در سایه ی باد، بی ثمر می رقصد
با خنده ی ارّه، بیشتر می رقصد
تابوتِ کنارِ دارها خواهد شد
هر سرو که با سازِ تبر می رقصد
#علی_دولتی
🍁🍃
می کرده ز اختلاط مردم سـیرم
از غصّه اگر می نخورم میمیرم
گیرد چو غم دهـــــر گریبان مرا
من نیز گلوی شیـشه را میگیرم
#ضیای_قزوینی
🍁🍃
هنگام سخن عشوۀ پنهانی ریخت
دانشکدۀ علوم کيهانی ریخت
محبوبم ماه و ماه و.. ناگاه خسوف..
موهایش را به روی پیشانی ریخت
#احسان_پرسا
🍁🍃
جَلد تو شدم بیخبر از یاد خودم
آباد تو و خرابآباد خودم
آنقدر پر از تو بودم، از خود خالی
صیدی شده بودم پی صیاد خودم
#صدیقه_اعزازی
🍁🍃
نگاهت ميكنم خاموش و خاموشي زبان دارد
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد...
#هوشنگ_ابتهاج
🍁🍃
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
گر بر سر کوی تو نباشم چه کنم؟
گر والهِ روی تو نباشم چه کنم؟
ای جان جهان به تار موی تو اسیر
گر بستهٔ موی تو نباشم چه کنم؟
#رباعی
#امام_خمینی
او گفت که من جان و جهانش هستم
آگاه ز پیدا و نهانش هستم
پرسید چه نسبتی تو با او داری
گفتم نگرانش ، نگرانش هستم
#جلیل_صفربیگی
🍁🍃
در هیچِ زمان خاطرهای کاشتهام
در پوچِ جهان پرچمی افراشتهام
بیعشق چه بود زندگانی؟ مرگی
ممنون توام که دوستت داشتهام
#حمیدرضا_مداح
🍁🍃
القصه گرفتار شدم با غم تو
تب کردم و بیمار شدم با غم تو
تبریز بیابان که ندارد ناچار
آوارهی بازار شدم با غم تو ...
#نازنین_خواجهگلی
🍁🍃