بر پارهکاغذی دو سه مَد میتوان کشید؛
دشنام و هرچه هست، غرض یادگار توست
#وحشی_بافقی
چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کُشتم و درمان خود کردم
#وحشی_بافقی
من و عشق و دلِ دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه میبافد و ما میخندیم
#وحشی_بافقی
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید که به دل ره است دل را
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد...
#وحشی_بافقی