📘#حکایت ۵
📙داستان برتری حضرت امیر المؤمنين (صلوات الله عليه) بر نوح نبی
📗از حضرت پرسیدند: شما برتر هستید یا نوح شیخ الانبیاء؟
📕حضرت امیر پاسخ دادند: من از نوح افضلم و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود:
نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت دیدم. نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
همچنین پسر نوح از کافران بود در حالی که هر دو پسر من آقای جوانان اهل بهشت اند.
📒الانوار النعمانیة ج۱، ص۲۷
@adabkhane 🦋
#حکایت ۷
✍#سفرنامه
در پاكستان نام های خيابانها و محلات اغلب فارسی و صورت اصيل كلمات قديم است.
خيابان های بزرگ دو طرفه را شاهراه می نامند، همان كه ما امروز «اتوبان» ميگوييم!
برای نمونه و محض تفريح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را كه در آنجاها به كار ميبرند و واقعا برای ما تازگی دارد در اينجا ذكر ميكنم كه ببينيد زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد.
نخستين چيزی كه در سر بعضي كوچهها ميبينيد تابلوهای رانندگی است.
در ايران اداره ی راهنمايی و رانندگی بر سر كوچهای كه نبايد از آن اتومبيل بگذرد می نويسد:« عبور ممنوع» و اين هر دو كلمه عربی است، اما در پاكستان گمان می كنيد تابلو چه باشد؟
«راه بند»!
تاكسی كه مرا به قونسلگری ايران دركراچي می برد كمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد ،يكی از پشت سر به او فرمان می داد، در چنين مواقعی ما می گوييم:
عقب، عقب،عقب، خوب!
اما آن پاكستانی می گفت: واپس، واپس،بس!
و اين حرفها در خيابانی زده شد كه به « شاهراه ايران» موسوم است.
اين مغازههايی را كه ما قنادی می گوييم( و معلوم نيست چگونه كلمه ی قند صيغهی مبالغه و صفت شغلی قناد برايش پيدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟)
آری اين دكانها را در آنجا «شيرينكده» نامند.
آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثيه» ميخوانيم، در آنجا «سامان» گويند.
سلام البته در هر دو كشور سلام است. اما وقتی كسی به ما لطف می كند و چيزی می دهد يا محبتی ابراز می دارد، ما اگر خودمانی باشيم ميگوييم: ممنونم، متشكرم، اگر فرنگی مآب باشيم می گوييم «مرسی» اما در آنجا كوچك و بزرگ، همه در چنين موردی می گويند:« مهربانی»!
آنچه ما شلوار گوييم در آنجا «پاجامه» خوانده می شود.
قطار سريع السير را در آنجا«تيز خرام» می خوانند!
جالبترين اصطلاح را در آنجا من براي مادر زن ديدم، آنها اين موجودی را كه ما مرادف با ديو و غول آوردهايم «خوش دامن» گفتهاند. واقعا چقدر دلپذير و زيباست.
📙از پاريز تا پاريس
✍ استاد محمدابراهيم باستانی پاريزی / چاپ ششم، ١٣٧٠/صص ١٣٣و ١٣٤
@adabkhane📗