#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۱
امشب فقط کمی کمرم درد می کند
یک ذره چشم های ترم درد می کند
خیلی زیاد نیست نخور غصه عمه جان
گوشم که بهتر است ، سرم درد می کند
مثل پرنده ای که فقط راه می رود
پاهام نه که بال و پرم درد می کند
پهلوم خوب خوب شده یک کمی فقط
آن بازویی که کرده ورم درد می کند
دیشب که مادرت روی پایم کشید دست
می گفت گوشه ی جگرم درد می کند
طوری که بسته است سرش را به نیزه ها
یعنی سر عموی حرم درد می کند
با دردهام گریه شده همنشین من 💦
همدم به چشمهام شده آستین من💦
زینت کریمی نیا
ادامه دارد انشاءالله در کانال شیدای زینب 👇
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۲
دیدم که ابر ، روی حرم گریه می کند
وقتی که مادر پدرم گریه می کند
دیدم به خواب ماه میان ستاره ها
پایین به روی بال و پرم گریه می کند
دیدم گلی شبیه گل روی دامنم
بر برگ های شعله ورم گریه می کند
یک منبر سیاه به پای پدربزرگ
بر روضه های بعد_ترم گریه می کند
در یک خرابه بود که دیدم برادرت
سر را نهاده روی سرم گریه می کند
تعبیر، شادیَ اَست، مگر نیست عمه جان؟
دیدم خودِ خودِ پدرم گریه می کند
دیگر تمیز نیست سر آستین من💦
بابا ببخش از اینکه نشسته ست پیرهن💦
زینت کریمی نیا ( شیدای زینب)
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۳
#شریفه_بنت الحسن علیه السلام
دختر عمو و خواهر من پشت قافله
دارند می رسند چرا نیست حوصله؟
در بین گرگ ها و شغالان که بهتر است
از اینکه شمر باشد و یا اینکه حرمله
آسان تر است خار مغیلان تحملش
ای کاش نیزه دار بیفتد به فاصله
دختر عمو #شریفه چرا نیست بین ما؟
پاسخ نمی دهید ، چرا ؟چیست مسئله؟
دیگر کنیز چیست که گویند عمه جان
این نرخ سر چه بوده که افتاده ولوله
دعوا شده ست باز میان حرامیان
آخر عمو کجاست کند ختم قائله
آن پهلوان چطور به ما سر نمی زند💦
آیا عقاب سر به کبوتر نمی زند؟💦
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند۵
من با تو حرف می زنم اما سکینه چی؟
با درد و بغض های نهانش به سینه چی؟
در خواب دیده ام که تو پیشم نشسته ای
دارم سوال از تو که آیا سکینه چی؟
شب ها سرم به دامن لالایی است من
اما شبان خالی شعرِ امینه چی؟
من می روم کنار پدر در بهشت و او
باید بسوزد آه و بسازد به کینه چی؟
شام خرابه می گذرد زود و بعد از این
بر عمه ها و مادر من در مدینه چی ؟
گیرم سکینه زخم تنش را بپوشد و
اما به روی صورت و دستاش پینه چی؟
بابا سکینه بیشتر از من شکسته است 💦
گاهی بیا به خواب سراغش که خسته است 💦
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند۶
عمه بگو که این چه خبر بعد سال هاست
این حج دیگری است که در راه کربلاست ؟
طفلان و بانوان که به جای من و تواند
در این مسیر عشق که سعیی پر از صفاست
اینجا ببین چه نان و غذاها که مردمان
اکرام می کنند که بر میهمان رواست
یک تازیانه نیست ، نوازش به نازهاست
خاری به راه نیست ،که صاف است و آشناست
قدر وفور آب به راه است و فکر کن
جای فرات کوثری از جانب خداست
اما دلم تپید که دیدم در این مکان 💦
گهواره ها کناره ی جاده ست در تکان 💦
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۷
جواب شاعر به ۶ بند قبل
بانو ببخش اگر خبر از شادی من است
بانو ببخش صحبت آزادی من است
بانو ببخش کوه غمم را شکسته ام
با گریه ای که تیشه ی فرهادی من است
دراین طلوع نور که خورشیدروبروست
مبنای سال شمسی و میلادی من است
این جاده ای که جای شما راه می روم
جایی شبیه خانه ی اجدادی من است
بر روی خار نه ، که چنان روی ابرهاست
جای خرابه های تو آبادی من است
جای شما همه به من اکرام می کنند
هر میزبان به یاد شما نادی من است
آبی که مهر مادرتان بود و این غذا
حالا چطور رزق خدادای من است
چشمان آشنا چه قدر هم زبانم اند
انگار این زمین وطن و وادی من است
وقتی که بشنوی همه گویند یک زبان💦
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان 💦
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab