#حضرت_زهرا سلام الله علیها
مادری که تو باشی
بیا که نامه بخوانم
به مادری که توباشی
ازین غروب خزانم
به مادری که توباشی
قسم به طلعت خورشید
که در پناه تو تابید
طلوع کرده بیانم
به مادری که توباشی
به قدر قدر شب قدر
بنوشم از لب کوثر
که تا سلام رسانم
به مادری که توباشی
حسن شوم به نگاهت
به چادر ت به پناهت
به جان بیایم و جانم
به مادری که توباشی
زمین خوری و ببینم
به روی خاک نشینم
چگونه خود برسانم
به مادری که توباشی
حسین باشم و گهگاه
به روی پای تو چون ماه
بتابم از هیجانم
به مادری که توباشی
حسین باشم وتشنه
به زیر خنجر ودشنه
بیایی و نتوانم.....
به مادری که توباشی
بریده است امانم
نه...... این که من نتوانم
به زینب تو بمانم
به مادری که تو باشی
شبیه گشته چه بیحد
دلم به قلب محمد
که اینچنین نگرانم
به مادری که توباشی
🖊 زینت کریمی نیا
📚 کانال اشعار شیدای زینب(زینت کریمی نیا) در ایتا
🆔 eitaa.com/sheydayezeynab
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
مادری که تو باشی
بیا که نامه بخوانم
به مادری که توباشی
ازین غروب خزانم
به مادری که توباشی
قسم به طلعت خورشید
که در پناه تو تابید
طلوع کرده بیانم
به مادری که توباشی
به قدر قدر شب قدر
بنوشم از لب کوثر
که یک سلام رسانم
به مادری که توباشی
حسن شوم به نگاهت
به چادر ت به پناهت
به جان بیایم و جانم
به مادری که توباشی
زمین خوری و ببینم
به روی خاک نشینم
چگونه خود برسانم
به مادری که توباشی
حسین باشم و گهگاه
به روی پای تو چون ماه
بتابم از هیجانم
به مادری که توباشی
حسین باشم وتشنه
به زیر خنجر ودشنه
بیایی و نتوانم.....
به مادری که توباشی
بریده است امانم
نه...... این که من نتوانم
به زینب تو بمانم
به مادری که تو باشی
شبیه گشته چه بیحد
دلم به قلب محمد
که اینچنین نگرانم
به مادری که توباشی
🖊 زینت کریمی نیا
📚 کانال اشعار شیدای زینب(زینت کریمی نیا) در ایتا
🆔 eitaa.com/sheydayezeynab
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#ترجیع_بند
«گــریه نکـن»
همسایه ها ناراحتندازگریه.... باشد
یک کلبه کافی هست وقدری سایه باشد
بیت الحَزَن بهتر ازینکه قطره ای اشک
زحمت به چشم دختر همسایه باشد
گریه نکن زهرا که وجدان درد دارند
آنها که احساساتشان بی پایه باشد
اینجا برای مهربانی مشتری نیست
حتی اگرمهر خدا سرمایه باشد
حتی اگرحکم مودت بر عزیزان
توصیه نه محکم ترینِ آیه باشد
گریه نکن زهرا دل این شعر افسرد
گریه نکن تا شهر پر آرایه باشد
گرمای مادر رانمی خواهند بگذار
دستانشان در دست سرد دایه باشد
حتی اگر جای النگوهای دستت
ای شاهزاده زخم ها پیرایه باشد
تا که نبینی عصر فردای محرم
انگشتری تاراج یک دون مایه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
باید حدیث عشق بی آوازه باشد
در حب عترت هم کمی اندازه باشد
باید حدیثی گفت از دنیای مردم
وقتش رسیده حرفهامان تازه باشد
گفتند که این آیه ها صحت ندارد
وقتی دهان مردمان دروازه باشد
یعنی علی متن است،می دانیم ، اما
باید به قاب مصلحت شیرازه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها ناراحتند از تو ، تو اما
در هر قنوت شب دعایت باشد آنها
این مشکل همسایه های یثربت نیست
امروز هم این است و نسل بعد و فردا
همسایه ها باید که در فهمت بمانند
وقتی که در ژرفای تو مانده ست دریا
بر کور ، فهم فاطمه ناممکن است و
دیروز و امروزی ندارد نور زهرا
باشی نمی فهمند پس باید نباشی
باید نباشی تا مقدس باشی اینجا
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
معنای همسایه فقط در سایه توست
آیات رحمن و رحیم آرایه ی توست
تنها گلوبندی که بخشیدی یکی از
دُرهای کوثر بوده که پیرایه توست
هم قدر با قدری که آیاتت زیاد است
"الجار ثم الدار" هم یک آیه توست
از سدر و طوبی بر سر تو سایه سار است
طوبا به طوبی که به جان همسایه توست
"سلمانُ منّا" هم شهادت می دهد که
همسایه ات ایران همیشه پایه توست
همسایه هایی مثل سلمان سود بردند
این سود هم از ثروت و سرمایه توست
از فاطمیه هم گریزان است دشمن
این ترسشان از اسم و رسم و سایه توست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
سرد است اینجا جای نخل پرتوان نیست
اینجا برای عاشقان دیگر امان نیست
باید به شکلی حق و باطل را عوض کرد
جایی برای حق در این عصر و زمان نیست
باید بماند زیر دست و بسته اینک
دستان شیری که به دست روبهان نیست
باید نباشی تا نبینی سوره کهف
دیگر پناه شب دلان کاروان نیست
باید گلی باشی به دور از هر خزانی
پنهان بمانی ساعتی که باغبان نیست
پنهان بمانی تا نبینی خار بیرحم
بر ساحت یاس پیمبر مهربان نیست
یک روز می آید که در انبوه نیزه
از عشق خاص باغبان تو نشان نیست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها در خواب و بیداری تو بانو
امشب دل من هم نموده رو به آن سو
باید اجازه گیرم از تو بر زیارت
یا اذن فاطمیه را گیرم من از او
می خواهم امسالم فقط وقف تو باشد
خدمت کنم حتی اگر شد آب و جارو
اذنم دهی چای شب این روضه با من
در پای منبر می زنم با عشق زانو
با این شرایط کربلایم با شما پس
امشب دوباره می شوم مثل پرستو
تا یک شب جمعه بنوشم از ضریحت
تا ضامنم باشی و من هم مثل آهو
همسایه ها ناراحتند از گریه ی تو
اما ببین من دور نزدیکم به هر رو
باید تو باشی تا بمانم تازه و گل
تا گل بمانم در سرایش های بلبل
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
"به دعا دست خود که بر می داشت
بذر آمین در آسمان می کاشت"
کهکشان همردیف تسبیحش
ختم امن یجیب بر می داشت
عرش اگر رو به فرش او می کرد
سایه اش را ستاره می پنداشت
خادم او نبود اگر جبریل
شاید او را فرشته می انگاشت
هیچ جا قدر خانه اش دنیا
فیض روح القدس نمی انباشت
هیجده سال نوری اش آیا
هیجده شمع نیمه جان هم داشت؟
راز پنهان او به گمنامی
نام زن را به قله ها افراشت
سرفرودم به مهر "پروانه"*
که قلم را به این غزل واداشت
زینت کریمی نیا
*جناب استاد دکتر مجاهدی (پروانه)
بیت اول از استاد مجاهدی بزرگوار
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
درخشان مثل زهرا خاص مثل فاطمه یعنی
تو اقیانوس آرامی به دور از واهمه یعنی
خدا گونه به تنهایی ، علی گونه به اعلایی
ولایت را ولی هستی ، به قائم قائمه ، یعنی
که" ما ادراک" مفهومت ، که "لولاک" است معنایت
"به ای ذنب" مخصوص تو از بین همه ، یعنی
از این روضه به آن روضه دل دیوانه را بردی
و از در می شود آغاز فصل خاتمه ، یعنی
بهشت و دوزخ اینجا میشودتقسیم با چشمت
به عالم علم می بخشی ، کنیزت عالمه یعنی
ولی الله باشد هر که او مولای زهرا شد
ولایت نیست جز عشقی که دارد فاطمه یعنی
دلم کرده هوای یک حرم گردی به دور تو
حرم ، صحن حسن ، در ازدحام وهمهمه یعنی....🖤
زینت کریمی نیا
🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از رادیو زیارت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنی بخش دنیا سلام...
لحظاتی از سیاه پوشی صحن و سرا و ضریح مطهر امام رضا علیه السلام به مناسبت عزاداری ایام فاطمیه
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بَعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا (سلامالله علیها)
#رادیو_زیارت
#زیارت_با_رادیوزیارت
🆔 @radioziyarat
🌐 Www.RadioZiyarat.ir
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
امشب هزاران آه بارد
از آسمان شعر و احساس
ابر سیاه چشم هایم
سر ریز از دلتنگی یاس
خورشید را می خواهم امشب
از روشنای اندک شمع
تنها ترم از هر زمانی
تنها ولی محکوم در جمع
امشب هوای شعر گفتن
افتاده دراین سر که شیداست
این زائر شهر مدینه
در جستجوی قبر زهراست
کابوس تنهایی دوباره
افتاده روی شانه هایم
کو شانه های مهربانی
تا تکیه ای باشد برایم
گیرد دل تنگم بهانه
تا سر به دامانش گذارم
دست تمنای دلم را
بر قبر پنهانش گذارم
با این تفکر رفتم آنجا
در غربت سرد مدینه
دیدم که صد ها قبر خاکی
گل کرده از درد مدینه
قبر تو اما قلب چون من
هفت آسمان هم گنبدت بود
هیهات از یک قبر خاکی
افلاک صحن مرقدت بود
امکان ندارد دور باشی
در فکر خود تکرار کردم
باید خودت دستم بگیری
از خود سوال اینبار کردم
دست تو را بوسیده بابا
تا از خودش دستی بگیری ؟
یا اینکه دست امتش را
در ساعت سختی بگیری؟
یا اینکه بوسیده ست دستت
تا تازیانه شرمش آید
بر جای لب های پیمبر
یک روز لب ها را نساید
حالا فقط در انتظارم
تا دست از چادر درآری
بیچاره ای را دست گیری
بین گروه بیشماری
بیچاره تر از من نباشد
در اضطراب واژه ها یش
اندازه ی همسایه هایت
لطفی کنی گویی دعایش
شاید که زیر چادر تو
آرام گیرد دل دوباره
شاید دوباره دست او را
گیرید و آید در شماره
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
به یاد مرحوم مادرم که در روزهای آخر عمرشان مهر ماه سال ۸۹ در بیمارستان این شعر را برایشان می خواندم و گریه می کردند
شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها را محضر مقدس حضرت بقیه الله روحی فداه و همه دوستدارانشان تسلیت عرض می کنم
#گمنام_خوشنام
خوشنام مثل فاطمه یا سوره ی کوثر
گمنام مثل زندگی زن معنی مادر
خوشنام مانند بتول و زهره و عذرا
گمنام مثل لحظه ی تنهای پشت در
خوشنام مثل یک عبا و گرمی بابا
گمنام در تابوت سرد و شانه حیدر
خوشنام مثل آنکه بوسیده ست دستت را
گمنام نام مردهای حامل پیکر ....
خوشنام یعنی چند ده اسم از تو شد گلچین
بین همه بوی گل گمنامی ات بهتر
من با شهید بی نشان دیدم تو را پررنگ
با رمز یازهرا ،شلمچه ،نیمه شب ، محور
از پشت سنگ قبر یک گمنام می بینم
سربازخوشنامی که بر پایت نهاده سر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حاج_قاسم
"دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس "
دعای مادرسادات پیک راهت بس
اگر که خسته رسیدی به مرقد زینب
به زیر چادر مادر،پناهگاهت بس
پس از کرامت باران به کربلای پنج
نگشته خشک دو چشم تو این گناهت بس
بیا که دهر دچار مصیبت و قحطی ست
برای مرگ گناهان کمی نگاهت بس
تو خوب راه رسیدن به عشق را حفظی
در این طریقت تاریک نور ماهت بس
من از توجه زهرا به وجه تو دیدم
موجه است نگاهت ، همین وجاهت بس
بیا نفس بده بر ابرهای مردهی شهر
که یک نسیم فقط،از هوای آهت بس
به نام فاطمه و ربط آن به یا فاطر
به نام قاسمِ قسمت ، به قدرت ِ قاهر
به ذکر فاطمه و "هَل اتی علی الانسان"
به رمز آن شب حمله به سنگر و میدان
قسم به نام درخشان زهره و زهرا
قسم به فجر به اسم ضمیر "اَعطَینا"
به آیه آیه ی قدر وبه سوره ی کوثر
که نیست مکتب قاسم به یمن او ابتر
به" یُطعمون" و به "یُوفون" به نذر و "نُطعمُکُم"
یتیم اسیر و فقیرند کل این مردم
که پای سفره زهرا شدند پرورده
که مادرانه همه هستی اش فدا کرده
قسم به نام پر از مهربانی ات مادر
که پای مادری ات قابلی ندارد سر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#ترجیع_بند
«گــریه نکـن»
همسایه ها ناراحتندازگریه.... باشد
یک کلبه هم کافی ست ، قدری سایه باشد
بیت الحَزَن بهتر ازینکه قطره ای اشک
زحمت به چشم دختر همسایه باشد
گریه نکن زهرا که وجدان درد دارند
آنها که احساساتشان بی پایه باشد
اینجا برای مهربانی مشتری نیست
حتی اگرمهر خدا سرمایه باشد
حتی اگرحکم مودت بر عزیزان
توصیه نه محکم ترینِ آیه باشد
گریه نکن زهرا دل این شعر افسرد
گریه نکن تا شهر پر آرایه باشد
گرمای مادر رانمی خواهند بگذار
دستانشان در دست سرد دایه باشد
حتی اگر جای النگوهای دستت
ای شاهزاده زخم ها پیرایه باشد
تا که نبینی عصر فردای محرم
انگشتری تاراج یک دون مایه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
باید حدیث عشق بی آوازه باشد
در حب عترت هم کمی اندازه باشد
باید حدیثی گفت از دنیای مردم
وقتش رسیده حرفهامان تازه باشد
گفتند که این آیه ها صحت ندارد
وقتی دهان مردمان دروازه باشد
یعنی علی متن است،می دانیم ، اما
باید به قاب مصلحت شیرازه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها ناراحتند از تو ، تو اما
در هر قنوت شب دعایت باشد آنها
این مشکل همسایه های یثربت نیست
امروز هم این است و نسل بعد و فردا
همسایه ها باید که در فهمت بمانند
وقتی که در ژرفای تو مانده ست دریا
بر کور ، فهم فاطمه ناممکن است و
دیروز و امروزی ندارد نور زهرا
باشی نمی فهمند پس باید نباشی
باید نباشی تا مقدس باشی اینجا
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
معنای همسایه فقط در سایه توست
آیات رحمن و رحیم آرایه ی توست
تنها گلوبندی که بخشیدی یکی از
دُرهای کوثر بوده که پیرایه توست
هم قدر با قدری که آیاتت زیاد است
"الجار ثم الدار" هم یک آیه توست
از سدر و طوبی بر سر تو سایه سار است
طوبا به طوبی که به جان همسایه توست
"سلمانُ منّا" هم شهادت می دهد که
همسایه ات ایران همیشه پایه توست
همسایه هایی مثل سلمان سود بردند
این سود هم از ثروت و سرمایه توست
از فاطمیه هم گریزان است دشمن
این ترسشان از اسم و رسم و سایه توست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
سرد است اینجا جای نخل پرتوان نیست
اینجا برای عاشقان دیگر امان نیست
باید که جای حق و باطل را عوض کرد
جایی برای حق در این عصر و زمان نیست
باید بماند زیر دست و بسته اینک
دستان شیری که به دست روبهان نیست
باید نباشی تا نبینی سوره کهف
دیگر پناه شب دلان کاروان نیست
باید گلی باشی به دور از هر خزانی
پنهان بمانی ساعتی که باغبان نیست
پنهان بمانی تا نبینی خار بیرحم
بر ساحت یاس پیمبر مهربان نیست
یک روز می آید که در انبوه نیزه
از عشق خاص باغبان تو نشان نیست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها در خواب و بیداری تو بانو
بیخوابیِ من هم نموده رو به آن سو
باید اجازه گیرم از تو فاطمیه
یا اذن شعر و نوحه را گیرم به هر رو
می خواهم امسالم فقط وقف تو باشد
خدمت کنم حتی اگر شد آب و جارو
اذنم دهی چای شب این روضه با من
در پای منبر می زنم با عشق زانو
با این شرایط کربلایم با شما پس
امشب دوباره می شوم مثل پرستو
تا یک شب جمعه بنوشم از زیارت
تا ضامنم باشی و من هم مثل آهو
همسایه ها ناراحتند از گریه اما
من با تو گریانم اگر چه دور بانو
باید تو باشی تا بمانم تازه و گل
تا گل بمانم در سرایش های بلبل
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
امشب هزاران آه بارد
از آسمان شعر و احساس
ابر سیاه چشم هایم
سر ریز از دلتنگی یاس
خورشید را می خواهم امشب
از روشنای اندک شمع
تنها ترم از هر زمانی
تنها ولی محکوم در جمع
امشب هوای شعر گفتن
افتاده دراین سر که شیداست
این زائر شهر مدینه
در جستجوی قبر زهراست
کابوس تنهایی دوباره
افتاده روی شانه هایم
کو شانه های مهربانی
تا تکیه ای باشد برایم
گیرد دل تنگم بهانه
تا سر به دامانش گذارم
دست تمنای دلم را
بر قبر پنهانش گذارم
با این تفکر رفتم آنجا
در غربت سرد مدینه
دیدم که صد ها قبر خاکی
گل کرده از درد مدینه
قبر تو اما قلب چون من
هفت آسمان هم گنبدت بود
هیهات از یک قبر خاکی
افلاک صحن مرقدت بود
امکان ندارد دور باشی
در فکر خود تکرار کردم
باید خودت دستم بگیری
از خود سوال اینبار کردم
دست تو را بوسیده بابا
تا از خودش دستی بگیری ؟
یا اینکه دست امتش را
در ساعت سختی بگیری؟
یا اینکه بوسیده ست دستت
تا تازیانه شرمش آید
بر جای لب های پیمبر
یک روز لب ها را نساید
حالا فقط در انتظارم
تا دست از چادر درآری
بیچاره ای را دست گیری
بین گروه بیشماری
بیچاره تر از من نباشد
در اضطراب واژه ها یش
اندازه ی همسایه هایت
لطفی کنی گویی دعایش
شاید که زیر چادر تو
آرام گیرد دل دوباره
شاید دوباره دست او را
گیرید و آید در شماره
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
به یاد مرحوم مادرم که در روزهای آخر عمرشان در بیمارستان این شعر را برایشان می خواندم و گریه می کردند
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
تسنیم قطره قطره مهیای شستشو
تسبیح دانه دانه به صف در پی وضو
شاید شوند لایق اذکار ناب او
شاید که نام فاطمه آید به گفتگو
آنگاه اله نیم نگاهی به ما کند
مفتاح فاطمی دل این قفل وا کند
باید به خورد این قلم از مهرش آب کرد
یک مصحف شریف به نامش کتاب کرد
تسبیح را به ابجد نامش حساب کرد
کسب اجازه از طرف بوتراب کرد
آنگاه گفت عرض سلامی به فاطمه
شاید رود از این دل پر غصه واهمه
باید به پا کند این شعر کفش نور
از ماورای نور کند این قلم عبور
مریم ،خدیجه ،آسیه ها را کند مرور
در کعبه اعتکاف کند با شعور و شور
تا دوزد از پناه عبا قدر سوزنی
راهی برد به تحت کسا ره گشودنی
باید به نام نامی مادر قیام کرد
باید به لحن نقره ی فضه سلام کرد
آیات نورختم به ماه تمام کرد
پشت سر ملائکه درک امام کرد
تا دست را به دسته ی دستاس او رساند
تا واژه های شعر به احساس او رساند
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور و شعف آیت الله #سیدرضا_بهاء_الدینی
هنگام شعرخوانی مرحوم چایچیان
در مدح #حضرت_زهرا سلام الله علیها