#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
باید شبیهی بر علی اکبر نگارم
تا از دل بابای او شعری بیارم
بر آن مثالم آنچنان عاشق شوم که
مجنون لیلا هم نیاید در شمارم
اینجا فقط لیلا چنان من هست مجنون
کاری ندارم هست آیا در کنارم
باید فقط فرزند زهرا باشم و بعد
بشناسم احمد (ص)را که روزی بوده یارم
باید محمد(ص) را ببینم توی میدان
مثل تمام غزوه ها در کارزارم
آن وقت می فهمم چرا بابای اکبر
پاشیده خاک غم به روی روزگارم
آن وقت پاره پاره از او دل کنم بعد
قطعه به قطعه واژه ها را جا گذارم
هرشب میان خوابهای نیمه بیدار
بنشینم و گریم برای حال زارم
باید دلم را سخت تر از سنگ سازم
باران شوم یکسر بر این صخره ببارم
گویم لک الحمدی که حمدالشاکرین را
آرم به سجده تا دهد صبر وقرارم
خلوت کنم باخاطرات یوسف و بعد
یعقوب باشم از فراقش اشک بارم
یعقوب می گویم که داغش آنچنان نیست
اما مثالی بهتر از ایشان ندارم
این بس که زهرا هم ندارد طاقتش را
تا روضه اکبر در این ابیات آرم
آه ای" جوانان بنی هاشم بیایید "
باید فقط از این عبارت جان سپارم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
لیلا شدن خوب است در دامان لیلا
اکبر شدن خوب است در بین علی ها
خوب است باشی چشم لیلاهای شهر و
مجنون تو باشند لیلاهای دنیا
وقتی که خَلق و خُلق تو ترکیب طاهاست
حتما شهید اولی در ایل بابا
خوب است که خیل ملائک صف ببندند
پشت صف مژگان تو محض تمنا
شاید که گوشه چشمی از سویت ببینند
شاید رسول الله را بینند آنجا
هر کس تو را دیده در اوصاف تو مانده
ای جان به وقتی که تو را دیده است لیلا
این است که بانو وداعت را ندیده
این است که هرگز ندیده کربلا را
وقتی محمد باشی ای جانم که حتما
زهرا دوباره می شود ام ابیها
حالا شود معلوم که طاقت ندارد
هرگز چرا ذکر غمت را قلب زهرا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
زبان حال حضرت لیلا سلام الله علیها
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
ماه "می آمد و رخساره برافروخته بود "
گل سرخ لبش از داغ عطش سوخته بود
پدر آن روز به او رزم که آموخته بود
به لباس تن او کاش که پر دوخته بود
نازپرورده ی ما بال و پری می خواهد
روی یوسف ز نظر ها سپری می خواهد
گفته بودم که من از چشم و نظر می ترسم
از پریشانی گیسوی پسر می ترسم
گفته بودم برود سوی خطر می ترسم
از صدای خوش و تحریر دگر می ترسم
من نباشم که قوی تر ز مرام زهرا
روضه اش خوش ننشسته ست به کام زهرا
قل هوالله احد خواندم و او تنها ماند
قل اعوذین سپر کردم و او قرآن خواند
دل به دریا زدم او کلک سخن را می راند
باز با اینهمه او داغ به این دل بنشاند
گفتم الله و دلم نور الهش را خواست
گفتم اکبر که اذان از لب ماهش برخاست
مصلحت بود نباشم که سرانجام نشد
بی خبر هر چه که ماندم دلم آرام نشد
لیل و لیلا شدنم سد بلایام نشد
به صف لیلی و لیلا که کم ایهام نشد
جای لیلی که نباشد وسط جنگ و قتال
جای لیلا ست به شعر و غزل و عشق و وصال
آه گفتند تنت مزرعه تیر شد و
پدرت موقع جمع تن تو پیر شد و
عمه آمد به سراغ تو ولی دیر شد و
جای هر بوسه ی من بوسه ی شمشیر شد و
پدرت. ، خاک ، به سر کرده جهان را بی تو
تو بگو پس چه کند لیلی لیلا بی تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از نوا | مداحی و سخنرانی
مه هاشمی، یم فاطمی.mp3
5.82M
مه هاشمی، یم فاطمی، دُر سرمدی
مه هاشمی، طلعت ظهور جلالتی
🎤 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #زمینه
#️⃣ #حضرت_علی_اکبر
#️⃣ #شب_هشتم_محرم
🔸 پیشنهاد دانلود
🆔 @Navaappcom
🌐 navaapp.com