😊شعرطنز به مناسبت روز پزشک😊
ازپزشکان نمی گویم...
گفتم ،بگویم از پزشکان نیز چیزی
البته قدری با مزاح و طنزِ ریزی
وجدان من اما به من فرمود ناگاه
شوخی نکن با او که در وقت مریضی
درمان کند با دانش خود دردها را
با مبلغی ناچیز در حدِ پشیزی
او کهنمی گوید تمام ثروتت را
باید در آن هنگام بر پایش بریزی
او که ندارد هیچ رسمِ گربه بازی
وقتی که جایی باز باشد درب دیزی
اویی که کاری می کند در ناتوانی
گیری توان و روی پایت بر بخیزی
او که به تن پوشیده روپوش سفیدی
هست از لباس و کار از اهل تمیزی
افسردگی ها را کند درمان، به خوبی
از جمله اش،مردم ستیزی،خودستیزی
پایی شکسته گاه اگر در چاله چوله
یا در زمستان در زمان لیز لیزی
ایشان بچسباند به لطف خویش آن را
او نرم سازد هر کت و کولی به فیزی
چون یو ترابی جانشد در بیت قبلی
مشکل شده با اینچنین ترفند ایزی
او که برایت قرص و شربت می نویسد
وقتی به سر داری صدای ویز ویزی
وقتی که معتادی به گوشی و مرتب
این سو و آن سو در پیِ شارژ و پریزی
وقتی ز قوز و چشم درد و زخمِ بستر
یا دیگر آفات مجازی مستفیضی
درمان کنند این دردها را با محبت
دکتر خدا وردی نشد،دکتر حفیظی
کم کردم از تیزیِ بعضی حرفهایم
وقتی که دیدم توی دست اوست تیزی
در اوج نامردی ست هی گویی گلایه
از اینچنین لطفِ خدادادِ عزیزی
او که نمی گوید:تویی دکتر؟ ویامن
تا آنکه در درمان خود گویی تو چیزی
اما فقط یک جمله می گوییم طبیا!!!
لطفا نگیر از دردمندان ،زیر میزی
چون بعد حال و هولِ این دنیای فانی
حتما به پاگردد بساطِ رستخیزی
...
با طنز گفتم شعری از آنان ولیکن
از ذکر خوبی شان کجا باشد گریزی؟
ممنونم از آنان که رد کردند ما را
بالطفشان از دوره ی ویروس خیزی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
بدید به کارشناس
یکی می خواست رییس بشه،توی جواب عام وخاص
می گفت: بدید به کارشناس
سوال می پرسیدن ازش،اما نداشت هوش و حواس
می گفت: بدید به کارشناس
مجری می گفت سوال دارم یه چندتایی از اقتصاد
می گفت:سوال نکن زیاد
می گفت میشه نظر بدید چیکار کنیم با اختلاس
میگفت:بدید به کارشناس
مجری می گفت:خیر سرت می شی رییس مملکت
چرا اینو می گی فقط؟
اینا که می پرسم ازت بابا سوالایِ شماس
می گفت: بدید به کارشناس
مجری می گفت رییس شدن مدیریت نیاز داره
هزار تا رمز و راز داره
چرا واسه رییس شدن؟اومدی اینجور آس و پاس؟
می گفت: بدید به کارشناس
مجری می گفت :خیر سرت شما که دیگه دکتری
فوقِ تخصصی!!!،پُری
سواد داری خیلی زیاد،هزار کلاس،نه شیش کلاس
می گفت:بدید به کارشناس
مجری می گفت شمایی که زبون دنیا بلدی
زشته سوال جواب ندی
زشته بری سراغ غرب بازم با لحن التماس
می گفت : بدید به کارشناس
می گفت: که قلب آدما هفتصد و پنجا گرمه
قلب شبیهِ هِرَمه
من از همه تخصصا همینا می دونم،خلاص
می گفت : بدید به کارشناس
مجری می گفت شمایی که نبودی کارشناس عزیز
چرا فقط به عشق میز
می خوای بیایی و بشی فقط رو صندلی پلاس؟
می گفت بدید به کارشناس
#سرطان_اصلاحات
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
امان از شام
دل فغان می کند، فغان ازشام
آتشم می زند بیان از شام
زخم دارند واژه ها به جگر
لکنت افتاده در زبان ازشام
دردمندان آشنا در جان
زخم دارند بیکران از شام
از مصیبت شکست پشت زمین
خون شده قلب آسمان از شام
شعله ها سرکشید تا به فلک
سوخت سرتاسر جهان از شام
داشت کم کم به چشم می آمد
ازپس جاده ها نشان از شام
فاطمه داشت زیر لب می گفت
نگذرد کاش کاروان از شام
کربلا رفت روبه پایان، نه
تازه شد باز داستان از شام
خیزران خورد روی مروارید
دود برخاست ناگهان از شام
آنچه دیدند اهل بیت کجا؟
وآنچه گفتند دیگران از شام
روضه این است: حضرت زینب(س)
پیربرگشته این جوان از شام
می نویسم فقط به جای غزل
بارها، بارها، امان از شام
#امان_از_شام
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
خوابِ فردا
چارهی کار غیرِ همت نیست
جز حضوری پر از صلابت نیست
روزهداران زمان بیداریست
خواب فردایتان عبادت نیست
#مرگ_بر_اسرائیل
#طوفان_الاحرار
#روز_قدس
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
مسلمانان...
مسلمانان، مسلمانان ،شد از خون کربلا غزه
دریغا، حسرتا، واغیرتا، واویلتا غزه!
مسلمانان چهسان هستید درگیر رفاهِ خود؟
که جانی روی لب دارد ز فرطِ دردها غزه
مسلمانان چهسان هستید در دنیایِ خود ساکت ؟
که هر دم میزند خلقِ مسلمان را صدا غزه
چهسان دعویِ هم نوعی؟ چهسان دعویِ هم دینی؟
که تنها مانده در آماج ظلمی ناروا غزه
مسلمان چهسان در ساحلِ آرامشید اکنون؟
که دارد میزند در شطِ خونش دست و پا غزه
در این بازارِ بیدردی، چرا چشمی نمیبیند؟
چه کرده دشمنِ نامردِ بیاحساس، با غزه
چه سرهایی جدا از تن، چه تنهایی جدا از سر
نشستید و از این تن میشود آخر جدا غزه
مسلمانان کجا ماندند؟ کجا ماندند؟ افسوسا
که دارد میشود در شعلهی کین، ناکجا غزه
مسلمانان فرو کردند سر در برف بیدردی
خدا غزه ،خداغزه، خدا غزه، خدا غزه
#قدس
#غزه
#رهایی
#وعده_صادق
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
در وطن هم ترامپها داریم...
ای که زیرِ فشار محزونی
خسته از ظلمِ خصمِ ملعونی
پی بابِ مذاکره هستی
بینی آنرا شبیه معجونی
نشود گر مذاکره برپا
خسته و چمچه مال و داغونی
از کسانی که نیستند اهلش
سخت دلگیر و زار و دلخونی
در دعایی : توافقی بشود
مثلاً با ترامپِ بیرونی
گوش کن نکته ای که ما داریم:
در وطن هم ترامپها داریم
🔹
دشمنت جان اگر نثار کند
صدبرابر اگر فشار کند
جمع تحریم های ایران را
بیشتر نه که بیشمار کند
کی تواند ترامپ بیرونی
اینچنین خُدعه در دلار کند؟
کی تواند که قیمت آن را
برده بالا و صدهزار کند؟
کی تواند که اختلاس کند؟
کی تواند که احتکار کند؟
مختلسهایِ ناقلا داریم
در وطن هم ترامپها داریم
🔹
کی تواند ترامپِ اهلِ ستم
تویِ ایران گران کُند شلغم؟
کی تواند چنین نفوذ کند
توی نرخِ پیاز و موز و کَلَم؟
کی تواند که نرخ هامان را
او بریزد به ساعتی درهم؟
کوه سنگین اقتصادی را
بدهد اینچنین تکان،محکم
نیست قادر به اینچنین اعمال
اینک از بنده گوش کن جانم:
در همه چیز مافیا داریم
در وطن هم ترامپها داریم
🔹
کی تواند که اینچنین سنگین؟
بزند ضربه آن ترامپِ لعین
کی تواند ترامپ بیرونی
بُکُند اقتصاد را همچین؟
داخلی باشد این ترامپی که
نرخِ اقلام را کند تعیین
ارز را صبح می کشد بالا
ساعتی بعد می کِشد پایین
گر پیِ رفع مُشکلی هستی
کار او را در این زمانه ببین
مثلِ این،ده نه بیست تا داریم
در وطن هم ترامپها داریم
🔹
نشو ناراحت و نفرما: بس
نشود کامت از حکایت گَس
ناگزیریم واگذار کنیم
شاخه های مریض را به هَرس
زخمها را اگر دوا نکنیم
می نشیند به رویِ زخم،مگس
تانگردند زخمهامان خوب
هر تلاشی ست نامفید و عبث
خویش اگر یارِ خویشتن نشویم
به یقین یارِ ما نگردد کَس
نیتِ رفعِ این بلا داریم
در وطن هم ترامپها داریم
#مذاکره
#ترامپ_داخلی
#شهدا_شرمنده_ایم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei