#شعر_و_کودکی
خدا ماهارو شیرین خلق کرده
که باباهامون خنده ئو بشن
معصومه/ چهار سال و یازده ماهه
#روز_دختر
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان مثلا ما آدما هزار تا جون داریم
هر بار که گناه می کنیم یکی از جونامون می میره
حانیه خانم ۵ سال و ده ماهه از قم
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بابا؟ اسم اون مریضیه چی بود که روی دستاشون یه شکلائیه؟
(منظورش تتو بود)
پسر/ 6 و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
:هنگام بازی فوتبال
+پسر ۹ ساله: من پرتغالم (تیم ملی پرتغال)
-دختر ۷ ساله: من سیبم
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
فاطمه(درحرم امام رضا ع):مامان من میرم اون دورا بدو بدو میکنم میام.
مامان:دور نرو ممکنه گم بشی..
فاطمه(درحال اشاره به آسمون):خدای اون بالا مراقبمه نمیذاره گم بشم..
فاطمه/۳ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
+می دونی خدا توی قلبش یه عالمه بچه داره؟
_ خب؟ چه کار می کنه با این همه بچه؟
+ هرچقدر بخواد به دنیا میاره می ده به مردم
محمدامین 4 ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان فکرا از کجا میاد؟
مامان خدا می دونه فردا من چه خوابی میبینم ؟
می خوام برم بهشت از خدا بپرسم چه جوری ما رو به وجود آوردی؟
حانیه خانم ۵ سال و یازده ماهه از قم
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
در بازگشت از مراسم سلام فرمانده جمکران:
مامان سه تا آرزو دارم
اول اینکه زودتر برم بهشت
دوم اینکه کوچیک بمونم
سوم اینکه بیشتر بچه بدنیا بیارم یعنی مثلا چهار تا ( چون خانواده خودمون سه فرزندی هست)
یه کم می گذره انگار یاد مراسم میافته می گه: آرزوی چهارمم اینه که تلویزیون نشونم بده
حانیه خانم ۵ سال و یازده ماهه از قم
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
آدم چرا آدمه اصلا
من دوست دارم فرشته باشم...
حانیه خانم/ شش ساله از قم
@sherokoodaki