شما به خانه کسی میروید در حالی که یک تصمیم خطرناکی درباره او دارید. شما رفتهاید برای این که میخواهید او را بازداشت کنید یا یک تصمیم سوئی دارید. او بیخبر، از شما پذیرایی میکند، چای برایتان میآورد، ناهار میآورد. اگر بداند که شما در دل چه دارید، شما را به خانهاش راه نمیدهد.
الان به شما میگوید بفرمایید. میگویید من نماز نخواندهام میگوید بفرمایید اینجا نماز بخوانید. ولی اگر بداند که شما چه تصمیمی درباره او دارید راضی نیست شما در خانهاش نماز بخوانید. آیا اینجا این #رضایت_فعلی او شرط است، رضایتی که بالفعل دارد، یا آن عدم #رضایت_شأنی و واقعی او که اگر از احوال شما اطلاع داشته باشد، راضی به این تصرفات نیست؟ میگویند اینجا جایز نیست شما نماز بخوانید.
حتی این در باب #غیبت و مانند آن میآید که مسئله خیلی مشکل میشود. شما از یک نفر غیبت میکنید. او خبر ندارد که شما از او غیبت کردهاید، آبرویش را بردهاید، تهمت به او زدهاید. الان با شما با صفا و صمیمیت رفتار میکند، در خانهاش هم به شما اجازه میدهد نماز بخوانید، شام و ناهار میدهد، چای میدهد. ولی اگر اطلاع داشته باشد، شما را به خانهاش راه نمیدهد.
آیا اینجا جایز است که انسان از ناهار این شخص بخورد، از چایش بخورد و در خانهاش بنشیند؟ میگویند نه. یعنی این رضایت فعلی ملاک نیست، آن رضایت عمقی که در عمق روحش هست ملاک است.
کتاب زن و مسائل قضایی و سیاسی صفحه 117-118.
#شهید_مرتضی_مطهری