گردنبند اهدایی خانواده شهید سید حمید رضا هاشمی از کرمان برای کمک به لبنان
یک بار دیگر حس کند عطر شقایق را
وا می کند از گردنش دستان عاشق را
دل می کند از خاطرات روز های خوب
از آلبوم عکس می چیند دقایق را
آن روز که در انتخاب این جواهر ها
مهمان نموده از همه یاران سلایق را
حالا شده هارون مکی در تنور داغ
دارد اطاعت می کند فرمان صادق را
دیگر نمی خواند فقط در رکعت دوم
یا ابتدای نصر یا پایان طارق را
به به ببین خوشرنگ تر از صفحه ی قبلی
می آورد در چشم فردا نسل سابق را
"مما تحبون" اقتدای اوست بر زهرا
راضی نموده باز با روزیش رازق را
یک روز عذرا وامقش را کرده تقدیم و
یک روز بخشیده نشان عشق وامق را
باید برای اینچنین یاری شد اسماعیل
باید به پایش کرد هدیه وعدصادق را
حالا بخوان ای زن رجز در صحنه میدان
بشکن سکوت و رو کن این آیات ناطق را
بانگی بزن بر شاعر خوابیده که برخیز
بیرون بیار از دفتر شعرت حقایق را
در این قنوتت باز بر یوسف دعایی کن
تا آید و روشن کند چشم خلائق را
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
روز دانش آموز بر دانش آموزان عزیزم مبارک
خواندمت به عشق ، عشق را بخوان
خواندمت به مهر ، مهررا بدان
آمد و نشست ، در کلاس ، علم
پس قبول کن ، علم را به جان
من و تو و علم ، رو به قله ایم
فتح را برو ، راه را نمان
زینت کریمی نیا
موسس مجموعه آموزشی علم الرضا علیه السلام
شاهد تصاویر دهه نودی های دزفول هستیم 😁
♻️ کانال یَکتی (ناگهان) را دنبال کنید
https://eitaa.com/sweet_deserty
#حکایت ۷
✍#سفرنامه
در پاكستان نام های خيابانها و محلات اغلب فارسی و صورت اصيل كلمات قديم است.
خيابان های بزرگ دو طرفه را شاهراه می نامند، همان كه ما امروز «اتوبان» ميگوييم!
برای نمونه و محض تفريح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را كه در آنجاها به كار ميبرند و واقعا برای ما تازگی دارد در اينجا ذكر ميكنم كه ببينيد زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد.
نخستين چيزی كه در سر بعضي كوچهها ميبينيد تابلوهای رانندگی است.
در ايران اداره ی راهنمايی و رانندگی بر سر كوچهای كه نبايد از آن اتومبيل بگذرد می نويسد:« عبور ممنوع» و اين هر دو كلمه عربی است، اما در پاكستان گمان می كنيد تابلو چه باشد؟
«راه بند»!
تاكسی كه مرا به قونسلگری ايران دركراچي می برد كمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد ،يكی از پشت سر به او فرمان می داد، در چنين مواقعی ما می گوييم:
عقب، عقب،عقب، خوب!
اما آن پاكستانی می گفت: واپس، واپس،بس!
و اين حرفها در خيابانی زده شد كه به « شاهراه ايران» موسوم است.
اين مغازههايی را كه ما قنادی می گوييم( و معلوم نيست چگونه كلمه ی قند صيغهی مبالغه و صفت شغلی قناد برايش پيدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟)
آری اين دكانها را در آنجا «شيرينكده» نامند.
آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثيه» ميخوانيم، در آنجا «سامان» گويند.
سلام البته در هر دو كشور سلام است. اما وقتی كسی به ما لطف می كند و چيزی می دهد يا محبتی ابراز می دارد، ما اگر خودمانی باشيم ميگوييم: ممنونم، متشكرم، اگر فرنگی مآب باشيم می گوييم «مرسی» اما در آنجا كوچك و بزرگ، همه در چنين موردی می گويند:« مهربانی»!
آنچه ما شلوار گوييم در آنجا «پاجامه» خوانده می شود.
قطار سريع السير را در آنجا«تيز خرام» می خوانند!
جالبترين اصطلاح را در آنجا من براي مادر زن ديدم، آنها اين موجودی را كه ما مرادف با ديو و غول آوردهايم «خوش دامن» گفتهاند. واقعا چقدر دلپذير و زيباست.
📙از پاريز تا پاريس
✍ استاد محمدابراهيم باستانی پاريزی / چاپ ششم، ١٣٧٠/صص ١٣٣و ١٣٤
@adabkhane📗
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
خانه روشن شده از زینت بابای حسن
یک عروسک شده پیش از همه اهدای حسن
شده شیرینی بیداری و رویای حسن
موج در موج شد از او دل دریای حسن
مرد مانند اسد یا که چنان زهره زن است
چه رقابت سر او بین حسین و حسن است
آنکه بر دور سرش واله و پروانه شده
بیش از پیش ترش ساکن در خانه شده
گردن خم شده اش محور دردانه شده
این حسین است که قلبش همه پیمانه شده
این حسین است که عالم همه دیوانه اوست
یا که زینب خودش از دم همه دیوانه اوست
هیچکس نیست در این شور چنان شور علی
اشک شوق است به چشمان پر از نور علی
سر زده پرتواش از دامنه طور علی
انعکاس سخنش از لب منشور علی
چون که لب باز کند لهجه ی او حیدری است
چشم را باز کند جلوه ی او مادری است
کار تشخیص شده سخت که مانندش کیست
مثل مادر شده یا مثل پدر؟ پیدا نیست
از کمالات علی یک علویِّ عالی است
فاطمی سیرت و صورت شده و زهرا زیست
ز جمالات خدیجه است نشان در رویش
فاطمه بنت اسد دیده شود در مویش
ولی انگار به گهواره تکان ها خاص است
هیچکس نیست ، ولی رایحه عباس است
متولد نشده ، کشته یک وسواس است
بیشتر از همه بر گریه او حساس است
شاید آن لحظه که بی هیچ سبب خندیده
شش برادر همه را دور سر خود دیده
آمده تا که کند کرب و بلا را کامل
تا که دلبر بشود یا ببرند از او دل
تا دهد خون خدا از مدد او حاصل
تا کند از همه ی قافله حل مشکل
شاید از خیمه ی او حُسن حَسَن می بارد
که ابالفضل قدم جای قدم می کارد
زینت اب شده یعنی که پدر تنها نیست
کمتر از او که گل سرسبد زهرا نیست
جز سر رود که بر دامن این دریا نیست
جمله ای مثل جمیلای خودش زیبا نیست
پای یک قول که داده ست به مادر یک روز
نیم قرن است که پایش به رکاب است هنوز
پنج ساله است که بانوی بزرگ خانه است
بال می سوزد و در مطبخ جان پروانه ست
به عرب نام عقیله به عجم فرزانه است
چه اسیری ست؟ که یک مکتب آزادانه ست
سر ترین باشد و سر را بدهد سرور نه
جان و جانانه ببخشد به جفا معجر نه
هر که داداش شود پس جگرش می سوزد
توی گودال به فکر است و سرش می سوزد
مهدی از شام غمش چشم ترش می سوزد
هر که شیداش شود بال و پرش می سوزد
کاش شیدایی زینب دلش آسان ببرد
نام او را به کلاف نخی ارزان بخرد
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
پیشاپیش میلاد بانوی کربلا یار سیدالشهدا حضرت زینب سلام الله علیها مبارک 🌷🌷🌷
السلام علیک یا سیدتی و مولاتی #زینب
با رکعتی نشسته بخوان شاهنامه را
تا نشکند شکستن رستم چکامه را
با یک حماسه تیغ بگردان تو خامه را
تبدیل کن به سخت زره نرم جامه را
تا کم کنی حماسه ی گردآفرید را
با یک خطابه نقش زمین کن یزید را
زیباشناس واقعی دین دو چشم توست
بینا ترین مجاهد تبیین دو چشم توست
بر موج غم نهایت تسکین دو چشم توست
باران ترین طراوت آیین دو چشم توست
باران اگر به چشم تو بانو گذر کند
در خشکسال جهل تمدن اثر کند
درک کلام و فقه تو لقمان نکرده است
دشمن ترین ، شکوه تو کتمان نکرده است
پیغمبری که رب به تو عنوان نکرده است
کاری که کرده ای تو سلیمان نکرده است
یک مورچه اگر به تو ایمان بیاورد
جای خرابه ملک سلیمان بیاورد
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
۱۴۰۲/۸/۲۷
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸برافراشته شدن پرچم منقش به نام مبارک حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در جوار گنبد مطهر حرم امام رضا علیهالسلام
ولادت حضرت زینب سلاماللهعلیها مبارک باد🌸
@AkhbarMashhad
994_54801818850276.mp3
3.34M
دسته دسته میرن رهروان زینب
عالم و میگیرن عاشقان زینب
🎤 حاجمحمود کریمی
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 چه بگویم از تو؟
🔸 شعر حمیدرضا برقعی در مدح حضرت زینب (سلام الله علیها)
#شب_های_جمعه_زیارتی
پشت سر زینب زیارت می روم امشب
با دست پر از عرض حاجت می روم امشب
می دانم آقا خواهرش را رد نخواهد کرد
با این امید اینبار راحت می روم امشب
بین برادرها برادرزاده ها از شوق
داغ است بازار کرامت ، می روم امشب
بعد از سلامی که به رسم روستایی هاست
تا روی تل بر طبق عادت می روم امشب
امشب زیارت خواندنم حالی دگر دارد
در شعر هم غرق فصاحت می روم امشب
شرمنده بودم حاجت خود را کنم عرضه
آورده ام کم با حمایت ، می روم امشب
مضطر شدم ، با کشتی امن نجات تو
با اذن زینب تا شفاعت می روم امشب
زینت کریمی نیا( شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab