اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی
گوشه ای در کف پاهات مرا خاک کنی
امشب حاجی مهمان داره و من متاسفانه به دلایلی کرمان نیستم هیچوقت فکر نمی کردم اینقدر،دلتنگ کرمان بشم
تعویض پرچم گنبد منور رضوی در واکنش به حادثه تروریستی کرمان
@AkhbarMashhad
هدایت شده از اکرم توکلی
به نام خدا
تقدیم به روح شهدای راه حاج قاسم
اولین بار چادری پوشید
در دل آینه نگاهی که
گفت مامان قشنگ تر شده ام
مادرش گفت ها و آهی که
اولین بار بود موهایش
زیر نرمی روسری خوابید
صورتش استخوانی و زیبا
صورتش بود و قرص ماهی که
راهی ازدحام بیرون شد
سمت گلزارتا شهیدان رفت
بوسه زد بر مزارحاجی گفت
که خدایا خودت گواهی که
روسری را که تنگ تر میکرد
چادرش را که خاک میبوسید
سمت خانه به سمت پل میرفت
سمت جا و مکان و راهی که
چشمهایش قشنگ تر شده بود
قصه نرگس و گل و چشمش
چشمهایی که شست و شو شده بود
پاک و معصوم و بیگناهی که
وصدایی مهیب آمدو بعد
چادری که به آسمان میریخت
وگلویی که خون تراوش کرد
دختر و مادر و نگاهی که
#اکرم_توکلی_شعر
هدایت شده از اکرم توکلی
بی قرارم شبیه موجی که
عاشق روزهای طوفانیست
در من انگار شاعری گرم
روضه و نوحه و غزلخوانیست
دارم از ازدحام می آیم
تا شهادت تبی دگر مانده
راه روشن شده برایم عشق
مقصدش مکتب سلیمانیست
میروم مست باز تا ساقی
اشتهای مرا زیاد کند
می بریزد به کاسه ام فصلِ
شور و شیدایی و فراوانیست
دارم از ازدحام می آیم
تا دلم را به نامتان کردم
همه ی قرعه ها به نامم شد
فال نیکی که فال پایانیست
من تو را تو مرا بغل بکنی
وسلام و بهشت و رب رحیم
آه امشب تب و من و هذیان
میشود گرچه راه طولانیست
من که سیراب اشک ها شده ام
تشنگی بر لبم نمیماند
میروم تا شهادتی دیگر
میروم سفره پهن،مهمانیست
#اکرم_توکلی_شعر
فداتون بشم خانم کریمی نیای عزیز.
ممنون که این فرصت رو در اختیار من قرار دادین.راستی لینک کانال اشعارم رو فراموش کردم در زیر برای اعضای کانال خوبتون میفرستم اگه دوست داشتند عضو بشن
#شب_های_جمعه_زیارتی
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
دوباره خبر سوزناک است و داغ
خبر باز هم از گلستان و باغ
دوباره همان شمع و پروانه ها
دوباره هوای تب خانه ها
گل و شمع و پروانه جمعند باز
پریشان به دامان شمعند باز
قراری که کردند یادش بخیر
نم اشک و لبخند یادش بخیر
شب جمعه قصد زیارت ز دور
بساط خوش چشم و دل جور جور
نرفته یکی کربلایی شده
هم آوای مرغ هوایی شده
یکیشان همین اربعین رفته و
یکیشان به نوبت نرفته جلو
چنان دل به جام بلا داده اند
که مهمان ساقی این باده اند
خود ارباب آمد به دیدارشان
بدون ضریح و نقاب و نشان
شده قصه عشق آغاز باز
دری از شهادت شده باز،باز
چه طفلان هماورد مردان شدند
زنان را ببین ،مرد میدان شدند
ببین کودکان پرده خوانی کنند
در این پرده خود پهلوانی کنند
ببین پیرمردان که جامانده اند
چگونه دوباره به وجد آمدند
ازاین بین یک بلبل نغمه خوان
نشان دارد از،مهر اربابمان
چنان روضه ی حاج عادل دلی است
که حقش در این عشق آب و گلی است
همان روز که خواند شعری ز یار
و زد روی سینه به دستش سه بار
که ای حاج قاسم مرا پاک کن
مرا در کنار خودت خاک کن*
من آن روز،فهمیدم او رفتنی است
گل یاس پرورده اش چیدنی است
ولی وزن این شعر احساس نیست
حماسی است مرثیه ی یاس نیست
نه چون قصه ی شاهنامه دروغ
که از واقعیت گرفته فروغ
حسینی است این قاسمی نامه ام
تمام انتظار است برنامه ام
من از زینب آموختم غیرتی
که بر صهیون انداختم حسرتی
که یکبار از غم شکایت کنم
غزل بی حماسه روایت کنم
من ایرانی ام قوم سلمانی ام
که کامل نباشد مسلمانی ام
اگر سر بپیچم ز حکم ولی
نباشم به فرمان سید علی
علی یا علی یا علی یا علی
کنون فاش گویم به صوت جلی
حسین و حسین و حسین و حسین
ندارد تفاوت به بدر و حنین
ندارد تفاوت زمان و مکان
به کرمان و یا کربلا هر زمان
فدای حسین است جان ودلم
که حاج قاسمی مثل حاج عادلم
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
*اشاره به نوحه ای که شهیدحاج عادل رضایی برای حاج قاسم خواندند در این شعر یک بیت بود که خطاب به حاج قاسم( ازاشعار این حقیربود):
می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی
گوشه ای در کف پاهات مرا خاک کنی
که در این بیت حاج عادل سه بار به روی سینه اش زد
http://eitaa.com/sheydayezeynab
نوحه امروز
حاج آقا حسینخانی
نسیم اومد از سمت گل...زار از سر سروی بلند
خبر اومد که پیشِ ار...بابش شده او سربلند
میگن که یارم
میل حرم کرد
این حسرت دل
بیچاره ام کرد
ای وای حسین جان
اونیکه یار من بوده ...رفته سوی یاری دیگه
دلشو برده صحن زی...بای علمداری دیگه
دیدم که حالش
حالی دیگه شد
انگار که پاهاش
بالی دیگه شد
ای وای حسینم ...
تموم آرزوی یا...رمن بوده کرب و بلا
می دونم که حالا میان... استقبالش فرشته ها
می برد که اسمِ
کرب و بلاشو
می دیدم اشک و
خون گریه ها شو
ای وای حسین جان
میخوام تموم دنیا حا..لا بدونن که عاشقم
منم میخوام شهید بشم ارباب بدونه لایقم
این جان ماهم
آقا فدایت
این غم نمیشه
مثل عزایت
ای وای حسین جان
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#عکس_ماندگار
🥀تصویری ناب از شهید
عادل رضایی مداح اهل بیت
در کنار سردار سلیمانی، که
در حادثه تروریستی دیروز
به شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی
توی کرمان انار پاشیدند،
روی گلفرشی از خیابان ها
سیب ها را طبق طبق بردند
پیش مهمانی سلیمان ها
باز هم مثل گرگ رقصیدند،
دوریک دسته آهوی قرمز
باز هم با گلوله خندیدند،
گرگ هایی به شکل انسان ها
یک طرف سیب یک طرف لاله،
یک طرف توت سرخ یک ساله،
یک طرف سروها زمین افتاد،
در کفن بود جان ریحان ها
توی دریا ستاره می بارید ،
توی گلزار تکه شد خورشید
حاج قاسم بیا که می آیند ،
زایرانت شبیه مرجان ها
به کدامین گناه کشته شدند؟
دسته دسته کبوتران حرم
کو حقوق بشر کجاست بگو ؟!
تخته باید شوند دکان ها
شاخه شاخه ترنج می افتاد،
بوی نارنج چشمه را پر کرد
یاس ها بوی عشق می دادند ،
توی آغوش مرد میدان ها
هرزه گردی که چکمه می پوشید،
آمد و دست را به بالا برد
دید دنیا که خون ما میریخت،
از سرانگشت دست شیطان ها
گل و سنجاق سر، زمین افتاد،
از سبد،سیب چین به چین افتاد
باز ایران سیاه پوشیده ست،
تسلیت دیده شد در اعلان ها
کوچه ها بوی گریه را دارد،
بوی ماه محرم است انگار بغض هامان چقدر سنگین است،
کاش تا قطره قطره باران ها
شاخه ها بی جوانه پژمردند
کودکان، یک به یک زمین خوردند گر چه امروزمان زمستانست
پر شود از بهار گلدان ها
شعر از دوست خوب مشهدی ام زینب_حسامی
http://eitaa.com/sheydayezeynab
مثل گل سرخ خوشگلی خندیده
انگار کنار خود عمو را دیده
با کاپشن صورتی اش ریحانه
شاتوت شده به خون خود غلتیده زینب - حسامی
http://eitaa.com/sheydayezeynab