دردا و حسرتا! که عنانم ز دست رفت دستم نمی‌رسد که بگیرم عنان دوست رنجورِ عشقِ دوست چنانم که هر که دید رحمت کند، مگر دلِ نامهربانِ دوست گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد تسلیم از آنِ بنده و فرمان از آنِ دوست بی‌حسرت از جهان نرود هیچ‌کس به در الّا شهیدِ عشق؛ به تیر از کمانِ دوست بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد وآن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست؟ #سعدی 🍁🍃

همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت #سعدی 🍁🍃

معلّمَت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لبِ ضحّاک و چشمِ فتّانم که کِیدِ سِحر ، به ضحّاک و سامری آموخت #سعدی 🍁🍃

چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن آدمی را که طلب هست و توانایی نیست... #سعدی 🍁🍃

کجا روم که دلم پایبند مهر کسی‌ست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم #سعدى 🍁🍃

بیا که در غمِ عشقت مشوشم بی تو بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو... #سعدی 🍁🍃

سنگ بی قیمت اگر کاسه ی زرین شکند قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود.... #سعدی 🍁🍃

کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند #سعدی 🍁🍃

هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آنجا مکانِ توست #سعدي 🍁🍃

بعید نیست که گر تو به عهد باز آیی به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان #سعدی 🍁🍃

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی #سعدی #عید_غدیر_مبارک 🍁🍃

تو که یک روز پراکنده نبوده‌ست دلت صورت حال پراکنده‌دلان کی دانی #سعدی 🍁🍃