میخواد برم تو کیسه پروانه، میام بیرون بال داشته باشم معصومه، سه ساله @sherokoodaki
ما وقتی سینه می‌زنیم یعنی اماما توی دل ما هستند فاطمه سادات. چهار ساله @sherokoodaki
مولا جان... نگذارید باغ ها خراب بشود... غلامرضا. 7 ساله @sherokoodaki
دو تا پروانه رو دیدم که تا بالای ابرا رفته بودن پسر/ 5 ساله @sherokoodaki
اگه بریم توی باغ زندگی کنیم دیگه لازم نیست هر روز بریم سیب بخریم. مگه نه؟ پسر/ 5 ساله @sherokoodaki
-مامان ازین دامن ها که من دارم توام داری؟ -نه کاش داشتم -اشکال نداره بزرگ شدم برات میارمش. حسنا/ 4 ساله @sherokoodaki
بابا؟ هنوزم جنگِ امام حسین با آدم بدا هست؟ پسر/ 5 ساله @sherokoodaki