eitaa logo
شعر و سبک؛امیر عباسی
5.6هزار دنبال‌کننده
274 عکس
112 ویدیو
11 فایل
🔹 تمامی شعر های این کانال توسط حاج امیر عباسی سروده و بارگذاری میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به ساحت مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام امیدوار عطای توام حسن جانم گدای کوی گدای توام حسن جانم تمام عمر کشم انتظار وصل تو را که دوستدار لقای توام حسن جانم خدا کند به مقامی رسم که داد زنم که من فقیر ولای توام حسن جانم جوانی ام ، پدرم ، مادرم ، به قربانت قسم به عشق ، فدای توام حسن جانم به استخوانی و نانی دل مرا خوش کن که من چو کلب سرای توام حسن جانم هزار شکر که از لطف مادرت ، مشغول به ذکر و مدح و ثنای توام حسن جانم تو پورِ بانوی محرابی و منِ مسکین نیازمندِ دعای توام حسن جانم به وقت خواندن مرثیه ی فدک یادِ بکاءِ صبح و مَسای توام حسن جانم شدم به مَحبَسِ حُزن و غم تو زندانی چو نِی حزینِ نوای توام حسن جانم عزای تو به خدا داغ مادرت زهراست شکسته دل ز عزای توام حسن جانم ۸۶/۴/۳ @sherosabk
تقدیم به ساحت مقدس امام مجتبی علیه السلام ای فدای لطف بی پایان تو ای خلایق بنده احسان تو نور حق در چهره رخشان تو آفرینش ریزه خوار خوان تو عالم ایجاد در فرمانِ تو یاحسن دست منو دامانِ تو تو کریمی و دو عالم سائلت مَجمعِ اولاد آدم سائلت حاتم و صدها چون حاتم سائلت هر کریم و هر مکرّم سائلت خازنِ فردوس هم دربان تو یاحسن دست منو دامانِ تو قبله خوبان عالم کوی تو کعبه و میقات زمزم روی تو بخشش و لطف و کرامت خوی تو گل شکفته می شود از بوی تو کِی شود حاصل مرا عرفان تو؟ یاحسن دست منو دامانِ تو ماه رخسارت همه نور است نور از تَجلّای رُخَت شد طور ، طور مصحف مدح تو انجیل و زبور دیده بی اشک بر تو باد ، کور عاشقان مدهوش و نیمه جانِ تو یاحسن دست منو دامانِ تو هر چه هست و نیست یکسر مَست توست آسمان هم خود به رتبه پست توست من که باشم یک جهان پا بست توست اختیار جان من در دست توست جان من گویی است در میدان تو یا حسن دست منو دامان تو ناسزا گو را تو احسان می کنی از کرم کافر ، مسلمان میکنی خار را سَروِ خرامان می کنی درد عالم را تو درمان میکنی ای خوش آن دردی که شد دَرمان تو یاحسن دست منو دامانِ تو ای غم پنهان تو در هر دلی ای که حلّال تمام مشکلی ای که دریای کرم را ساحلی ای که نخل آرزو را حاصلی وای از آهِ دلِ سوزانِ تو یاحسن دست منو دامانِ تو یابن الزهرا ای امامِ مجتبی یا ولیَ الله ، سِبطِ مصطفیٰ از جفای جُعده آن خصم خدا قاتلت هرچند شد زهر جفا داغ دیگر چنگ زد بر جانِ تو یاحسن دست منو دامانِ تو عمری ، ای عمّامه غم بر سَرت عمری ، ای ارض و سما خاک درت با دل محزون و قلب مضطرت خونِ دل خوردی به یاد مادرت مُدّعایم دیده ی گریان تو یاحسن دست منو دامانِ تو در حضورت ای نگار مهجبین ای زِ سر تا پا امیرُالمؤمنین اشک شد با دیدگانِ تو عَجین فاطمه اُفتاد بر روی زمین دیده شد آن صحنه با چشمان تو یاحسن دست منو دامانِ تو از ستم خانه نشین شد آن ولی پاسخ مَظلوم بر غم شد ، بَلی لیک با آن غصّه های منجلی می زد آتش بر دلِ خونِ علی گریه های مخفی و پنهان تو یاحسن دست منو دامانِ تو 🔴 سروده شده حدود سال ۸۲ @sherosabk
تقدیم به ساحت مقدس امام مجتبی علیه السلام سلام ای دلربا یاحسن مجتبی یوسف آل کسا یا حسن مجتبی ای همه عالم فدات دیده ی من خاک پات مظهر ذات خدا یاحسن مجتبی محو کمالت شدند غرق جمالت شدند مجمع ارض و سما یا حسن مجتبی باده خور جام تو بر لبشان نام تو سلسله ی انبیا یاحسن مجتبی نور مُجسّم تویی شاه دوعالم تویی ما به تو عبد و گدا یاحسن مجتبی   عاشقم و فانی ام بهر تو قربانی ام همچو ذبیحِ منا یاحسن مجتبی حمد خدای وَدود که چو قیام وقُعود با تو شدم آشنا یاحسن مجتبی مُحرمِ آواره ام بنده ی بیچاره ام کِی شوم از تو جدا یاحسن مجتبی   زینت دوش رسول میوه ی باغ بتول معدن جود سخا یاحسن مجتبی غرق گناهم شَها چَشم به راهم شها رأفتِ ناب تو را یاحسن مجتبی کوکبِ رحمانیت ، دور کن از معصیت بنده ی درمانده را یا حسن مجتبی در همه دَهرِ کهن ، یافت نشد مثل من نوکر پر ادعا یاحسن مجتبی مانده ام از حال خویش ، غافل از احوال خویش غرق شدم در ریا یاحسن مجتبی تیغ شرف در نیام دم به دم و گام گام سرزده از من خطا یاحسن مجتبی عبد گنهکارْ من ، بنده ی بیمارْ من از تو بخواهم شفا یاحسن مجتبی یار جوانمردْ تو ، داروی هر دردْ تو درد مرا کن دوا یاحسن مجتبی عشقِ تو خورشید من ای به تو امّید من کعبه ی اهل دعا یاحسن مجتبی اول آخِر تویی باطن وظاهر تویی رابع آل عبا یاحسن مجتبی تو به دوگیتی امیر ، برهمگان دستگیر توبه فلک مُقتدا یاحسن مجتبی دلبر دلها تویی ، یوسف زهرا تویی ای همه لطف و صفا یاحسن مجتبی دِه به من اِی محترم ، فیض ثُباتِ قدم در ره دین و ولا یاحسن مجتبی سجده به کویت برند ، دست به سویت برند جمله ی خلق خدا یاحسن مجتبی   صلح تو ای بی شکیب ، ای به مدینه غریب چو نهضت کرببلا یاحسن مجتبی گریه کنان را بخر پیش شهیدان ببر حقّ شَهِ نینوا یاحسن مجتبی   در غمت ای مَهجَبین گشت به روی زمین شور قیامت به پا یاحسن مجتبی   غرقِ فغان دهر شد قسمت تو زهر شد گشت فلک در عزا یاحسن مجتبی در غمت ای مهربان رفت به هفت آسمان ناله ی واویلتا یاحسن مجتبی ای همه مأنوسِ درد زهر به جانت چه کرد که تو شدی جانفدا یاحسن مجتبی سوخته جان و دلت همسر تو قاتلت ای ثمر مرتضی یاحسن مجتبی ای پسر فاطمه بوده تو را زمزمه مرثیه کوچه ها یاحسن مجتبی بار ولایت کشید محنت و اندوه دید بضعهٔ خیر الوری یاحسن مجتبی ناله اش افروخته پشت درِ سوخته سوخت دل کبریا یاحسن مجتبی دل همه غوغا بُوَد زینب کبری بُوَد شاهد آن ماجرا یاحسن مجتبی زود بشد ای شهید از تو محاسن سپید در غمِ خیر النسا یاحسن مجتبی   واصل حاجت شدی تو به شهادت شدی از غم زهرا رها یاحسن مجتبی خونجگرت کوه و دشت ای جگرت بین طشت کشته ی زهر جفا یاحسن مجتبی سوختم از سوز غم گشته ام ای بی حرم بر شرری مبتلا یاحسن مجتبی اشک تو جاری زِ عین ، رأس عزیزت حسین بود به طشت طلا یاحسن مجتبی ای به دو عالم شفیع قسمت ما کن بقیع حاجت دل کن روا یاحسن مجتبی ۸۵/۸/۱۷ @sherosabk
مدح و مرثیه ی امام حسن مجتبیٰ علیه السلام مستِ حسن شدن کرمِ حیّ داور است کین باعث رضایتِ زهرا و حیدر است اخلاص پیشه دار و بگو یا امام حسن این ذکر، رمزِ قفلِ سعادت به محشر است هر کس که خالصانه گدای کریم شد مِنّای اهلِ بیتِ عزیز پیمبر است هر حرفِ نامِ قدسی و غرقِ مِلاحتش مانند واژه واژه ی کوثر مطهر است آیینه ی تمام قدِ حیّ ذوالجلال عبد است و حق به صورت ماهش مُصوّر است چشمانِ دَهر، عبدِ خدا مثل او ندید او بنده است، لیک خداوند مظهر است رخساره ی مَلیح تر از ماهِ کاملش از نور حُسنِ حیّ تعالیٰ منوّر است هر کس که گشت سائل کویِ کرامتش رزق تمامِ عمر برایش مُقدّر است وان کس که در مقابله با آن جناب شد در پیش تیغ حیدریِ او محقّر است تیغش ندارد هیچ کم از ضربِ ذوالفقار او وارث شجاعت فَتّاحِ خیبر است قالَ الحسن، شریعت ما را درست کرد عالَم زِ عطر نابِ کلامش مُعطّر است شاگرد رزم اوست، ابالفضلِ نامدار خاک رهش ابوذر و مقداد و قنبر است آنکه محبّ اوست حسابش مشخص است بدخواهِ او یقین به خدا نیز کافر است هرگز مگو قیام به راه خدا نکرد صُلحِ حسن مقابله ی با ستمگر است اَعلا ترینِ اهل سماواتِ نور هم در پیش مَجد و عزّت و شأنش، مُحقّر است مَحشر حساب سینه زنان، دستِ مجتباست دل را قسم به عشق، که اینگونه باور است چون فاطمه حقیقتِ پاکی و عصمت است همچون علی به عالَمِ ایجاد رهبر است هر آنچه در خیال بگنجد زِ عِزّ و جاه کِی با مقام و مَنزِلَت او برابر است تقدیر عالمیست به دست اراده اش هستی، به یک اشاره ی چشمش، مُسخّر است نَسلش تمام، نورٌ عَلیٰ نور و تا ابد خصم حسن به لطف خداوند، ابتر است در جنگ حقّ و باطلِ طاغوتِ معاویه مغلوب، معاویه ست و حسن، فردِ برتر است اهل جَمَل چو قطره ی ناپاک و او چُنان دُرّ و جواهر و شرفُ الشّمس و گوهر است چشمانِ دلربا و خدابینِ مجتبی بر گردشِ عَوالِمِ ایجاد، مِحور است آن دیده که ندید، فُروغَش، همیشه کور گوشی که نَشنود سخنِ مدح او کَر است از اشک شوقِ جلوه ی آن حُسنِ سرمدی چشمانِ آسمانیِ جِبریل هم تر است این است سَروری که سراپا سیادت و از کُلّ سَروَران و سَرانِ جهان، سر است سِبطُ النّبي، عزیزِ علی، جانِ فاطمه کلثوم و زینب، اُخت و حسینش برادر است از وصفِ او بُوَد مُتِحَیّر عُقولِ دَهر از مِدحتش عُیونِ زمین و زمان تر است فرزند های او همه آزاده بوده اند آری، حسن معلّمِ آزاده پرور است اعجاز میکند به نگاهِ عنایتش خاشاک نیز با نظرِ لطف او زر است هر چند جهلِ خلق، به او ضربه ها زده هر چند غصه دار و پریشان و مُضطر است هر چند بین خانه ی خود هم امان نداشت گرچه شهید، از ستم و زهرِ همسر است اما به سنّ کودکی، افسوس، آه، آه او کُشته ی مصیبت عُظمای مادر است در من توانِ خواندنِ مرثیه هاش نیست شرحش زِ شرح دردِ خلایق فَراتر است غَمواژه های روضه ی مظلومه مادرش مسمار و تازیانه و سیلی و کوثر است میزد مغیره بانویِ پهلو شکسته را زهرا میان شعله و دیوار و آن در است خیلی امید داشت، به محسن به راه دین افسوس دیگر آن گلِ نشکفته، پرپر است در وُسعِ درک نیست، غمِ مادرِ حسن مرثیه خوانِ یاسِ نبی حیّ داور است 🔴✍️ نوشته شده به عنایت امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ مشهد مقدس ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk
ای ماورای پرده ی پندار یا حسن ای برتر از مدیحه و گفتار یا حسن لطف تو دست اهل دو عالَم گرفته است عالم به جودِ توست بدهکار یا حسن آزادگی ست قطره ی بحرِ کمال تو ای سَروَرِ تمامیِ اَبرار یا حسن من هیچ وقت، غصه ی روزی نخورده ام دلخوش به توست عبدِ گرفتار یا حسن گر شُهره بر جنون و به دلدادگی شوم از عشق روت، هست سزاوار یا حسن از برکتِ ترنّم ذکرِ خداییَت خاموش میشود شررِ نار یا حسن خانه به خانه، کوچه به کوچه ، اِلیَ الاَبَد عشق تو را همیشه زنم جار یا حسن هر کس مُحبّ توست بُوَد تا به روز حشر در سایه سارِ حیدرِ کرّار یا حسن سوگند بر شجاعت و از خود گذشتگی شاگرد رزمِ توست، علمدار یا حسن بر گردشِ فلک، به خداوندیِ خدا نورِ تو هست نقطه ی پرگار یا حسن رَحمانیَت به قلبِ کریمان و مؤمنین از برکت تو گشته پدیدار یا حسن جُعده چه ظلم ها به جنابَت روا نمود ملعونه داشت کینه ی بسیار یا حسن پاره جگر شدی و شرارت به عرش رفت ای اهل عرش بر تو عزادار یا حسن یک بار جان به موسمِ پیریت دادی و در سنّ کودکیت، دگر بار یا حسن آه از دمی که دیده اي، از فتنه ی یهود مادر میان شعله گرفتار یا حسن آه از قدِ خمیده و رُخساره ی کبود آه از غلاف و قُنفذ و مِسمار یا حسن 🔴✍️ نوشته شده به عنایت آقا امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ قطار مشهد به تهران ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk
عرض توسل به ساحت مقدس و نورانی امام حسن مجتبی علیه السلام کِی گشته ام از لطفِ تو مأیوس حسن جان دل با تو و با عشق تو مأنوس حسن جان از تارِ حق و پود عُبودیّتِ مَعبود روح و تن و جانت شده مَلبوس حسن جان هر یک به طریقی سخنِ حُسنِ تو گوید آوایِ قناری،.پرِ طاووس حسن جان یک لحظه جدا از تو شوم در همه ی عمر این است به رویام، چو کابوس حسن جان رد کردنِ سائل زِ درِ بیتُ العَطایَت وَاللهِ تو را نیست به قاموس حسن جان در وحشت و تاریکی دریای جَهالت نور تو چُنان تابشِ فانوس حسن جان چون ریگ، که باران به سر و روش ببارد باشد کرمت بر همه محسوس حسن جان گلواژه ی آزادی و گلبانگ رهایی بی توست چو یک معنیِ محبوس حسن جان آسایش هر مرد زِ آرامش خانه ست شد قتلگهت، خانه ات، افسوس حسن جان پاره جگرِ فتنه و مسموم جفایی از کینه ی آن جُعده ی منحوس حسن جان آن زهر جفا کرد رهایت زِ غمی سخت ای وایِ من از روضه ی ناموس حسن جان 🔴✍️ نوشته شده به عنایت آقا امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ قطار مشهد به تهران ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk
از زهر، چونکه رنگ زِ روی نکوش رفت چون شمعِ آب گشته، حزین و خموش رفت آنقدر شور و شوقِ وصالش به سینه بود کز جام وصلِ نورِ خدا، باده نوش رفت از روضه های سیلی و رخساره ی کبود روحش تمام زَخم بُد و لاله پوش رفت گودالِ مجتبی، به خدا بینِ کوچه بود محنت به جان خرید و مَسِرّت فروش رفت مظلومِ کربلا که غمِ بی نهایتش حتی درون قلبِ جَمیعِ وُحوش رفت آنقدر گریه کرد ز داغ غم حسن تا آنکه در کنار برادر ز هوش رفت ✅🔴 کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk