#حماسی_شهدای_کرمان
من و روزهایی قدیمی قراری جدید
من و ذکر یا قاهر و یا عزیز و شهید
چهل سال و اندی پی قافله پر زدن
چهل سال بحران چهل زلزله صف شکن
دلم باز دارد هوای نی و نینوا
هوای نمی جرعه از جام کرب و بلا
دلم باز هم کربلایی تر از پیش تر
بلا جوی دشت خدایی تر از پیش تر
کبوتر کبوتر پرستو پرستو سفر
من و باز هم عاشق و واله و خیره سر
کنون نسل هفتم پس از،چل به میدان رسید
هزار چارصدی هشتادی نودی شد شهید
ولی من فقط مانده ام در پی قافله
پر از اضطراب و پریشانی و ولوله
چه طفلان به میدان که طوفان به پا کرده اند
چه غزه چه لبنان چه کرمان چه ها کردند
عجب بانوانی که یکباره زینب شدند
که شاگرد ممتاز میدان ومکتب شدند
غریبه بداند که هستیم ما باز،هم
و سرشار جام الستیم ما باز هم
از آن خانه که دسته جمعی سفر کرده اند
و ریحانه ها را پر از بال و پر کرده اند
همه گفته اند و بگویند پیغام که
نباشد غم ما چنان قصه ی شام که
نرفتیم اسیری خرابه ندیدیم ما
لب تشنه وخواهر و کشته ی از قفا
هنوز از غم تو دچار غمی تازه ایم
همه یک سلیمانی اما کم آوازه ایم
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab