رباعی
#امام_خمینی ره
از قافله امام عصر آمد مرد
مردی که به چهره اش نشان بود از درد
شب بود و پر از غیبت کبری بودیم
او روشنی ظهور را می آورد
چون پیر به روی صندلی می آمد
گویی که به منبرش علی می آمد
با آن کلمات ساده و گویایش
مرآت زمانه منجلی می آمد
در محضر او بود که حاضر شده ام
خو کردم و خواهنده خاطر شده ام
فرمود به خال لب گرفتارست و
من خال لبش دیدم و شاعرشده ام
ما معنی عشق را از او فهمیدیم
تصویر ائمه را در او می دیدیم
وقتی که جماران ز فراقش تب داشت
مانند محرم اشک می باریدیم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به روح بلند #امام_خمینی رضوان الله تعالی علیه
رفیق همه سالهای منی
چه در کودکی یا که حالای من
مراعات فوق نظیری شده ست
کلام تو با سادگی های من
به چشم و به دل می نشینی هنوز
چنان که بر آن صندلی سپید
هنوز از نگاه تو ریزد به قلب
تپش های ایمان و عشق و امید
رسیدم پس از سالها پیچ وخم
دوباره به میدان خرداد تو
دل کودکم باز عاشق شده
سرپیچ شیرین به فرهاد تو
در این سالها قصه تغییر کرد
برای همه نوعی از سرنوشت
ولی باز من همچنان مانده ام
گرفتار لبخند سیب بهشت
پرستو پرستو سفر کرده اند
شهیدان یکی بعد از دیگری
که شاعر بمانیم و شعری دگر
سراییم با شیوه بهتری
دلم باز هم شعرداردبه لب
هم آهنگ با شور آهنگران
وگریه نشیند به دل باز با
نوایش که می خوانداز کاروان
دل تنگ من عقده دارد هنوز
برای رسیدن به کرب وبلا
وهرچند که بیشتر می روم
عطش می شود بیش درجام ما
دراین سالها کم ندیدیم که
پدر دفن کرده ست تنهاپسر
ونسل جدید شهادت هنوز
شهید پسر چون شهید پدر
هنوز از مزار شهیدان رسد
چنان عطر مثل همان روز ها
همان روز اول که تو امدی
و اینگونه دادی به ما درس را
که ما هم سر خط هر دفتری
نویسیم شعر شهیدان عشق
رسیدیم هر جا دوراهی فقط
بپیچیم سمت خیابان عشق
و امروز تنها صراط صحیح
خیابان سرسبز سید علی است
خودت راه ما را نشان داده ای
از آن شاه راهی که نامش ولی ست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#وعده_ی_صادق
#امام_خمینی
۱۴و۱۵#خرداد
چه رمزها گشوده ای ز روزها
چه خوب راه داده ای به خوب ها
که پانزده طلوع مکتب تو شد
و چارده شروعی از غروب ها
سفیدها سیاه ها و سرخ ها
ندارد اختلاف لحن و رنگ ها
نگاه تو دل از همه ربوده است
شمال و شرق و غرب تا جنوب ها
نجات داده ای تو مرده آب را
چراغ بی فروغ شهر خواب را
نجات داده ای تو رود تیره را
از آفت نشستن رسوب ها
حواریون عیسوی تو به عشق
سپاه موسویت گرچه در دمشق
به وعده های صادقت رسیده اند
فراتر از حصار چارچوب ها
صدور انقلاب همچنان که تو
شروع کرده ای ادامه یافت تا
به قلب صهیونیسم هم کشانده ایم
صراط فتح را به رفت و روب ها
طلوع شعر فارسی است این که از
دهان غرب سر زده که می زنند
از آن طرف به هر دهان جنگ مشت
از این طرف به طبل صلح چوب ها
نگاه من به دست موسوی توست
که اسم داده ای به صاحب الزمان
در آرزوی اینکه شاید اسم من
نوشته باشد انتهای خوب ها
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
🔖 انتظار
❇️ از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
❇️ داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
❇️ شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
❇️ عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
❇️ در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
❇️ مُردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سریست که باید بر استاد کشم
❇️ سالها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
⬅️ دیوان اشعار امام خمینی (ره)، صفحه ۱۵۵
(امام خمینی (ره) این غزل را در سال ۱۳۶۷ و چند ماه قبل از وفاتشان سرودهاند.)
🏷 #امام_خمینی (ره)
تقدیم به روح بلند #امام_خمینی رضوان الله تعالی علیه
رفیق همه سالهای منی
چه در کودکی یا که حالای من
مراعات فوق نظیری شده ست
کلام تو با سادگی های من
به چشم و به دل می نشینی هنوز
چنان که بر آن صندلی سپید
هنوز از نگاه تو ریزد به قلب
تپش های ایمان و عشق و امید
رسیدم پس از سالها پیچ وخم
دوباره به میدان خرداد تو
دل کودکم باز عاشق شده
سرپیچ شیرین به فرهاد تو
در این سالها قصه تغییر کرد
برای همه نوعی از سرنوشت
ولی باز من همچنان مانده ام
گرفتار لبخند سیب بهشت
پرستو پرستو سفر کرده اند
شهیدان یکی بعد از دیگری
که شاعر بمانیم و شعری دگر
سراییم با شیوه بهتری
دلم باز هم شعرداردبه لب
هم آهنگ با شور آهنگران
وگریه نشیند به دل باز با
نوایش که می خوانداز کاروان
دل تنگ من عقده دارد هنوز
برای رسیدن به کرب وبلا
وهرچند که بیشتر می روم
عطش می شود بیش درجام ما
دراین سالها کم ندیدیم که
پدر دفن کرده ست تنهاپسر
ونسل جدید شهادت هنوز
شهید پسر چون شهید پدر
هنوز از مزار شهیدان رسد
چنان عطر مثل همان روز ها
همان روز اول که تو امدی
و اینگونه دادی به ما درس را
که ما هم سر خط هر دفتری
نویسیم شعر شهیدان عشق
رسیدیم هر جا دوراهی فقط
بپیچیم سمت خیابان عشق
و امروز تنها صراط صحیح
خیابان سرسبز سید علی است
خودت راه ما را نشان داده ای
از آن شاه راهی که نامش ولی ست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#امام_خمینی
۱۴و۱۵#خرداد
چه رمزها گشوده ای ز روزها
چه خوب راه داده ای به خوب ها
که پانزده طلوع مکتب تو شد
و چارده شروعی از غروب ها
سفیدها سیاه ها و سرخ ها
ندارد اختلاف لحن و رنگ ها
نگاه تو دل از همه ربوده است
شمال و شرق و غرب تا جنوب ها
نجات داده ای تو مرده آب را
چراغ بی فروغ شهر خواب را
نجات داده ای تو رود تیره را
از آفت نشستن رسوب ها
حواریون عیسوی تو به عشق
سپاه موسویت گرچه در دمشق
به وعده های صادقت رسیده اند
فراتر از حصار چارچوب ها
صدور انقلاب همچنان که تو
شروع کرده ای ادامه یافت تا
به قلب صهیونیسم هم کشانده ایم
صراط فتح را به رفت و روب ها
طلوع شعر فارسی است این که از
دهان غرب سر زده که می زنند
از آن طرف به هر دهان جنگ مشت
از این طرف به طبل صلح چوب ها
نگاه من به دست موسوی توست
که اسم داده ای به صاحب الزمان
در آرزوی اینکه شاید اسم من
نوشته باشد انتهای خوب ها
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab