eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
264 دنبال‌کننده
322 عکس
236 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فرا رسیدن سالروز رحلت جانسوز امّ‌المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها را به محضر مقدّس حضرت ولیّ‌عصر عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همه‌ی شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم. امّ سلمه گوید: هربار که ما نام خدیجه علیهاالسلام را در حضور صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌بردیم، حضرت گریه می‌کردند و می‌فرمودند: 🚩 «خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟! او در آن زمانی كه مردم مرا تكذيب كردند، تصديق نمود و مرا با ثروتش براى پيشرفت دين خدا يارى کرد؛ خداوند متعال به من فرمان داد خديجه را به قصر زمرّدى در بهشت که هيچ رنج و زحمتى در آن نيست، بشارت دهم.» 📚 بحار الانوار، ج‏۴۳، ص۱۳۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴۴۵ ترسم رمضانی نشود پای گناهم* ترسم بشوم غرق به دریای گناهم ترسم نرسد هیچ سلامم به خدیجه از بس که پریشان زلیخای گناهم ترسم که به شیرینی افطار بخندد طعم گس ترشیده صهبای گناهم می خواهم از این شهر گریزم به پناهت آنجا که نباشد دل من جای گناهم غوغای شب جمعه و صحن تو زیاد است آنقدر که پوشد تن غوغای گناهم یک کرب و بلا و نجف و مشهدتان بس تا کم کند از بار بلایای گناهم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
#رمضانیه_۴ ۱۴۴۵ #شب_های_جمعه_زیارتی ترسم رمضانی نشود پای گناهم* ترسم بشوم غرق به دریای گنا
*رمضان مشتق از «رَمَض» به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده‌است. وبه معنای سوزانیدن است. به محمد صلی الله علیه وآله منسوب است: ماه رمضان به این نام خوانده شده‌است، زیرا گناهان را می‌سوزاند.[۶]
روزه... امانه... مسافر بوده ای فکرلبهایت مرادیوانه کرد تشنگی اعجاز لبهای توبود شمع شد شعر مرا پروانه کرد وقت افطار و سر ساغر آب فادخلوها بسلامِن آمنین با سلامی به لب تشنه عشق نور می ریزد از آن ماءمعین چه گوارا شود آن آب که روش گفته باشند فقط نام حسین تشنگی بهتر از آبی است که آن نرسیده به لب و کام حسین نوحه خوان شعربخوان از دل من یاحسین آرام جانم یاحسین نام تو بردم وآرام شدم که تویی روح و روانم یاحسین روزه ی آب و غذا آسان است سخت اما روزه ی ترک حرم چه مصیبت زده اند آنها که نچشیدند می درک حرم چه مصیبت زده تر آنها که سینه در روضه وهیئت نزدند دست بر ماه وثریا زده اند دست بر سینه برایت نزدند چه قدر سوخته اند آنها که چشمشان چشمه عشقت نشده نیست دل آن دل بی دلداری که خودش خیمه عشقت نشده تشنه ام تشنه ی باران نگاه که به این لب نظر لطف کند گوشه ی چشم حسینم کافیست تا که زینب نظر لطف کند زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از خبرگزاری شمس الشموس
💌 | حدیث بندگی 📩 هرکه دعای مجیر را در روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده می‌شود، هرچند به عدد دانه های باران و برگ های درختان و ریگ های بیابان باشد. 🔷🔸💠🔸🔷 📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانون‌های خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇 eitaa.com/aqr_kerman_ir
علیه السلام شرمنده اند از تو ، تمام کریم ها افتاده است لرزه به گام کریم ها خوابیده بخت تخت سلیمان و یوسف و از هم گسسته است زمام کریم ها وقتی که نخل خشک به اذنت رطب دهد پس شهدتان رسیده به کام کریم ها آیا سه بار هستی خود بذل کرده است؟ حاتم که شهره است به نام کریم ها؟ آیا رسد برادر کوچک به ارث ؟ آه ارثی بزرگ قدر مرام کریم ها پرواز کرده اند دو تا یاکریمتان در آسمان سرخ به بام کریم ها وقتی که خوانده اید شما روضه بر حسین یعنی که بوده اید امام کریم ها باور نمی کنم که نبودید پیش او ثابت نمی شود به کلام کریم ها طعم طهور نور شما کربلایی است "احلی،من العسل" لب جام کریم ها بی صحن و بی حرم شده این شعر زائرت بی ساغر است سکر مدام کریم ها داریم یک کریم که می آید و حرم..... دارند باز قصد ادامه کریم ها بااین دو خط خطی شده شیدای زینبت خواهنده ی جواب -سلام کریم ها زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارکباد🌸🌸🌸🌸🌸 به لبخندهای تو امضا زده سپس مهر دست و لب مادرت تو ای اولین خنده در خانه اش به هرصبح وظهر و شب مادرت تبسم چنان کرده ای بر نبی که قند لبت در دلش آب شد چنان وحی لب های تو موج زد که جبریل هم دید و بی تاب شد ستاره به چشم تو چشمک زده چو وا کرده ای چشم خود بر بتول به انگشت مادر کنار لبت نشسته گل بوسه های رسول تو جام عقیقی که مستی فزاست برای خوشی های بزم علی نگاه تو آرام بخشیده بر همه خستگی های رزم علی فقط بر پدر نه و یا مادرت که اهدایی حق به پیغمبر ی کنار حسینت به حُسن حَسَن برای جوانان جنت سری دلیل بزرگی تو بس که بر امام شهیدان توهستی امام حسین از تو حکم امامت گرفت به صلح تو شد حجت حق تمام عذابی کشیدی ازین صلح که چنان جام زهری که نوشیده ای تو رفتی به میدان ولی بی زره به جنگی حکیمانه کوشیده ای به دستان باز و کریمت قسم که دست سخای خود مادری سراپای حلمت نشان می دهد که پا تا سر آیینه خواهری نرفته است از خانه ات هیچکس که جای امید است پشت درت تو که دشمنت میهمانت شده چگونه رود خادم خواهرت زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از اخبار مشهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نصب کتیبه ویژه ولادت امام حسن مجتبی (ع) در حرم مطهر رضوی @AkhbarMashhad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"دلنوشته ای برای برادرم حمزه " جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ آن گونه که گفته شد، یک راننده اسنپ در بندر ماهشهر با شلیک گلوله کلت مسافر خود به قتل رسید. جسد بی جان مقتول در برابر شهرک رجایی، معروف به "زنجیر" در حالی افتاده بود که گوشی همراه و ماشین وی هم به سرقت رفته بود. دو روز بعد با همکاری ماموران فراجا در خوزستان و بوشهر، قاتل در عسلویه دستگیر شد و سردار حیدر سوسنی؛ فرمانده انتظامی خوزستان گفت که قاتل از اراذل و اوباش محل بوده و دارای سوابق متعدد کیفری شامل  یک فقره  قتل، سرقت، حمل موادمخدر و 15 سال سابقه زندان داشته است، در اعترافات اولیه انگیزه خود از  قتل را سرقت خودرو اعلام کرد. تا این جای ماجرا عادی بود ولی نکته قابل تامل این بود که مقتول یک روحانی بود، به نام حجه الاسلام حمزه اکرمی، حدوداً ۴۰- ۴۵ ساله با محاسنی جوگندمی و نگاهی پر از رمز و راز نگفته، که در عین خاموشی، با هزار زبان چون سوسن سخن می گفت و این دلنوشته ای کوتاه برای اوست. "بعد از کشته شدنت مدیر حوزه علمیه و نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پیام دادند و خواستار رسیدگی به پرونده قتل شدند. با خودم می گویم چطور پیش از آن که محاسنت با خونت رنگین شود کسی خواستار رسیدگی به زندگی ات نشد برادر؟! تو که روحانی بودی و می گویند حکومت در قبضه روحانیان است! تو که معاون پژوهش حوزه علمیه شهرتان بودی! چه گونه شد که روز سوم عید، وقتی بادصبا مشک فشان بود و همه در تفرج و تماشای بهار و به گفته سعدی قرار بود صوفی هم بیکار ننشیند (صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار)، پی کار رفته بودی!؟ روز جمعه ای که وقت استراحت بود، برای تامین زندگی ات مسافرکشی می کردی و کسی خبر نداشت؟ کسی رسیدگی نکرده بود! حالا سرّ آن راز نگفته را از چشمانت می توان خواند و عاقلی کو که کند فهم، زبان سوسن؟! راستی برادرجان؛ چرا جامعه غوغاسالار ما که برای درگذشت یک خواننده یا یک هنرپیشه بر اثر بیماری، از کاه کوه می سازد و گاه زمین و زمان را به هم می دوزد ، در مرگ تو سکوت کرد؟! مرگ تو که عادی هم نبود! قتل بود و سرب داغ و خونی که در ماه رمضان و در حین مسافرکشی بر زمین ریخته بود! تو مگر ۱۵ سال معاون‌پژوهشی حوزه نبودی برادر؟ با خود فکر می کنم اگر یک استاد دانشگاه با این سابقه مسافرکشی می کرد و جان بر سر تامین‌ معیشت خود و زن و بچه اش می گذشت، ما چه می کردیم؟! چرا قتل تو بازتاب نداشت؟! این سکوت وهم‌انگیز نیست؟! ✍ برادرت خلیل یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳ ۱۳ رمضان
بداهه صحن حسن حرم رضا چه حلاوتی چه طراوتی صحن رضا حرم حسن چه لطافتی چه کرامتی صحن حسن حرم رضا چه کبوتری و چه زائری صحن رضا حرم حسن چه تصوری و چه شاعری زینت کریمی نیا
بداهه صحن حسن حرم رضا چه حلاوتی چه طراوتی صحن رضا حرم حسن چه لطافتی چه کرامتی صحن حسن حرم رضا چه کبوتری و چه زائری صحن رضا حرم حسن چه تصوری و چه شاعری زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هیجده روزه گرفتم که تو را خوب بخوانم نوزده روزه گرفتم که تو را قدر بدانم بیست و یک روزه گرفتم که شوم شیعه راهت که مبارک سحری شاد شود روح و روانم کاش وقت سحر از غصه نجاتم بدهد دوست به علین به علین بشود ورد زبانم روزه بیست و سه روزه همه نذر سر مهدی که به ماهش بشود بدر ، هلال رمضانم کاش در آخر این ماه شود عید درخشان نور سیمای نجیبش شود آرامش جانم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
اَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی می پرسم از خود درک کردم من تو را آیا؟ قدر همان مرغابی ای که بسته راهت را قدر همان چاهی که بوده محرم رازت قدر همان نخلی که بر او هم شدی بابا می پرسم از خود قدر یک ذره نمک بودم ؟ بر کاسه شیر تو طعمی خوب و جان افزا مانند سلمان نه ، کمی شیعه ، به حدی که یک بند انگشتی به جاپایت گذارم پا ؟ می ترسم آقا ابن ملجم هم به من گوید تو بدتری از من که نفرین شاملت بادا یک عمر گفتی یا علی و با علی قهری یک عمر با اسم علی در راه ملجم ها از شمع بیت المال مولا روشنی اما ناخواسته پایت رود در راه بی مولا تبیین نکردی آفتاب و ابر را در دین مرداب بودی جای رود و چشمه و دریا از ترس رسوایی شدی همرنگ هر جمعی در وصله ی کفش علی هم نیستی پیدا می ترسم آقا الامان مولای یا مولای بابای زینب این منم بر زینبت شیدا زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab با عضویت در کانال و اشتراک محتویات آن در ترویج سیره امام رضا علیه السلام سهیم شده و خادم رسانه ای آن حضرت باشید. رو به آورید👇 @panah_hashtom
هدایت شده از خبرگزاری شمس الشموس
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی در زیر بیرقش همه یک خانواده ایم باران فرشته ها و پرواز دعا در رفت و شد است بین گل ها ی خدا عمر است گل و گلابگیری امشب قدر است چکیده ی تمام شب ها زینت کریمی نیا(شاعر و خادم رسانه ای) 📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانون‌های خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇 eitaa.com/aqr_kerman_irir
غزل ۱۸۳حضرت حافظ دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند http://eitaa.com/sheydayezeynab
یا علی گفتم علی محراب پژواک علی سر داد گفتم علی شمشیر ملجم هم زمین افتاد گفتم علی اشک یتیم کوفه بر گونه لغزید وبا خود برد دست مهربان باد گفتم علی برخاستم ناخواسته از جا آمد صدای مادرم از کودکی در یاد آن روز که دستم گرفت وپابه پا برد و شدباقدم های نخست کودک خود شاد گفتم علی گردون جوابم داد که یاهو گفتم علی خورشید زد از آسمان فریاد گفتم صراط مستقیم شهر ایمان کو کوی علی را آیه هفتم نشان می داد نور علی رنگین کمانی هفت رنگ از عشق نوری که دارد از خداهفت اسم نه هفتاد گفتم علی دستم شداز گرمای دستانش سرشار از انگیزه های خلقت و ایجاد گفتم علی ظالم به خود لرزید دیدم که از نام حیدر زلزله در کاخ ها رخ داد نادعلی خواندم پر از آرامشم امروز زیرا به ذکرش بوده ام از کودکی دلشاد حتی همه عیّارهای کهنه کار از کوه با یا علی رفتند سمت چشمه اوتاد گفتم علی" داد" است حتی یکنفرهم نیست از هیچ مسلک پاسخش باشد علی بیداد گفتم علی،....اکبرشتابان شدبه میدان و گفتم علی،....اصغر زبانی از رجز بگشاد گفتم علی دنیایی از عرفان و دانابی شد در صحیفه جمع از اندیشه سجاد آمدعلی موسی الرضا یکباره افتاده ست شیرین ایران از دل عاشق ترین فرهاد بعدا علی هادی شدو یک جامعه معنا با یک زیارت کرده ناز یار را بنیاد این سِر ،چه بوده در علی های زمان آیا در دامشان افتاده صید و همچنین صیاد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیچیده بر نخیل تو هر تاک بیشتر مست از سبوی اسم تو افلاک بیشتر سوگند می خورم که صدای علی علی از سنگ هم چکیده به پژواک بیشتر آن شب که خاک بر سر اهل زمین شده آغوش بوتراب شده خاک بیشتر حال یتیم های پدر مرده پشت در خیلی بداست دختر اسفناک بیشتر زینب که سوخت ، شاعر او هم بسوزد از این ماجرا که سوخته خاشاک بیشتر زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از ادبخانه
۹۹ گر سیزدهت را به علی صرف کنی غم های دلت جمله به در خواهد شد (معاصر) @adabkhane
نهج البلاغه را اگر دویست بار بخوانم جرداق هم شوم که خط تو را خوب بدانم باید فقط به خودت باز اتکا کنم ای مرد با یا علی مگر که در ته این چاه نمانم زینت کریمی نیا
اینجا چه خوب خاطره هایم کلید خورد این پنجره چقدر دخیل و گره شمرد فولاد می شوند پنجره هایی که سوی اوست تنها نه درد دل که دلم را تمام برد وقتی که عشق قال ففروا الی الرضا باید که دل به کشتی دریای او سپرد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی حماسی حاج محمود کریمی با زبان عربی به همراه ذکر الله اکبر زائران حرم مطهر رضوی @AkhbareFori
سلامی از افق عشق سوی دلدارم به آنکه بی نیت افتاده دست او کارم از این حرم به حرم از غریب سوی غریب به رنگ سبز بهشت و به بوی افطارم سلام از آنکه به ابن الشبیب می گوید بخوان فقط ز حسین و بگو از آن یارم سلام سبز بهاری سلام فروردین از آنکه هر چه که دارم از او فقط دارم‌ به سوی قدس غریب از دیار قدسی طوس سپس به مرقد سالارم و علمدارم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab نایب الزیاره دوستان در حرم مطهر رضوی
تقدیم به عزیز از تو که ایستاده ای امروز یاد می گیرم ایستادن را مثل آن کودکی که تمرین کرد روی پا کم کم ایستادن را از تو که ایستاده ای ای نخل سبزتر از طراوت زیتون مثل قدس سترگ و مستحکم مانده ای محکم ایستادن را کودکان یونیسف آمده اند تا پس از چند ماه برخیزند کودکت یاد داده آنها را نحوه ی باهم ایستادن را می خورد بر زمین و برخیزد توی آوارها غزل ریزد کودک تو حقوق می خواند مبحث در غم ایستادن را بغض سنگین بادبادک ها ترکید و به اشک شد تبدیل اشک اما به ابر هم فهماند بارش نم نم ایستادن را بس همین رمز حسبنالله است باقی اش با بقیه الله است پشت بر کعبه با جهان گوید رمز یک عالم ایستادن را زینت کریمی نیا(شیدای زینب) http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید فطر مبارک مثل هر ماجرای برد و باخت یک نفر برد و یک نفر پرداخت یک نفر در خودش فرو می ریخت یک نفر با تمام سختی ساخت بر درختی بهار گل می کرد بر گل دیگری خزان می تاخت بک نفر زیر سنگ شیطان بود دیگری آن که سنگ می انداخت رفت تا سال دیگری آید زنده ام تا بیاید او یا نه ؟ ماه نو نیز پشت خم دارد قاصد عید هم که غم دارد همه جا در میان شادی ها چشم ما اشک و گریه هم دارد بی جهت نیست هر چه دارایی مثل اینکه همیشه کم دارد این همان راز شعر و شاعرهاست غصه ای که به دل قلم دارد جشن عید است و من به این فکرم می رسم من به آرزو یا نه؟ کاش می ماند ماه با انسان مثل جانی که مانده در جانان برق چشمان کودکان می ماند مثل لطفی که مانده در باران همه شب های زندگی بودند سرخوش از عشق و آیه وعرفان بچه گنجشک ها نمی ماندند هیچ جایی بدون آب و نان هوس ماه واقعی کردم می شوم با تو روبرو یا نه؟ باز در عشق جستجو کردم سمت باب الجواد رو کردم چه کنم سالهاست اینگونه به هوایی لطیف خوکردم سالها از زلال کوثر او جان گرفتم و در سبو کردم هدیه عیدمن همین بس که سوی دیدار او وضو کردم آسمان هم قنوت می خواند می رسد او به آبرو یا نه؟ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا