#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
به اسرائیل موشک نزنید اونا میخوان چند روز دیگه آتش بس کنن، صلح رو بهم نزنید
اسرائیل همون لحظه:
پ ن: در بمباران صبح امروز رژیم صهیونیستی در مدرسه ای که زن و بچه ی بی دفاع پناه گرفته بودن بیش از 100نفر شهید شدن...
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖چرا شعر حضرت رقیه(ع) را به من ندادی!
🏷خاطره شنیدنی و مشترک مرحوم حاج سیداحمد شمس و استاد محمدعلی مجاهدی
🏴انتشار به مناسبت درگذشت ناگهانی
حاج سیداحمد #شمس
در شب پنجم صفر ۱۴۴۶
شب شهادت بنتالحسین
حضرت رقیه سلاماللهعلیها
✅@madihesara
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند۶
عمه بگو که این چه خبر بعد سال هاست
این حج دیگری است که در راه کربلاست ؟
طفلان و بانوان که به جای من و تواند
در این مسیر عشق که سعیی پر از صفاست
اینجا ببین چه نان و غذاها که مردمان
اکرام می کنند که بر میهمان رواست
یک تازیانه نیست ، نوازش به نازهاست
خاری به راه نیست ،که صاف است و آشناست
قدر وفور آب به راه است و فکر کن
جای فرات کوثری از جانب خداست
اما دلم تپید که دیدم در این مکان 💦
گهواره ها کناره ی جاده ست در تکان 💦
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۷
جواب شاعر به ۶ بند قبل
بانو ببخش اگر خبر از شادی من است
بانو ببخش صحبت آزادی من است
بانو ببخش کوه غمم را شکسته ام
با گریه ای که تیشه ی فرهادی من است
دراین طلوع نور که خورشیدروبروست
مبنای سال شمسی و میلادی من است
این جاده ای که جای شما راه می روم
جایی شبیه خانه ی اجدادی من است
بر روی خار نه ، که چنان روی ابرهاست
جای خرابه های تو آبادی من است
جای شما همه به من اکرام می کنند
هر میزبان به یاد شما نادی من است
آبی که مهر مادرتان بود و این غذا
حالا چطور رزق خدادای من است
چشمان آشنا چه قدر هم زبانم اند
انگار این زمین وطن و وادی من است
وقتی که بشنوی همه گویند یک زبان💦
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان 💦
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
در زیر خیمه اش همه یک خانواده ایم
آقای امام رضا جان
کربلامون دست شماست ،
امضا بفرمایید حضرت رضا جان…
🔷🔸💠🔸🔷
📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانونهای خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇
eitaa.com/aqr_kerman_ir
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_پنجم
نگاه می کنم آنسو که تل زینبیه ست
نگاه من نگران است حس خواهریَ است
به سمت تل بروم مشکلم فقط حلّ است
مرور روضه باز این نگاه بر تلّ است
نگاه من به نگاهش گره خورد امشب
مرا دوباره به دنبال خود برد زینب
نشسته پیش برادر هنوز هم زینب
و دارد این در و دیوار ذکر او بر لب
مرددم که زیارت بخوانم از این دور
و یا که پیش روم تا ضریح ، تا لب نور
چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به زهرای مهربان دختر کوچولوی عراقی که اربعین ۹۸مهمان عشق و کلبه باصفایش بودیم
بیا وفرض کن در سعی صحرای نجف تا کربلایی تو
نجف را طی نکرده در مسیر عاشقی در ابتدایی تو
بیا و فرض کن سرد است و سوز صبحگاهی می وزد بدجور
کنار آتش یک موکب و مبهوت اعجاز خدایی تو
بیا و فرض کن...نه واقعیت را به یاد آور که مردی پیر
تورا با گریه می خواندبه شیر گرم ، محو آن صدایی تو
بیا و فرض کن عصر است و یک دختر نگاهت می کند باشوق
هلابیکم که می گوید به چشمش آشنا ی آشنایی تو
عمود یک به یادش باش آن روزی که چون آهوی آزادی
به عزم رفتنی اما گرفتار نگاهش از حیایی تو
و می مانی به جذب آن نگاه روشن و زیبای دریایی
و حالا مثل قارون مالک گنجینه های پر طلایی تو
به اصرار تمام از دستهایت می کشد ساک لباست را
چنان گرم است با لبخند انگاری رفیقش سالهایی تو
به فکری شاید الان میرسی یک قصر زیبا روبروی توست
ولی یک باره می بینی که در یک قصر ویرانه میایی تو
همه دار وندارش بین سفره روبروی توست اما نه
تمام هستی اش نه... بیشتر...در منزلش فرمانروایی تو
بهشت اینجاست دنبال بهشت جاودان هرگز نگرد اصلا
بهشت تو همین لحظه ست قدرش را را بدان تا کربلایی تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شبکه کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اینجا عشق حسینی، پای پیاده همه را به مسیر نور دعوت کرده است
🔸 ارسالی از زینب کریمی نیا، شاعر آئینی کرمان
#راوی_اربعین
🆔 @kermanirib
هدایت شده از شبکه کرمان
💠 #سفر_نامه و #صفر_نامه ۱۴۰۳/۵/۲۹
▪️روایت اربعین شاعر کرمانی از عمود نهصد و هفت به زبان شاعرانه:
🔘رسیده ام به کنار عمود نهصد و هفت
که آسمان وسط دشت با عصا می رفت
عمودهاست عصاها و آسمان موسی
مسیح زنده شده با شهادت یحیی
مگر پیاده می آید در این زمین خورشید
که داغ کرده زمان را در این قرار جدید
نشسته هرم عطش های شصت و یک بر لب
روان شده ست جهان باز در پی زینب
شده است زنده زمان از خروش انسان ها
جوان شده است جهان از بهار وجدان ها
از آفتاب خشن نور لطف می بارد
و جای خار مغیلان بهار می کارد
سیاه لشکر نور و سپیده می آید
و ذوالفقار عطش آبدیده می آید
سوال می کنم از خود که می شود آیا
نگاه خار ببیند بهار را حتی ؟
🔸 ارسالی از شاعر آیینی زینت کریمی نیا
#راوی_اربعین
🆔 @kermanirib
خسته اومد می گفت آقای پناهیان اومدن توی درمانگاه و بهمون خسته نباشی گفتن به مناسبت روز پزشک
می گفت همه کادر درمان باهاشون سلفی گرفتند به جز من که سرم شلوغ بود
گفتم انشالله که سلفی اصلی رو با حضرت زینب داری
روزت مبارک دخترم خداروشکر که روز خوبت با حسین علیه السلام خوب تر شد
#شب_های_جمعه_زیارتی
۱۴۰۳/۶/۱
باور نمی کنم که به مقصد رسیده ام
بی شهد و بی شکر به چه مشهد رسیده ام
باور نمی کنم که شب جمعه کربلا
باور نمی کنم که به این حد رسیده ام
باور نمی کنم که به سرچشمه آمدم
در قعر جزر خویش به سرمد رسیده ام
جمع فرشتگان صلحا و پیمبران
همراه خوب روضه من بد رسیده ام
با حکم اینکه قال ففروا الی الحسین
در این فرارها به محمد رسیده ام
شکر خدا که پس از سال سخت دور از او
نزدیک تر به یار ، مجدد رسیده ام
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
مربع ترکیب #حضرت_زینب سلام الله علیها
از همان روز که چشمم شده بر روی تو باز
کارم از بدو تولد شده با عشق آغاز
از همان روز که گفته ست به من مادر راز
از همان لحظه شدم من به سپاهت سرباز
وقت سرلشکری ام بود که ماندم تنها
در همان لحظه که گفتم به تو مهلا مهلا
باید اینک همه برنامه بچیند زینب
اولا فکر به سجاد کند در این تب
بعد فکری به رباب و اثر خشکی لب
بیشتر ، اینکه از این عشق بسازد مکتب
دست تو معجزه کرده است به قلب خواهر
کاش فکری بکنی بر شب سخت دختر
شده برنامه من از دل این تل اجرا
باید از لیله الاسرات برم محمل را
تا در آینده جهانی بشود عاشورا
آسمان هم بشود ریزه خور این صحرا
ابر وقتی که به اذن تو ببارد دیگر
نشود هیچ دل نازک زینب مضطر
جای عباس ، علمدار شده خواهر تو
جای اکبر شده در ماذنه پیغمبر تو
جای هفتاد ودو تن یک تنه شد یاور تو
ناخدا گشته به کشتی نجات آور تو
جای تو ، جای تو و جای تو و جای خودت
می زند بوسه بر آن دختر زیبای خودت
من به غیر از تو ندیدم که تماشا داری
این تویی که به لبم ذکر جمیلا داری
جا به هر بتکده و دیر و کلیسا داری
"آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری"
عشق من را به تو دریافته آخر نوحه
چون "امان از دل زینب" شده دم در نوحه
الامان از دل زینب ، چه کند با سر و تن
با تن این دو برادر چه کند جای حسن
جای حیدر چه بگوید که شود مرد سخن
جای مادر چه بپوشد به تنت پیراهن
الامان از دل زینب وای بر درد خودم
که فقط اشک بریزم به عملکرد خودم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_هشتم
رسیده ام به همانجا که حق حرمان داشت
و عاقبت سفر عشق خط پایان داشت
هنوز سر نرسیده دلی که تنگ اوست
و حرف های نگفته که غم فراوان داشت
یکی یکی همه ی حرفها که می آیند
و قطره قطره غمش را به پلک پنهان داشت
ولی نیامده ماندند تا ذخیره شوند
برای جاده برگشت که زمستان داشت
هنوز سر نرسیده شروع غم شده و
هزار شعر نگفته که قصد بحران داشت
خداکند که نباشد زیارت آخر
همین کلام که هر زائر پریشان داشت
دلم خوش است به صحن خیالی فکرم
به این دلی که برایت رواق و ایوان داشت
زینت کریمی نیا
پنج شنبه ۲۱صفر ۱۴۰۲
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به شهید بزرگوار باهنر
#هشت_شهریور
کرمان که در دل معدن لعل و گهر دارد
بر روی انگشتان خود صدها هنر دارد
این شهر تاریخی هزاران درد از تاریخ
از چشم بسیاری که از جاشد به در دارد
آقا محمد خان به خود دیده است اما با
میرزا رضاها نسبتی نزدیک تر دارد
آه این کویر داغدیده سال های سال
داغ شقایق های خونین برجگر دارد
مردان مرد این کویر آباد بسیارند
هرچند بر تاجش نگین باهنردارد
مِهر ونجابت مُهر بر پیشانی شهراست
حسنی که این مرد خدایی بیشتر دارد
او سال ها در راه دانش قدعلم کرده
پس عِلم با نامش عَلَم باید که بردارد
زیر سر کرمان بلند از هر هنر چون کوه
باشد همین که باهنرها زیر سر دارد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#شب_های_جمعه_زیارتی
به یاد هفته پیش این موقع😭
حالم گذشته است و گذشته است حال من
اینگونه است می گذرد ماه و سال من
با یاد آن حرم همه روز من به شب
هر شب طلوع می کند او در سوال من
هرگز محال نیست که اشکم طلا شود
ممکن شود به دیدن او هر محال من
تنها سلام حرف دلم را بگوید و
آرام می شود همه ی قیل و قال من
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به شهیدان دولت
بااجرای حاج آقا حسینخانی
کجایید ای شهیدان خدایی
شهید باهنر و شهید رجایی
کجایی ای رییسی یار عاشق
در دولت به روی دل گشائی
دلم تنگه برای لحظه ای که
تو شاید از در چشمم در آیی
کجایید ای شما مردان دولت
که دارید بر غم ملت دوایی
کجایید ای سبک بالان عاشق
که از بند مقام دارید رهایی
رئیسی رفت و این هفته مزین
به نام سه شهید دارد نوایی
رجایی باهنر اینک رئیسی
گرفته شعر من نور و صفایی
در دولت به روی من گشایید
که بر امر فرج خوانم دعایی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
⚫️پویش روایت رضوی⚫️
🔹با ارسال خاطره ای از زیارت بارگاه منور رضوی یا ذکر روایتی از امام مهربانی ها،همراه این پویش باشید
📱شما می توانید خاطره و روایت های خود را ضبط کرده و به صورت صوت و پادکست به شماره ۰۹۱۳۳۴۲۱۵۸۶ در فضای مجازی ارسال نمایید
⏰مهلت ارسال آثار تا،سالروز شهادت امام رضا علیه السلام
#پویش_روایت_رضوی
#امام_رضا
🆔 @kermanirib
#یا_رسول_الله صلی الله علیک
تمام قصه های غصه از شما شروع شد
پدرترین پدر که رفت ماجرا شروع شد
خزان شد و بهار کوچ کرد از جهان خاک
عزیز زود رفت و بعد از آن عزا شروع شد
یتیم مکه رفت و مکه هم دوباره شد یتیم
نفاق پرده را درید و با جفا شروع شد
مدینه النبی کمر شکست و دلشکسته تر
ترک به قلب سنگ و نازک حرا شروع شد
سقیفه هایی از ریاست و سیاست و دروغ
و ماجرای دفن های بی صدا شروع شد
به جوش آمد از درون فاطمه چه چشمه ای
که سال ها از آن زلال اشک ما شروع شد
و بغض فاطمه برای غربت حسن شکست
و اشک او به روضه های کربلا شروع شد
ز چشمه های جاری دو چشم صاحب الزمان
به صبح و شام انقلاب اشک ها شروع شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسن_مجتبی(ع)
نهمین سوگواره شعر مجتبوی داراب فارس ۱۴۰۱
چرخ می زد زمین به دور سرت
تو ولی یا حسین می گفتی
داستان های بچگی ها را
از حسن تا حسین می گفتی
پرده وا میشد از دو چشم تر
نقش ، دست تو ، چادرمادر
چشم تو صحنه بود و رازت را
اینچنین با حسین می گفتی
از ابالفضل تو چه پرسیدی
زینبت را چگونه فهمیدی
توی چشمانشان چه می دیدی
همه شان را حسین می گفتی
عطر مادر به خانه جاری بود
دور زینب چه گلبهاری بود
این همه گل ولی چه کاری بود
که تو تنها حسین می گفتی
چشم های حسین افتاده
منتظر بر اشاره آماده
تو امامی حسین مامومست
و تو اما حسین می گفتی
بعداز آن جمع عاشقان هر روز
برده نام حسین را با سوز
همه گفتند منتها آن روز
تو چه زیبا حسین می گفتی
داده ای بر حسین دلداری
که تو آیا خودت خبر داری
که چه روزی به پیش رو داری
وا حسینا حسین می گفتی
پای آن روضه ای که می خواندی
اشک تاریخ را درآوردی
با زبان سلیس و ساده چشم
جای دنیا حسین می گفتی
ولی آیا که در برابر تو؟
بوده قاسم کنار بستر تو؟
تا ببیند که جای "وای اخا"
"وای بابا" حسین می گفتی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
در خروش آمده ست تقویم و
نوبت ثبت رویداد تو شد
یک نفر بود در یسار و یمین
باز میدان مرور یاد تو شد
رویدادی غریب رخ میداد
عقده ی چند ساله ات وا شد
تلخ تر از شرنگ صلح تو بود
شهد تراز از عسل جهاد تو شد
صلح کردی و خوب جنگیدی
جوشن صلح را که پوشیدی
زیر پای تو را که خالی کرد
صلح نامه پر از مفاد تو شد
روز سخت تو رفته و حالا
روز سخت حسین ، آمده بود
صلح دیگر نبود مصلحت و
نوبت رزم با ستاد تو شد
نه خودت بوده ای خودت آقا
لشکر ابن سعد هم فهمید
او حسن بود در تمام خصال
دشمن ابتر از امتداد تو شد
سیزده ساله هم اگر بودی
یازده ساله هم اگر بودی
هیچیک کم نمی کند از تو
کم که نه بلکه ازدیاد تو شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
در را ببند ای اباصلت تنها بمانم
در انتظار جوادم مهیّا بمانم
بر عکس جدم حسین و علی اکبر او
سر را به پایش گذارم شکیبا بمانم
در را ببند ای اباصلت ، نامحرمان را
راهی نده تا در این عشق شیدا بمانم
در را ببند ای اباصلت بر خاک افتم
مثل همیشه پریشان زهرا بمانم
در انتظار جواب سلام حسینم
نشناسم از اشتیاقم سر از پا بمانم
در را ببند ای اباصلت با دست غیبم
کرب و بلا را بیارم در اینجا بمانم
آنقدر داغ اشک ریزم برای حسینم
تا سوزش زهر ریزد به دریا بمانم
آن وقت در گوشه کشور شیعه ای من
صاحب عزای جهان باشم آنجا بمانم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab