#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفدا
برسم کاش به بیتوته ی امسال شما
هر چه لبیک بگویم بشود مال شما
هفت دور قمری دور سرت چرخم و بعد
در طواف حرم کعبه به دنبال شما
کاش یک لحظه ببینم که همایت آورد
شانه تا شانه ام اقبال به اقبال شما
کاش راضی بشود هدیه کند یک بوسه
بر سر چادر من خاک لب شال شما
گفت که یوسف گمگشته می ِآید حافظ
طالع ماست که فرخنده شد از فال شما
من از آن روز که گفتند شما آنجایید
شده ام طالب حج در پی احوال شما
آید این شاعر درباری تان دلخسته
تا بیابد کمی از شوکت و اجلال شما
چشم ها چشمه و لب لایق لبیک شود
قرب قابل شود و قافیه قربان شما
زینت کریمی نیا
ویرایش شده پس از امر استادم جناب دکتر مجاهدی بزرگوار پدر شعر آیینی کشور که زحمت نقد شعر را کشیدند
هدایت شده از هیئت مجازی
enc_16588866629771535404906.mp3
5.05M
خوابوخیالِماشدھحَـرَم!
پسبطلبماروبِالحُجَھ :)
🌷از مادر شهید حسن باقری پرسیدند:
چی شد که پسری مثل حسنآقا تربیت کردی؟!
جمله خیلی قشنگی گفتند:
نگذاشتم #امام_زمان(عجلالله تعالی فرجه الشریف ) در زندگیمان گُم شود...
سلام بر همراهان خوبم
این روز ها به دلیل تکاپویی که برای آماده شدن به سفر حج دارم، کمتر وقت می کنم به کانال سر بزنم از دوستان عزیز عذر میخواهم انشاالله نایب الزیاره و دعاگوی همه اعضای خوب کانال شیدای زینب خواهم بود.محتاج دعای خیرتان هستم که انشاءالله حج و زیارت مقبول داشته باشم.
با سلام و احترام
رسیده ام به زلال چکیده ی عمرم
به میوه های درخت رسیده ی عمرم
شریک روشنی روز خوب من باشید
شریک نور خدا در سپیده ی عمرم
اکنون که لطف خداوند در دولت حج خلعت سپید احرام را به تن آزرده از گناهم می بخشد از همه دوستان اقوام خواهران و برادران ایمانی ام خداحافظی کرده و حلالیت می طلبم.و استدعای اجابت و دعای خیر داشته و شما را به خدای کعبه می سپارم
زینت کریمی نیا
#شب_های_جمعه_زیارتی
با ویرایش جدید
همین که باز بگویم که راهی ام عشق است
کجا کدام حرم ؟ این سوال هم عشق است
رسیده ام به جواب از سوال قبلی خود
که از مدینه اگر زائرت شوم عشق است
میان نام حسین و حسن کند سعی و
رسد به زمزم جوهر سر قلم عشق است
شروع چله شود از حسن در اول ماه
به اربعین برسد آخر این رقم عشق است
پس از گرفتن اذن از حریم مجتبوی
وصول اذن پیمبر به چشم نم عشق است
شما اشاره کنید و حسن اجازه دهد
و قند لب بگشاید پیمبرم عشق است
خیال راحتم این که گرفته ام صله را
گرفتن صله از صاحب کرم عشق است
اگر خدا بپذیرد شده است واقعیت
اگر چه توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
یا جواد الائمه ادرکنی
طلوع مهر تو خورشید ما را مهربان می کرد
نگاهت سفره سلطانی اش را غرق نان می کرد
شنیدم روز و شب بر سفره اش سبزی می آورد و
به همراه خیال سبز تو نان نوش جان می کرد
جواد عرش با جودتمام او را رضا کرده
که بخشیده تو را براو، که نامت را نشان می کرد
چه دیر از دامن مادر گرفتی دست بابا را
چه دیر اما چه زود امداد تو او را جوان می کرد
یقین دارم تو هم بودی میان بزم انگورش
یقین دارم به عشق تو بر آهو ها ضمان می کرد
نمی دانم چرا وقت به مشهد رفتنم حسی
مرا بر کاظمین از آستان او روان می کرد
به ظاهر شعر از من بود اما خوب می دانی
قلم با اذن تو این شعر را شیرین بیان می کرد
زینت کریمی نیا ۱۴۰۰/۱۱/۲۱
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#نذر_امام_محمد_باقر علیه السلام
تمام هیئت ما هر چه خواند ، یک تنه دیدی
میان خیمه ی آتش کبوترانه پریدی
سکوت قلب قافله با بودن تو شکسته
نفس برای پدر هستی و هوای امیدی
فرار کودکان همه از دیو قصه شنیدیم
صدای پای تو آمد به کاخ دیو رسیدی
چه عالمانه زدی دست رد به سینه دیوان
که اوسیاه ِسیاه است و تو سپید سپیدی
دوفاطمه دوعلی نام مادر و پدرت پس
شناسنامه ی عالی از این قبیله خریدی
تویی محمد دوم که از محمد اول
اصیل نور نسب را به ماه چهره کشیدی
اگر عموی تو اصغر شهید کوچک عشق ست
چهار سال بر این عشق شاهدی وشهیدی
دمیده گونه ای از لاله بر مزار شهیدان
ولی تو لاله هفتادگونه ای که دمیدی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
بنام خداوند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با عشق حسین هر که سر و کار ندارد
خشکیده نهالیست، پر و بال ندارد
ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم
آتش به محبان حسین کار ندارد🌴🌴🌴
بدینوسیله از همه دلدادگان و شیفتگان ابا عبدالله الحسین علیه السلام و برادر با وفایش ابوالفضل العباس. دعوت بعمل می آید ما را در تجهیز و راه اندازی موکب، ثار الله کمک نمایند.
اربعین 1402 در کربلا عمود 1377 همانند سنوات گذشته در قالب موکب ثارالله قصد خدمات رسانی به زائرین اقا مولا علی ع و امام حسین ع در پیادروی از نجف تا کربلا را داریم
اقلام و لوازم مورد نیاز
چادر _داربست_قالی_موکت_کلر_وسایل برق
رو مبلی و پرده برای تهیه و دوخت ملافه
پتو ، قالی ، موکت ، و هرگونه لوازم منزل مثل ماشین لباسشویی، کولر، پنکه، جارو برقی، قاشق ، بشقاب، قابلمه های بزرگ ، چلو صافی، کف گیر، کپسول گاز و پلوجوش نو و دست دوم سالم
لوازم خوراکی عدس لوبیا برنج اب معدنی و خرما و ،،،،،،
ضمنا کمک های نقدی خود را به شماره کارت
5892107044357310
بنام
🌹هیئت🌹
و
🌹موکب ثارالله 🌹
واریز
نمایید
جهت هماهنگی و تحویل وسایل غیر نقدی با
شماره
09131442493
تماس حاصل فرمایید
تقدیم به امام هادی علیه السلام
هادی شدی تا بر دو راهی ها نمانیم
مصباح گشتی در سیاهی ها نمانیم
ابن الرضا باشی ، خودت خورشید هستی
بر صد هزاران مشتری ناهید هستی
باشی علی انگار دیگر کهکشانی
یک حلقه وصل زمین و آسمانی
بر ابر فرمان می دهی باران ببارد
اذن خدا در خانه ات مهمان بیارد
کهف الوری اولی الحجی ذوی النهایی
با جامعه جای دل ما می سرایی
این جامعه آنقدر در معنا کبیر ست
عطر حریمش:مثل مشهد بی نظیر است
هر چه شریفی سر به زیر آرد به جاهت
هر چه بزرگی سایه گیرد از پناهت
بر سامرایت سر دهد هر شاعری که
یک بار طعم آن چشیده زائری که
از کربلا قصد عزیمت کرده سوی
ایران و دارد با دل خود گفتگوی
اینکه چه سوغاتی برد با خود به مقصد
از عطر اینجا می برد با خود به مشهد
دلبند تر از کاظمین اینجا برای
خورشید هشتم هست و اینجا هست جای
حاجت گرفتن از امام عصر حتما
آقا چگونه بگذرم از حاجتم من؟
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
سلام بر دوستان عزیز امشب با اجازه امام هادی علیه السلام در حال آماده شدن برای طواف اصلی حج هستم و انشالله دعاگوی همه شما
تقدیم به بانو هاجر(سعی صفا و مروه)
۱۵ذیحجه ۱۴۴۴مصادف با ۱۴۰۲/۴/۱۲مکه مکرمه
همدل شدم دلتنگی ات را هفتمین دفعه
هر بار نومیدی است الاّ هفتمین دفعه
همراه بودم با همه دلواپسی هایت
از اولین و دومین تا هفتمین دفعه
پایان هر سعی ام که می شد ناامید از شعر
می شد قلم پابوس آقا هفتمین دفعه
گهواره ی یاد علی اصغر تکان می خورد
در سعی من هر بار حتی هفتمین دفعه
نومید بودم با رباب از آب وقتی که
نوشیدم از زمزم در اینجا هفتمین دفعه
بانو تو هم مثل ربابی مادری هاجر
اما رسیدی که به دریا هفتمین دفعه
سعی قلم در هفتمین بیتش ثمر داد و
نوشید نور از دست سقا هفتمین دفعه
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
یا علی
الحمدللله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب علیه السلام
گفتم علی محراب پژواک علی سر داد
گفتم علی شمشیر خم شد بر زمین افتاد
گفتم علی اشک یتیم کوفه بر گونه
لغزید وبا خود برد دست مهربان باد
گفتم علی برخاستم ناخواسته از جا
آمد صدای مادرم از کودکی در یاد
آن روز که دستم گرفت وپابه پا برد و
شدباقدم های نخست کودک خود شاد
گفتم علی گردون جوابم داد که یاهو
گفتم علی خورشید زد از آسمان فریاد
گفتم صراط مستقیم شهر ایمان کو
کوی علی را آیه هفتم نشان می داد
نور علی رنگین کمانی هفت رنگ از عشق
نوری که دارد از خداهفت اسم نه هفتاد
گفتم علی دستم شداز گرمای دستانش
سرشار از انگیزه های خلقت و ایجاد
گفتم علی ظالم به خود لرزید دیدم که
از نام حیدر زلزله در کاخ ها رخ داد
نادعلی خواندم پر از آرامشم امروز
زیرا به ذکرش بوده ام از کودکی دلشاد
حتی همه عیّارهای کهنه کار از کوه
با یا علی رفتند سمت چشمه اوتاد
گفتم علی" داد" است حتی یکنفرهم نیست
از هیچ مسلک پاسخش باشد علی بیداد
گفتم علی،....اکبرشتابان شدبه میدان و
گفتم علی،....اصغر زبانی از رجز بگشاد
گفتم علی دنیایی از عرفان و دانابی
شد در صحیفه جمع از اندیشه سجاد
آمدعلی موسی الرضا یکباره افتاده ست
شیرین ایران از دل عاشق ترین فرهاد
بعدا علی هادی شدو یک جامعه معنا
با یک زیارت کرده ناز یار را بنیاد
این سِر ،چه بوده در علی های زمان آیا
در دامشان افتاده صید و همچنین صیاد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
این روزها غربت مولا را زیاد حس می کنم هر چند در بین شیعیان غریب تر است
دو روی سکه با هم کیست جز او هدف از خلق آدم کیست جز او
که غیر از اوست لبخندی پر از اه سرافرازی که سر برده ست در چاه
هنرمندی فراتر از هنرمند خداوند هدف های خداوند
فرشته نیست انسانی سراپاست همان که شیخ دنبالش به هرجاست
نه تنها این زمین را ابرو هست که حتی آبروی کعبه او هست
بدون روح او مرده است کعبه به قلبش زخم از او خورده ست کعبه
خلاصه می شود در اسم اعظم به رغم این بزرگی مانده مبهم
اعوذی دائم از بند رجیم است به بسم الله ، رحمن و رحیم است
خودش تفسیر قرآن کریم است جلودارصراط مستقیم است
کلید واژه ی ایاک نعبد که در او نیست آثار از من و خود
به دست نستعین خیبر گشاید به جز نام علی او را نشاید
از ابراهیم برتر در یقین است بدون معجزه تسلیم دین است
سرِ السابقون السابقون او نشانی دقیق یوثرون او
سیاق سوره المومنون او به حق شان نزول یطعمون او
از آدم سینه اش را پیش برده که حتی نان گندم را نخورده
همین نام علی غرق است در خاک به روی خاک افتاده ست افلاک
به نام او خدا نامه گشوده جلوتر از جهان انگار بوده
نمایشگاه او اما غدیر است همین امروز، فردا نه که دیر است
نبی باید علی را دست گیرد که رب هم دست هرچه هست گیرد
ید الله است بالا دست هر دست ولی دست خدا در دست او هست
علی باید بیاید تا خداهم کند بزم عدالت را فراهم
ولایت اوست که اصل نعیم است بدون او مسلمانی یتیم است
نمی گویم که زهرا همسر اوست که البته همین تاج سر اوست
همین بس اینکه جز او حیدری نیست به جز او شهر دانش را دری نیست
در این دنیا که عشقش هم مجازیست و عرفان های نو ابزار بازیست
لباس علم برتن کرده جاهل
حقوق خلق در دستان قاتل
اگر خواهی به پا خیزی علی گو به حبل الله اویزی علی گو
به نام او بر عالم سروری جو علی گوی و علی گوی و علی گو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تیغ غزل..... امیرالمومنین ع....
می کشم تیغ غزل را به بیانت زغلاف
تا به لکنت بنو یسم کمی از آن اوصاف
پسر فاطمه ی بنت اسد حضرت نور
دامن مادر گل پرور تو مهد عفاف
صبح میلاد تو شق القمر اول بود
پر شده یکسره از مدح تو حتی کشاف
مبدا علم و عمل نقطه ی ثقل ایمان
چشمه ی حق طلبی مرکز عدل و انصاف
دهن کعبه زشیرینی تو وا مانده
کعبه از دیدن لبخند تو برداشت شکاف
پیش تو جمع ادیبان عرب، کودک شعر
کتب وصف تو بیرون زتوان صحاف
دادی انگشتری خویش به سائل، مثل
حضرت فاطمه و پیرهن و شام زفاف
می رسد سلسله ی صبح تو تا اسماعیل
گوی سبقت تو ربودی به شرف از اشراف
پدرانت همگی نور و توخورشید همه
پسر کعبه شدی ای ثمر عبد مناف
دل من در پی وصف نجف ات از سر شوق
یاکریمی است که دارد هوس قله ی قاف
اهل علمی که در او نیست ولای علوی
چشمه ای هست که می جوشد از آن آب مضاف
سوره در سوره قران همه اش آیه ی توست
دهر و انسان و نباء سجده و نور و اعراف
هر سری را که در ان نیست هوای سر تو *
پنبه اش می خورد از چوب قیاس نداف
مولوی خوانده تورا محور اخلاص عمل
نزند هیچ کسی وقت عمل پیش تو لاف
عبدوُد هم اگر آید به نبردت بی شک
زهره اش اب شود باز به هنگام مصاف
چاه و نخل و صدقات و ثمراتی جاری
از تو و نام تو پر دفتر سبز اوقاف
توهمانی که زامر تو نه تنها جبریل
ابر و باد و مه و خورشید نکرد استنکاف
هرکسی مهر علی نیست به جانش بی شک*
بیشتر از همه در حق خودش شد اجحاف
می برد مهر تو ما راهمه تا روضه عشق
عاشق روی تو از آتش فرداست معاف
رد پای تو زیارتگه رندان جهان
مولد توست امامان مرا جای طواف
در دل دفتر حق عشق ولی الله است
گرچه تاریخ خلافت زندش مهر خلاف
همه عمر فقط مدح علی باید گفت
نیست در مدح تو ای معجزه حق اسراف
از تو آنگونه که باید نسروده است جهان
هست سر در گم اگرسرنخ این کهنه کلاف
یوسف خالقی و چاه پر از گریه ی تو
آه از این انزلنی آه از این استخفاف
تخت فرماندهی عالم و آدم از توست
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
سید حسین سیدی
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_ولادت
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
استاد محمدعلی مجاهدی
میلاد امام موسی کاظم علیه السلام مبارک
شهابی که شعله در او گشته پنهان تو را می شناسد
چنان ماه در حبس مه قلب باران تو را می شناسد
تو با کوچه های غریبی در این شهر نا آشنایی
ولی شهر افسرده زندان به زندان تو را می شناسد
تو را رود دجله،خیابان بغداد دیده ست روزی
و اما ندیده تمامی ایران تو را می شناسد
فقط کوچه پس کوچه های مدینه گرفتارتان نیست
دل تنگ هر کوچه ای در خراسان تو را می شناسد
شهادت دهد درب بسته که از آن گذشته عزیزی
که بر عکس می آید از سمت کنعان تو را می شناسد
اگر چه زمینی ترین ها تو را در زمین حبس کردند
ولی آسمانی ترین دل فراوان تو را می شناسد
غلامی که چیده گل پینه از چهره تو و حتی
کنیزی به نجوای قدوس و سبحان تو را می شناسد
و زنجیر هر چند از سجده های شما کم می آرد
به حدی که پایت کند بوسه باران تو را می شناسد
اذان گو اذان گفت و رفت و اذانی دگر شد
اذانی که در تو ندیده ست پایان تو را می شناسد
نشان تو را از ستاره و خورشید پرسیدم و ماه
که گفتند با تو جوانی ست ایشان تو را می شناسد
یقین دارم آقا مرا مثل معصومه ات می شناسی
کسی که اگر کم ولی بهتر از جان تو را می شناسد
#زینت_کریمی_نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از ادبخانه
#مُباهله
🔸 پیامبر (ص) در غدیر فرمود:
من با خود، ولی آورده ام.
🔸 ولی در مُباهله فرمود:
من، خودم را آورده ام.
(أنفُسَنَا و أنفُسَکُم)
شاعرانه ای از:
#دکتر_حسین_محمدی_مبارز
@adabkhane
#شب_های_جمعه_زیارتی ۱۴۰۲/۴/۲۲
ساعت یک ظهر به وقت مکه مکرمه با توجه به شرایط شهر مکه این شعر تقدیم امام حسینم شده است
آنها که تو را دوست ندارند چه دارند
غیر از گل پژمرده لبخند چه دارند
آنها که به عنوان علمداری توحید
بر خویش تنیدند فقط بند چه دارند
باران اذان باشد و آرامش قرآن
بی شور شما شعر نبارند چه دارند
آنها که ندارند حسینیه و هیئت
باشد همه جا مسجد اگر چند چه دارند
بی خستگی حنجره ی پیر غلامان
بلبل بزند نغمه چه دارند چه دارند
گیرم که همه گل همه دلبر همه دلدار
گلهای نخورده به تو پیوند چه دارند
دادند همه هر چه به دادار قبول است
وقتی علی اکبر که ندادند چه دادند
زینت کریمی نیا
ردیف بیت آخر عمدا متفاوت است
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#نذر_حضرت_علی_اصغر (علیه السلام )
لالایی است برلب من امشب چشمم ولی به ساحل رویایت
گویا قلم دوباره هوس کرده تا لب زند به غنچه زیبایت
لام نخست را که اداکردم لیوان آب غرق عرق برمیز
رنگ از رخش پریده که فهمیده ، حرف است ازکبودی مینایت
اصلا فقط برای همین شاید بیرنگ وبو و مزه شده این آب
ذرات آن خمیده شده زیرا راهی نیافته است به صهبایت *
لیوان آب رابه مدد گیرم بایدوضو برای شماگیرم
تا دست های من برسد بالا تاگردی ازتبرک پاهایت
لالای لای جانم علی لالا این قصه مثل قصه هاجر نیست
پابر زمین بکوب که اسماعیل تشنه است بر کرامت دریایت
لالای لای زمزم اسماعیل می جوشد از سرقلمم امشب
آقا مگر برای توممکن نیست زمزم روان کنی به کف پایت
باب الحوائجی به همه مردم آیا مگر برای تو ممکن نیست
یکبار هم برای خداباشی باب الحوائج لب بابایت
لالای لای جانم علی لالا نه نهر آب ونه رطب ونخلی
هاجرمیان کرب و بلا در سعی، شرمنده است خالق یکتایت
لالای لای جانم علی لالا این قصه مثل قصه مریم نیست
اینجا مسیح برده زبان درکام ناکام مانده مریم عذرایت
لالای لای جانم علی لالا این قصه مثل قصه موسی نیست
حتما کلیم درسبدش برنیل حاجت گرفته از یدبیضایت
لالای لای جانم علی لالا این قصه مثل قصه یوسف نیست
گرگان قصه واقعی اند اینجا نان حرام قیمت سودایت
لالای لای جانم علی لالا این قصه مثل قصه مادرهست
مادر دوباره سهم خودش بخشید بی نان دوباره سفره زهرایت
امشب بخواب مادر من فردا چشمان خلق منتظرت هستند
ازکمترین حاجت دنیایی تا" یغفرالذنوب جمیعایت"
زینت کریمی نیا
*بیت ۳ اشاره به خواص فیزیکی و ساختار شیمیایی مولکول آب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
#نذر_حضرت_علی_اصغر (علیه السلام ) لالایی است برلب من امشب چشمم ولی به ساحل رویایت گویا قلم دوباره
این روزها بیشتر به این شعر قدیمی ام می اندیشم و در سعی صفا و مروه زمزمه می کنم سعی صفا و مروه یا سعی کرب و بلا