شب شهادت
به گوش جان عترت ز غم نوایی آمد
فاطمه و حیدر را شبِ جدایی آمد
بوی غربت آمد،شب شهادت آمد
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
فاطمه میرود لحظه به لحظه از هوش
چراغ عُمر حیدر شود ز فردا خاموش
بعد هجر دلبر،علی شود بی یاور
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
شامِ فردا دیگر علی ندارد یاور
حسین آرام جان زینب کبری مادر
میرسد جان بر لب،امان ز اشک زینب
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
شهادت
بیت الاحزان گشته حریمِ آل طاها
خبر کنید زینب را شفا گرفته زهرا
با قدِ خمیده،فاطمه شد شهیده
آه و صد واویلا واویلتا واویلا...
چون که داده سلمان خبر به سلطان دین
میان کوچه حیدر خورده به روی زمین
صاحب ذالفقار،دگر شده عزادار
آه و صد واویلا واویلتا واویلا...
دیدگانت بگشا تو ای عزیز طاها
منم علی اَعلیٰ شدم غریب و تنها
اشک من را بنگر،شدم حزین و مضطر
آه و صد واویلا واویلتا واویلا...
شام غریبان
شام غریبان حبیبه ی طاها شد
نهان به خاک یثرب قدّ خمِ زهرا شد
چشم مولا تر شد،خجل ز پیغمبر شد
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
پیکر بانوی روز جزا را بردند
نیمه ی شب در غربت به خاک غم سپردند
الوداع یازهرا،ببین علی شد تنها
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
از دو چشم حسن سرشک غم می بارد
تو گویی از آل الَّه غمی فراتر دارد
دیده او سیلی را،وَ صورت نیلی را
فاطمه یا زهرا یا فاطمه یا زهرا...
درو دیوار
بین دیوار و در کوثر طاها
یاور حیدر حضرت زهرا
«آه و واویلا، صد آه و واویلا
از غم زهرا وَز دل مولا»
بین آتش با آوای غمگینی
ذکر او شد یا فضه خذیني
غنچه و گل را با هم فدا کردند
حق پیغمبر را ادا کردند
جان نثار وادی ولا بوده
جرم او عشق مرتضی بوده
لاله ی جانش از کینه پرپر بود
قتلگاه او پشت آن در بود
کوچه
مجتبی گویی زین واقعه جان داد
مادرش زهرا بر زمین افتاد
«آه و واویلا، صد آه و واویلا
از غم زهرا وَز دل مولا»
پیش چشمش خورد مادرش سیلی
یاس رخسار او شده نیلی
عصمت حق در کوچه زمین خورده
کوهی از غم بر دوش خود برده
بین کوچه بر زهرا جسارت شد
دشمنی با اصل ولایت شد
غربت مولا آنجا هویدا شد
تا ابد خصمش،خوار و رسوا شد