مدح و مرثیه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
من سفیر زاده ی پیغمبرم
جانفدای نور چشم حیدرم
من شدم از عشق شاه عالمین
اولین قربانی راه حسین
خیمه مهر و وفا را قائمم
لاله ایی از دشت آل هاشمم
من چراغ بزم اهل عزتم
من فدایی بهر آل عصمتم
حج عشق شاه دین را مُحرمم
مسلمم من مسلمم من مسلمم
باب من خاک قدوم مرتضی
خود منم عبد شه کرب وبلا
جنگ با خصم دغایش می کنم
هستی خود را فدایش می کنم
پیکرم خاک قدوم خواهرش
کودکانم ذبح راه اصغرش
هست در غربت مرا در این دیار
جان نثاری بر امامم افتخار
رنج عالم را به جانم می خرم
من مطیع محض امر رهبرم
از ازل از لطف ربّ العالَمِین
بوده ام من واله روی حسین
افسر عشق حسینی بوده ام
شد گواه عشق من چشم ترم
تا شود مهرم بر او از حد فزون
من زیارتنامه می خوانم به خون
از مقامات امامم آگهم
عاشقم من عاشق ثاراللهم
در میان کوچه های بی کسی
در دل خود غصه ها دارم من بسی
گرچه تا اعلا رود آوای من
گر چه خونین گشته سر تا پای من
گر چه گشتم من در این وادی غریب
گر چه گشتم بی مجیب و بی حبیب
گرچه دارم آه سوزان،چشم تر
گرچه باشد قلب زارم پرر شرر
گرچه در کوفه شده جان بر لبم
غصه دار دخت زهرا س زینبم
زینب آید روزی اندر این دیار
با دلی خونین و چشمی اشک بار
رأس یارش روی نیزه چون هلال
ذکر قرآن بر لبش آن مه جمال
لیک آن ایام در آن کوچه ها
کوفیان بی حیا و بی وفا
دفّ و چنگ وساز و آهنگش زنند
از فراز بام ها سنگش زنند
جان آل الله بر لب می کنند
خون به قلب زار زینب می کنند
🔴 این شعر در حدود سال ۸۲ سروده شده
#مثنوی
#دلنوشته
#شب_اول
#مسلم_بن_عقیل
#شعر_مسلم_بن_عقیل
@sherosabk
به یاد شهیدان مسجد ارک و دوستان شهیدم میر سیف الدین و میر مجد الدینمجابی
زبانم ناتوان شد بار دیگر از بیان عشق
دوباره باز ماندم ای خدا از کاروان عشق
غم دلدار را کی می شود تا من نمایم درک
زنم ناله به یاد زائران کربلا در ارک
به کوی اشک امشب جملگی سرگشته می گردیم
به یاد آن عزیزانی که با هم گریه میکردیم
به یاد آن پرستو های از دنیا سفر کرده
به یاد شاهدان بر رُخِ جانان نظر کرده
ز بس در قلب هاشان بود شوق و آرزوی یار
محبین شهادت عاقبت رفتند سوی یار
به یاد میر سیف الدین و مجدالدین نوا داریم
به دلهامان دمادم آرزوی کربلا داریم
اباصالح الا ای آنکه هستی رازق دلها
شهادت را نصیب جمع ما کن یوسف زهرا
🔴 این شعر در سال ۸۳ سروده شده
#دلنوشته
#شهدا #شعر_شهدا
#ارک #شهدای_مسجد_ارک
#مجابی_ها #محبین_شهادت
@sherosabk
مرثیه رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
صبح دل ما ز غم چو شام است
چون موسم رحلت امام است
بر مردم انقلابی ما
در ماتم و حزن بار عام است
رفته ز جهان امام امت
او را که سپهر زیر گام است
آری به تمام دهر و تاریخ
او قابل فخر و احترام است
آن پیر که اسب وحشی غرب
در محضر او ز عجز رام است
هم حج و منا و بیت و مروه
هم زمزم و مشعر و مقام است
فیضی است که بر همه جوامع
تا موعد حشر ، مستدام است
آن کس که رود رَهِ خمینی
کی در پی ثروت و مقام است
او هست به فکر خدمت خلق
در راه رضای حق مدام است
هر کس که به صدق پیرو اوست
از جانب ایزدش سلام است
عالم همه محضر الهی است
این است که بهترین پیام است
دل غرق صفا و شور گشته
چون عطر ظهور در مشام است
ای دشمن بی حیا بدان که
این نهضت عشق پر دوام است
دلدادگی خودی به دشمن
والله که ذلتِ تمام است
ما جمله فدای رهبر هستیم
جز این ، همه حرف پوچ و خام است
یا رب تو بگیر دست ما را
در حشر که شور و ازدحام است
سوگند به حق سروری که
نان و نمکش فقط طعام است
سوگند به بانوی مدینه
اویی که به اهل بیت مام است
یا رب برسان امام ما را
چون تیغ نفاق بی نیام است
چشم همه عاشقان مهدی
از درد فراق ، لاله فام است
🔴 این شعر در سال ۸۷ سروده شده
#دلنوشته
#رحلت_امام
#نیمه_خرداد #امام_خمینی
@sherosabk
تقدیم به ساحت مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها
السلام ای بحر بی پایان عشق
ترجمان هفتمین قرآن عشق
السلام ای روح ایثار و وفا
السلام ای مظهر پاک خدا
السلام ای بانوی بنده نواز
هست ما را سوی تو روی نیاز
ای پناه جمله ی آوارگان
چاره سازی بر همه بیچارگان
السلام ای آنکه نور،از حق گرفت
دین ز یُمن و برکتت رونق گرفت
نزد تو ای بانوی نیکو سرشت
کس نمیگیرد سراغی از بهشت
آشکار از تو وقار مادری
زائر تو حجة ابن العسکری
ای ضریحت کبریای عارفان
مدح تو خارج ز هر لفظ و بیان
بعد زینب روح هم عهدی تویی
عمه ی مولای ما مهدی تویی
هر که را دیدم دلش پابست توست
هر برات و تذکره در دست توست
عقده از جان و دلم وا میکنی
کربلا را هم تو امضا میکنی
هر چه از لطفت رسد بر من خوش است
کربلا را از تو بگرفتن خوش است
آستانت نوری از عرش عظی
تو کریمه هستی و بنت الکریم
جان ما لبریز از احسان توست
چشم ما بر جود بی پایان توست
سوی مسکینان زار دیده تر
دختر موسی بن جعفر کن نظر
ما همه مشتاق بر روی توایم
حاجیان کعبه ی کوی توایم
صحن های با صفایت بهر ما
مروه و سعی و صفا،زمزم،منا
آرزویم هست ای صاحب کرم
خادمِ خدّام درگاهت شوم
من کجا و خادمیِ درگهت
من گدایم بر گدایان رهت
ای کریمه لطفت از رسم کمال
هست بالاتر ز وهم و از خیال
لطف خدّام تو هم ما را بس است
یک سخن بس،گر که در خانه کس است
قبله ی خیل کواکب گنبدت
اهل رضوان زائران مرقدت
مِهر از فیض تو نورانی شده
در ره عشقت،بقا،فانی شده
ای کریمه جان دلدارت رضا
یک نظر بنما حسینی کن مرا
گر چه حق مِهر تو را در دل نهاد
هست من را این دو مصرع اعتقاد
داده ای تو اعتبارم سیّده
هر چه دارم از تو دارم سیّده
نقش گردیده به رسم عاشقان
روی لوحِ جان من معصومه جان
از صفا و از ولا و از شرف
دوش در بزمی پر از جام شعف
خود شنیدم نغمه ی ذوق و سرور
هاتفی میگفت با شوق و سرور
آدم و حوا اگر کردید گم
راه رضوان را،شوید عازم به قم
چون که قم مُلک خدای داور است
اَلَّه اَلَّه که بهشتِ دیگر است
قم حریم عشقبازان خداست
کاظمین و سامرا و کربلاست
قم همه انوار را منظومه است
آستان حضرت معصومه است
خاکسار خاک پایش کوه قاف
اهل عالم در طواف و او مطاف
قم که شهر علم و شهر دانش است
شیعیان را بر وصالش خواهش است
حوزه ی علمیّه اش مهد خرد
کرده روشن راه خوب و راه بد
هر که راه حق رود خوشبخت باد
زندگی جز این طریقت ننگ باد
همچنانکه حق بفرموده به ما
راه آسایش بُوَد را خدا
قم به لفظ شهر دانش لایق است
مکتب فقهِ امام صادق است
چه بزرگان که در این ملک خدا
زندگی کردند بی رنگ و ریا
گرچه در گلزار،هم گُل هم خس است
یک خمینی بر همه عالم بس است
او که با طاغوت دوران جنگ کرد
عرصه را بر ظلم ظالم تنگ کرد
او که با فخر و خروش و اشکِ عین
او که با امداد از جدش حسین
انقلابی کرد با اهل ولا
جلوه شد گویا قیام کربلا
آری آری قم بُوَد شاهد بر آن
آن قیام لاله گون شیعیان
قم بُوَد شهر صلاة و هم صیام
شهر خون،شهر شرف،شهر قیام
خاک قم شامل به الطاف خداست
آستان خواهر مولای ماست
خواهر مهر فلک،شمس الشموس
خواهر آن سَرور خفته به طوس
خواهر آن شاه ملک ارتضا
حضرت مولا علی موسی الرضا
ای نگار گلشن خیر الانام
بضعه ی زهراییِ هفتم امام
خادمین مرقدت قلمان و حور
آستانت بر فلک بخشیده نور
نور تو جلوه به سینه میکند
قم به جان عطر مدینه میکند
تا دل ما تنگ زهرا میشود
راه قم بر روی ما وا میشود
هستیِ مایی تو یا اخت الرّضا
همچو زهرایی تو یا اخت الرّضا
تربتت عرش رفیع عاشقان
ای حریم تو بقیع عاشقان
خاک کویت سرمه ی چشم همه
کن نظر بر ما به جان فاطمه
ساغر عشقت به جام اوصیا
مرقدت بیت الحرام اوصیا
گویم این ذکر بسی نیک و جلیل
دختر باب الحوائج الدّخیل
ای عطا و جود از تو محترم
دست ما خالی است ای بنت الکرم
کن عنایت ای امید عالمین
جان مولای غریب کاظمین
جان به قربانت که تو مظلومه ای
جان و جانان پدر،معصومه ای
از مدینه زار و مضطر آمدی
بهر دیدار برادر آمدی
لیک در قم ای همه هست رضا
جان برون گردید از پیکر تو را
میهمان باب و پیغمبر شدی
بی نصیب از دیدن دلبر شدی
رفتی از دنیا و آن دلدار ماند
بر دل تو داغ یک دیدار ماند
مردم قم شهر خون شهر قیام
دفن کردندت در اوج احترام
سَیّده، هر چند از رسم قضا
بوده ای دور از برادر،از رضا
گرچه بودی در کویر درد،گم
لیک بین مردمان شهر قم
خنده کس بر آن دل تنگت نزد
از فراز بامها سنگت نزد
هیچ کس ای بنت ابنِ بوتراب
حرمتت نشکسته در بزم شراب
تیر طعنه بر دل زارت نخورد
چوب بر دندان دلدارت نخورد
لیکن ای مولاتنا ای عالِمه
من بمیرم بهر دخت فاطمه
بعد عاشورا ز کینه خاص و عام
بین شهر کوفه و بازار شام
خنده ها بر آن دل تنگش زدند
از فراز بام ها سنگش زدند
وای بر احوال دخت بوتراب
ظالمان شامی و بزم شراب
تیر طعنه بر دل زارش زدند
چوب بر دندان دلدارش زدند
جای تسلیّت به گردش دف زدند
پای آن رأسِ بریده کف زدند
🔴 این شعر در سال ۸۴ سروده شده
#دلنوشته
#حضرت_معصومه
#شعر_حضرت_معصومه
@sherosabk