#اندکی_روایت
بعضی وقتها روایت های اخلاقی را برای دوستان می خوانم. دیروز اتفاقی این به این حدیث برخوردم.
مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ لَا تَسْتَصْغِرَنَّ حَسَنَةً تَعْمَلُهَا فَإِنَّكَ تَرَاهَا حَيْثُ تَسُرُّكَ وَ لَا تَسْتَصْغِرْ سَيِّئَةً تَعْمَلُهَا فَإِنَّكَ تَرَاهَا حَيْثُ تَسُوؤُك
امام محمد باقر (ع) به محمد بن مسلم فرمودند:
اگر کار نیک به جا آوردی، آن را کوچک مشمار؛ زیرا وقتی کار نیکی را انجام می دهی شادمانت می کند. عمل زشت را اگر چه کوچک باشد کوچک مشمار؛ زیرا هر وقت به آن فکر می کنی حالت را بد و ناخوش می کند.
کتاب جهاد با نفس وسائبل الشیعه، ترجمه صادق طالبی مازندرانی حدیث شماره 401.
روایات ناظر به گناهان صغیره دو افق دارند. یک افق حسابی است. یعنی موقع حساب و کتاب قیامت همین گناهان ریز، روی هم انباشته شده و تلی از آتش را برای شما فراهم خواهد کرد.
افق دیگر افق شخصی است. یعنی کرامت شخص انسان آنقدر زیاد است که آن را این گناهان نباید لکه دار کرد.
این روایت ناظر به این افق است. می خواهد بفرماید گیرم که نه حسابی باشد و نه کتابی و خداوند چکی سفید امضا برایت فرستاده باشد، و بهشتت را تضمین کرده باشد؛ اما یه کار خوب (البته طبق تعریف دین) هر چند کوچک باشه، در درونت نشاط ایجاد می کنه و یه کار بد کوچیک، غم های مداوم برایت تولید می کند. یعنی یک غم موقع انجام عمل و غم های دیگه به محض یادآوری اون گناه.
اگه می خوای آدم بانشاطی باشی؛ اگه دنبال شداروی شادمانی می گردی؛ فرصت طلب باش برای کارهای خوب و بی خیال گناه شو حتی صغیره ش.
این روایت خیلی با دل آدم بازی می کنه.
این طور نیست؟!!!
.
#اندکی_روایت
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكَارِهِ فِي الدُّنْيَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ.
امام صادق (ع) فرمودند: بهشت در میان سختی ها و صبر قرر داده شده است و اطرف جهنم را لذت ها و شهوت های ناپاک گرفته، پس هر کس به نفس اماره اش لذت و شهوتی هدیه دهد به آتش جهنم داخل می گردد.
کتاب جهاد با نفس حدیث شماره 390.
این یک اصل کلی در مسیر شدن می باشد «بهشت را به بها می دهند نه بهانه». بهایش هم کم نیست. باید تن در دهی به سختی ها و بایستی پای شان و از میان برشان داری. اگر در این مسیر صابون آرمان خواهی و سختی طلبی را به تنت مالیدی، به همان میزان به بهشت نزدیکی. خلاصه بگویم آنانی که در پی تن آسایی و رفاه طلبی اند، به جهنم نزدیک ترند تا به بهشت.
از این بالاتر بگویم:
رفاه طلبی و تن آسایی گاهی از جنس حرام است. این که حکمش معلوم است. الان دعوا بر سر این است که گاهی باید از لذت حلال خود، برای رسیدن به لذت ماناتر دل بکنی. مثل شهدا که از شیرینی زندگی دل کندند تا به وصال معشوق برسند. شهید زنگی آبادی وقتی می خواست با زن و بچه اش خداحافظی کند، صورت را برگردانده بود و خداحافظی می کرد؛ اما به پهنای صورت اشک می ریخت.
تا به دل سختی ها نزنی نه انقلابی می شوی و نه مزه ایمان را می چشی. به راستی که فرموده اند: «البلاء للولاء».
هم اکنون من و تو در زندگی وانفساه، بر دو راهی صبر و شهوت قرار گرفته ایم. اگر با رسیدن به منظره حرام، لینک وسوسه گر، فیلم دلچسب، پیشنهاد دل انگیز، پایت شل نشد و دل به سختی دل کندن زدی، در مسیر بهشت و روانه وصل معشوقی.
هر جا دل پبند و پابند شلی و خوشی و رفاه دل شدی راه رشد را بر خویش مسدود کرده ای.
دینداری را بار دیگر باید معنا کرد. دینداری یعنی احساس درد دین و افکندن خود به آتش سختی های خداپسندانه.
احساس سوختن به تماشا نمی شود/ با من بسوز که بدانی چه می کشم.
#سخنی_از_مادر_عروس
.